به گزارش راه شلمچه، علاقه ما به لقبها از کجا میآید؟ آیا در جوامع امروزی، اصرار بر استفاده از آنها اخلاقی است؟ تایلر کاون که استاد اقتصاد است، میگوید کنار گذاشتن القاب شاید گامی به سوی برابری بیشتر باشد. تایلر کوون، ستوننویس بلومبرگ و استاد اقتصاد در دانشگاه جرج ماسون در مقاله زیر به این موضوع پرداخته است.
شاید اکنون وقت آن رسیده باشد که به عناوین شغلی نگاهی بیندازیم. مثلاً چرا همگان باید من را «پرفسور کاون» صدا بزنند، اما هیچکس تعمیرکار سرویس دستشویی خانهاش را «لولهکش جونز» خطاب نمیکند؟
اینطور نیست که ناخودآگاه شأن بسیار والایی برای برخی مشاغل قائل میشویم؟ آیا برخی افراد را با اجماعی که قادر به شکستن آن نیستند، بهخاطر مشاغل دونپایهشان تحقیر نکردهایم؟ ما بهعنوان افتخاری «آقای پروفسور دکتر» آلمانیها میخندیم، اما آیا کاربرد چنین عناوینی در کشور ما وضع بسیار بهتری دارد؟
مدتهاست اصرار دارم که دانشجویان کارشناسیام مرا «تایلور» صدا کنند. هدفم ترغیب آنها بوده است به اینکه خودشان را محققانی همتراز با من بدانند که شاید روزی خطایم را نشان دهند، بهجای اینکه من را شخصیتی موثق ببینند که قرار است حقیقت را کف دستشان بگذارم.
من القاب دنیای توئیتر را بیشتر دوست دارم؛ چون آنجا اسم حساب کاربریام (@tylercowen) معرف نظام نامگذاری عادلانه و برابری خواهانهتری است. من با ذکر سوابقم در قسمت «درباره من» توئیتر میتوانم برای جلب توجه رقابت کنم، اما آنجا فضای عمومی به سمت این است که اتکای بیش از اندازه به عناوین نشانهای منفی است.
شبکههای اجتماعی مجازی به شکلی گسترده کنشهای مربوط به نامگذاری و ذکر سوابق را واژگون کردهاند. سویه خوب ماجرا بلااثرکردن عناوین است. سویه بد آن این است که افزایش شهرت جای عناوین را گرفته است. تعداد دنبالکنندگان شخص در شبکه اجتماعی وزن قابلتوجهی دارد، اما در توئیتر شمار معدودی از افراد بهخاطر تأیید هویتشان با تیک آبی مشخص شدهاند.
یکی از فواید احتمالی عناوین این است که ممکن است نمایانگر جهانی باشند که در آن شهرت آنچنان محلی از اعراب ندارد.
مدتی پیش در استرالیا و نیوزلند، گفتگوهایی دانشگاهی داشتم که طی آنها دیدم بسیاری از شنوندهها و دانشجویان حاضر در بحث، بهجای «پرفسور کاوِن» بهراحتی «تایلر» صدایم میزنند. با این اتفاق دنیا کنفیکون نشد، اما فهمیدم راه و روشهای دیگری هم ممکن است.
برخی از سفتوسختترین هنجارها در استفاده عنوان «دکتر» صدق میکند. غالباً افراد پزشکشان را «دکتر» صدا میزنند، درحالیکه چنین رفتاری با حرفه محترم وکلا نمیشود. همینطور کسی که مدرک دکترای تخصصی دانشگاهی دارد، حتی افرادی را دیدم که به من - به درستی- یادآوری میکردند که «تو دکتر واقعی نیستی.»
میترسم که با اعطای این مقام و مرجعیت منحصربهفرد به دکترها راه را باز کنیم، برای اینکه آنها در خدمات پزشکی به ما راه افراط و تفریط را در پیش بگیرند، مشکل بزرگی که در امریکا با آن دست به گریبان هستیم.
اگر دکترتان بگوید شما باید دوره درمانی خاصی را طی کنید، سخت میتوانید نه بگویید، بهخصوص اگر از آن شخص بهخاطر اینکه این عنوان افتخارآمیز را یدک میکشد، سالها تمکین کرده باشید. نکته مثبت این حرفشنوی شاید این باشد که بسیاری از مردم به تزریق واکسن ترغیب میشوند.
خبر ندارم که سازمان معتبری برای سنجش کیفیت دکترها وجود دارد یا نه، اما شکلگیری چنین روشی را دوست دارم ببینم، امیدوارم که دکترها را از جایگاهشان که عملاً به مقام اشرافی اسم و رسمداری در امریکا تبدیل شده است، پایین بکشد. همانطور که ما بازیکنان بیسبال را با توجه به عناوین درصد موفقیت در پرتاب یا گل چهار امتیازیشان قضاوت میکنیم، بههمینترتیب باید بتوانیم دکترها را با معیارهایی کمّی بسنجیم. بسیاری از ورزشکاران صاحب القاب افتخاری هستند؛ مثل «شاه جیمز» پذیرش آن القاب از سوی ما به خاطر دستاوردهای کمی آنهاست.
القاب در ارتش به نظر میرسد بجا و واقعاً ضروری هستند. بنمایه سلسله مراتب فرماندهی وضع روابط قدرت است، اما این واقعیت عملی باید در رابطه با استفاده از عناوین حرفهای در جاهای دیگر ما را به درنگ وادارد.
شما نیز ممکن است معتقد باشید که اشراف لقبدار کارکرد خودشان را دارند. من با وجود شاهزاده لیختناشتاین مشکلی ندارم و به نظر میرسد بد نباشد که او را «شاهزاده» بخوانیم، تا این نظام کار کند، اما بازهم کارایی این عناوین بیانگر این است که آنها شأن کاربردی چندانی در امریکا ندارند.
گاه یک عنوان میتواند برای نشان دادن مقامی پایین دست - مثلاً پرستار- به کار گرفته شود. عنوان پرستار هر چند میتواند افتخارآمیز باشد، ولی همچنین شخص را ذیل دکتر قرار میدهد. به هر حال این جایگاه پایینتر ارزشمندتر از گمنامی و حذف است.
بهطور خاص یک زن ممکن است با توجه به احتمال آسیبدیدن از بیماران، عنوان «پرستار واشنگتن» را به نام کامل واقعیاش ترجیح دهد.
مسائل مربوط بهعنوان و مسائل جنسیتی در مسیرهایی به هم تنیده با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند.
عنوانی مانند دکتر یا پرفسور میتواند به زن احترام تازهای ببخشد، اما شاید این عمل در کل عزت زنان را مخدوش کند؛ چون آنها با نرخ پایینتری نسبت به مردان عنواندار میشوند.
بحث عناوین پیچیده است و ما نمیتوانیم آنها را یکسره براندازیم، اما شاید حالا دیگر آماده باشیم که در عناوین شغلی تجدیدنظر کنیم.
* نقل و تلخیص از: وب سایت ترجمان
/ نوشته: تایلر کوون/ ترجمه: سهراب جعفری/ مرجع: بلومبرگ
منبع: روزنامه جوان