به گزارش راه شلمچه، سیدمصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاحطلب و نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال 96 در یادداشتی در روزنامه سازندگی نوشت: «بهنظر میرسد اساساًً مسئولین اجرایی کشور با مردم بهصورت صمیمی حرف نمیزنند و مسائل را بهروشنی بازگو نمیکنند. خود این امر هم سبب شده تا مخالفان دولت از آن بهمثابه ابزاری علیه دولت استفاده کنند.»
در ادامه مطلب آمده است: «به هر حال مردم باید بدانند در حال حاضر وقتی یک شیوه منطقی خاص خودمان را داریم و با دنیای استکبار مبارزه میکنیم و آنها هم ما را تحریم کردهاند، یک سری فشارهایی به مملکت وارد میشود. تمام تلاشهای آقای رئیسجمهور در این راستا بوده که نشان بدهد این مسائل در کشور اثر نداشته و زندگی عادی در جریان است.»
هاشمیطبا افزوده است: «من معتقدم رئیسجمهور باید وضع کنونی اقتصاد کشور را کاملاًً برای مردم تشریح کند یعنی بگوید وقتی ما در حال مبارزه و مقاومت برابر فشارهای آمریکا هستیم و وقتی رابطه ما با آمریکا و دولتهای متحد او مخدوش است، زندگی نمیتواند در داخل کشور عادی باشد و همه در رفاه باشند.»
مدعیان اصلاحات مدتی است که کاسه چه کنم چه کنم دست گرفته و برای فرار از پاسخگویی و توجه افکار عمومی به حرفها و استدلالهای عجیب و غریب روی آوردهاند؛ روزی میگویند روحانی بدشانسی آورد که ترامپ روی کار آمد یا سیل و زلزله و ملخ در دولت او رخ داد؛ روزی هم میگویند مشکلات اقتصادی کشور بهخاطر قطع رابطه با آمریکا است! در حالیکه سؤال میشود مشکل کشور قطع رابطه با آمریکاست یا سوءمدیریت دولت تدبیر و امید؟
اذعان به بیعملی اروپا با 18 ماه تاخیر
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «بیعملی اروپا در برجام» نوشت: «بعد از خروج دونالدترامپ از برجام، اروپا يک بازي دوگانهاي را آغاز نمود اين بازي دوگانه از يکسو به دنبال نگهداشتن وضعيت کنوني و يا ديپلماسي فريز بود. همچنين اروپاييها به نوعي بهصورت زيرپوستي بهدنبال حمايت از سياست فشار حداکثري آمريکاييها بودند».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «اروپا در سياست اعلامياش مدام از برجام و حق قانوني ايران در نتيجه خروج ترامپ از برجام حمايت نمود اما در عمل نهتنها هرگز شاهد جبران خسارت از سوي طرف اروپايي نبودهايم بلکه هر روز شاهد آن بوديم که حلقه فشارها به سمت ايران تنگتر و تنگتر شد. تنها اقدام طرف اروپايي ابراز همدردي و يا برخي شماتتهاي کنترل شده در برابر سياستهاي آمريکا بوده است».
آرمان در ادامه نوشت: «طرفهاي اروپايي نهتنها هيچ امتيازي در قبال ايران را نپذيرفتهاند بلکه بهصورت هر روزه در همراهي و همسويي با آمريکا تلاش داشتهاند تا فشار بر ايران را بيشتر نمايند. اروپا هيچ واکنش موثري در قبال خروج آمريکا از برجام نشان نداد و نتوانست اقدام موثري بهمنظور جلب نظر ايران چه در بخش فروش نفت و يا گاز و برخي تحريمهاي اقتصادي بانکي داشته باشد».
روزنامههای زنجیرهای با 18 ماه تاخیر تازه به حرف منتقدان رسیده و تأکید دارند که اروپا با آمریکا همصداست. این در حالی است که ادعای این طیف مبنی بر تسلط بر زبان دیپلماسی، گوش فلک را کر کرده است.
انکار واقعیت از سوی شیفتگان محبوبیت
روزنامه دولتی ایران دیروز در مطلبی نوشت: «اخیراً یکی از سایتهای اصولگرا متنی را با مضمون بررسی آخرین نظرسنجیها درباره دولت روحانی و افت بیسابقه محبوبیت رئیسجمهوری منتشر کرده و نوشته است که: «نظرسنجی یک نهاد معتبر دانشگاهی- که از سال 1388 تاکنون دقت بالایی داشته و اعتبار آن ثابت شده- در مرداد 98 میگوید درصد کسانی که به روحانی بسیار علاقهمند هستند حدود 10 درصد و درصد کسانی که به او بیعلاقه یا بسیار بیعلاقه هستند حدود 45 درصد است.» در گزارش خبرگزاری و طی بندهای گوناگون به توصیف و تحلیل این یافتهها اشاره کرده است که جملگی حاکی از کاهش محبوبیت رئیسجمهوری است. در این مورد چند نکته مهم وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. اولین نکته این است که اعتبار هر نظرسنجی در درجه اول متأثر از نهاد تولیدکننده آن است. اینکه ماهیت آن نهاد و چگونگی استقلال آن چگونه است؟ منابع مالی آن کدام است؟ و... بههمین دلیل هیچگاه نمیتوان آنها را بدون ذکر نام و بهصورت مجهول معرفی کرد!!»
ارگان دولت افزود: «همچنین قرار نیست اعتبار این مؤسسات نظرسنجی را خوانندگان عادی گواهی کنند. مؤسسهای که بهوسیله خوانندگان و نه کارشناسان مرتبط، معتبر معرفی شود، همان بهتر که درب آن تخته شود. نکته دوم اینکه گزارش دادن نتایج هر نظرسنجی بر فرض اعتبار و صحت آن نیز باید بیطرفانه و علمی باشد. اینکه بگوییم 10 درصد به روحانی «بسیار علاقهمند» هستند و 45 درصد «بیعلاقه» یا «بسیار بیعلاقه» هستند، نشاندهنده همان سوگیری غیرعلمی است. زیرا در برابر «بیعلاقه» و «بسیار بیعلاقه» دو گزینه «علاقهمند» و «بسیار علاقهمند» قرار میگیرد که باید ارقام این دو را با یکدیگر مقایسه کرد و نه 10 درصد را با 45 درصد!»
بیاعتنایی به وضوح کاهش قابل توجه اقبال مردم به روحانی و خدشه وارد کردن به نظرسنجیهای حاکی از آن، حکایت آنهاست که نمیخواهند واقعیت را ببینند.
علی صوفی وزیر دولت اصلاحات و مشاور خاتمی تصریح کرده بود: «محبوبیت روحانی به زیر ده درصد رسیده است.»
تهدید اروپا به استفاده از مکانیسم ماشه تیر خلاص به برجام است
روزنامه دولتی ایران تهدید اروپا به استفاده از مکانیسم ماشه را تیر خلاص به برجام دانست.
ارگان دولت مینویسد: «گذر یک سال و هفت ماه که یک سال نخست آن با سکوت و صبر استراتژیک تهران و پایبندی تمام و کمال به تعهدات هستهایاش، همراه بود، مشخص کرد که تضمین اروپا برای حفظ برجام تا چه اندازه غیرعملی و غیرواقعبینانه بهنظر میرسد.»
روزنامه ایران ضمن اشاره به واکنش اروپا به گام چهارم ایران در کاهش تعهدات برجام، نوشت: «شکی نیست که تهدید اروپاییها به استفاده از مکانیسم ماشه آنهم در شرایطی که تمامی ابعاد راهکارهای مورد نظر آنها برای محققکردن منافع اقتصادی تهران از روی کاغذ فراتر نرفته است، تیر خلاص به برجام است. چه ایران ممکن است در مواجهه با این اقدام اروپا به تلافیجویی فراتر از توقف اجرای برجام بیندیشد و حتی گزینه خروج از «انپیتی» را در دستور کار قرار دهد. گزینهای که هرچند سخنگوی وزارت خارجه ایران، چند روز پیش بر بیمیلی تهران به بهرهگیری از آن اشاره کرد اما با این وجود سیدعباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران در این خصوص هشدار داده و گفته است: «ما درخصوص مکانیسم ماشه (اسنپبک) کاملاًً برای تمام مشارکتکنندگان در برجام شفاف ساختهایم که اسنپبک و بازگشت قطعنامههای قبلی شورای امنیت خط قرمز ایران است. اگر پاداش ایران پس از این همه تعامل و مذاکره و همکاری با آژانس این باشد که دوباره تحت فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گیرد، این بهمعنای آن است که دکترین هستهای ما اشتباه بوده است و ما باید سیاست و دکترین هستهای خود را مورد بازبینی و بررسی مجدد قرار دهیم.»
ارگان دولت افزود: «در چنین فضایی بود که فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پایان نشست روز دوشنبه برخلاف محتوای بیانیه اتحادیه اروپا تلویحاً تأکید کرد که در جلسه وزرای خارجه اتحادیه اروپا درخصوص استفاده از مکانیسم مورد اشاره گفتوگویی صورت نگرفته است. اشارهای که به این معناست شرکای اروپایی این توافق، خود به پیامدهای زیانبار بازگذاشتن دست تهران برای تلافیجویی بیشتر و فراتر از برجام واقفند. چه تهدید آنها به خروج از برجام هم میتواند پیامدهای مشابهی را از سوی ایران بهدنبال داشته باشد.»
مخالفت بهخاطر یک رای!
روزنامه آفتاب یزد در شماره دیروز خود طی گزارشی به موضوع سفیرشدن کاظم جلالی پرداخت و نوشت: «وقتی یک اتفاق با همه قوانین و هنجارها و همچنین باورهای تخصصی و عامیانه در تضاد باشد، بهطور طبیعی باید منتظر حواشی، تایید و تکذیبها و بسیاری از این دست مسائل بود شبیه آنچه، جامعه شوکزده از سفیرِ روسیه شدنِ کاظم جلالی از خود بروز و نشان داده است»
این گزارش افزوده: «اگرچه کاظم جلالی گفته بود: «پذیرش بنده در مردادماه از سوی کشور روسیه صادر شد و استوارنامه بنده نیز در شهریورماه صادر شده بود اما بنده در تلاش بودم که تا زمان حضور در کرسی نمایندگی آن را به تاخیر بیندازم اما فوت دختر و تنها فرزند دکتر سنایی موجب شد این امر تسریع شود.» اما یک شایعه، خبر از برخی پشت پردهها میدهد.»
در ادامه این گزارش به نکات قابل تأملی اشاره شده که گویای روحیات طیف موسوم به اصلاحطلب است: «تیتر این است: «مخالفت ظریف با سفارت جلالی؟» و آن علامت سؤال هم از محکمکاری است که اگر تکذیب شد - که محتمل بود! - راه برای گریز رسانهای وجود داشته باشد. در متنِ خبر اما اندکی کجسلیقگی میشود زیرا در خبرِ تکذیب شده باشگاه خبرنگاران، وابسته به صداوسیما چنین آمده که: «پس از پذیرش استعفای کاظم جلالی در مجلس، وی از ظریف میخواهد که شرایط امضای استوارنامهاش را برای سفیر شدن در روسیه فراهم کند؛ اما ظریف امتناع میکند. علت خودداری ظریف، رای جلالی به ذوالنوری بهجای فلاحتپیشه برای ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس بوده است.»
سپس این گزارش میافزاید: «اینکه ممکن است جلالی تحمیلی باشد منطبق است به بخشی از حرفهای نصرتالله تاجیک، دیپلمات و سفیر پیشین ایران در اردن که گفته بود: «در رابطه با انتصاب جلالی شائبهای است که در افواه و رسانهها وجود دارد، مبنی بر اینکه انتخاب این فرد بر اساس زد و بندی میان رئیس مجلس و رئیسجمهور شکل گرفته است. بهنظرم، این نه برای رئیسجمهور خوب است، نه رئیسمجلس و نه وزارتخارجه.»
طیف موسوم به اصلاحطلب همواره شعار آزادی عمل و تفکر را سر داده اما چنانکه خواندید هرکس که به شخصی غیر از آنچه طیف موسوم به اصلاحطلب میپسندد رای دهد مغضوب این جماعت میشود.
منبع؛ کیهان