به گزارش راه شلمچه، هر ساله با نزدیک شدن به ایام محرم و آغاز ایام عزاداری سیدالشهدا(ع)، اقشار مختلف جامعه به منظور عرض ارادت به درگاه ایشان و دستگیری از مستمندان، به انحای مختلف به برپایی مجالس عزاداری، دادن اطعام و نذری میپردازند. این رسم پسندیده که از سیرهی امیرالمومنین(ع) در حمایت و مساعدت از فقیران و یتیمان، الگو گرفته شده است، علاوه بر مرتفع کردن نیاز این قشر مظلوم جامعه، همبستگی و یکپارچگی امت مسلمان را، تحت لوای عزاداری اباعبدالله(ع) به منصهی ظهور میرساند. اما همواره قشری از طبقه متوسط که دچار یک از خودبیگانگی هویتی شده است در این ایام الله به مبتذلترین شکل ممکن معترض مناسک عاشورایی میشود؛ این قشر از خود راضی که خود صدها میلیون تومان خرج سبک زندگی غربی و لاکچریاش میکند، از سفر ترکیه گرفته تا نگهداری سگ خانگی، در تناقضی آشکار نگران عزاداری و هزینههایی قشر مستضعف جامعه برای امام حسین(ع) میشود!
اخیرا یکی از سلبریتیهای فوتبالی که در رشتهی تخصصیاش از توانمندی بالایی برخوردار بوده و در مقطعی زیر پرچم این کشور افتخارآفرینی نیز کرده است، در دههی محرم با انتشار یک نوشتار اینستاگرامی گفته است: «میلیاردها تومان خرج میکنیم نذری بدهیم و در پایان آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول درمان میمیرد. التماس...».
وی همچنین در جایی دیگر نیز با نقد عزاداری سیدالشهداء(ع) و دوگانهسازی بین دیانت و انسانیت، خواسته یا ناخواسته، تلاش میکند تا اعتقادات مردم را هدف قرار دهد: «خوش به حال کسانی که زنجیر نمیزنند، اما زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند. سینه نمیزنند، اما سینهی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند، اشک نمیریزند، اما اشک از چهرهی انسانی میکنند، سفره نمیاندازند، اما نان از سفره کسی نمیبرند».
این گفتههای او بیشک از روی ناآگاهی و بهمنظور دیده شدن و مطرحشدن است. در واقع «دیده شدن» ماهیت ذاتی سلبریتیها بوده که به محض فراموشی مقطعی، سعی میکنند با مواضع سطحی و بعضا تند و ساختار شکن و همچنین ایجاد حواشی، از بند نسیان بگریزند.
به گزارش رجانیوز، این اظهارات و رفتارهای او در قبال عزاداری سیدالشهدا(ع) با انتقادات گستردهای ازسوی مردم مواجه شده و حتی برخی از ورزشکاران و هنرمندان نیز به آن واکنش نشان دادند. یکی از این واکنش ها مربوط به محمد بنا است که در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «خوش بحال کسانی که هم زنجیر میزنند و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند، هم سینه میزنند و هم سینهی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند، هم اشک میریزند و هم اشک از چهرهی انسانی پاک میکنند، هم سفره میاندازند هم نان از سفره کسی نمیبرند...».
واکنش اینستاگرامی محمد بنا به اظهارات علی کریمی
نقش خودعالم پندارهای انگلیسی در تشدید دوگانه سازیها چیست؟
طبیعتا در مواجهی با این مدل واکنشها که از روی غیض و عناد نبوده و علتی جز جهل و غفلت ندارد، نباید برخوردی قهری با ادبیات غیرمکتبی و افراطی داشت که اگر چنین باشد، باید در نیات گوینده یا نگارندهی آن تشکیک کرد. اخیرا فیلمی از یک روحانی به نام حامدرضا معاونیان منتشر شده است، که به عنوان سخنران در یک هیئت مذهبی با ادبیاتی غیرمرسوم و ناپسند، به این گفتههای علی کریمی واکنش نشان میدهد.
صحبتهای ناپسند معاونیان درباره اظهارات علی کریمی
سوای از نوع واکنش او که نه در شان لباس او و نه در شان مراسم عزای امام حسین(ع) است، باید خاطر نشان کرد اگر کسی دین را نمیشناسد و نسبت به آن آگاهی ندارد، نباید ناسزا شنیده و با او برخوردی اینچنینی شود. این مواجههی نادرست که وجه توهینی آن از وجه اقناعیش بیشتر است، جز ایجاد دوگانهای باطل و به حاشیه کشاندن سخن اشتباه، به وجههی دین و مفهوم عزاداری خدشه وارد کرده و به جایگاه روحانیت نیز لطمه میزند. بدون شک برخورد یک روحانی و عالم دینی که به اسلام و سیره پیامبر(ص) و معصومین آگاه بوده و مبلغ آنها در این عصر میباشد، اینگونه نیست و اگر چنین باشد هدف چیز دیگری است.
معاونیان که در سوابق خود اهانت به علامه طهرانی را داشته و او را شیاد و راهزن خطاب کرده است، از نزدیکان صادق شیرازی بوده و مورد حمایت و احترام او نیز است. ارتباط جدی و تنگاتنگ او با انجمن حجتیه و ارتباط خانوادگی او با یکی از سردمداران این جریان، خود نشاندهندهی نیات و مقاصد شوم او از ایجاد این درگیری و حاشیهی دامن زده شده پیرامون مقام شامخ اباعبدالله(ع) است.
انجمن حجتیه به عنوان فرقهای که هرگونه حکومت و قیامی را قبل از ظهور حضرت حجت(عج) باطل میداند و معتقد است طبق حدیثی ظهور حضرت(عج) در صورتی ممکن میشود که ظلم فراگیر شده و از همین راه شیعیان را نیز به ظلم و گسترانیدن فساد دعوت میکند.
مواجههی افراطی این جریان که نه تنها منجر به تببین مقولهی عزاداری و فهم آن برای تشکیک شدگانی همچون علی کریمی نمیشود، بلکه به این کج فهمی دامن زده شده و متاسفانه عمیق شدن آن را به همراه خواهد داشت.
در شماتت سلبریتی سالاری
امروزه هنر، ورزش و تفریحات مختلف به عنوان ابزارهای هدایت بشر در کنترل جریان سرمایهداری بوده که سلبریتیها به عنوان بازیگران و مهرههای این بازی در اختیار سرمایهداران بزرگ هستند.
سلبریتیسازی که از واردات فرهنگی-اجتماعی فرنگ بوده و همانطور که گفته شد در کنترل ابرسرمایه داران است که مشخصا جهت گیری سیاسی آنها را نیز مشخص می کنند.
این جریان اما در ایران جایگاه مشخصی ندارند. گاه در خدمت تبلیغات عموم کالاها و خدمات قرار میگیرند و گاه با شیطنت برخی جریانات در خدمت جریانهای سیاسی درآمده و شهرت خود را در خدمت به آنها معامله میکنند و نتیجهی آن هم زندگیهای مرفه و دستمزدهای نجومی بوده که ماهیت تاجرمآبانهی آنها را عیان میکند.
حذف بیلبوردهای تبلیغاتی علی کریمی با توجه به گفتهی معاون زیباسازی شهرداری تهران، به علت اهانت وی به شعائر حسینی بوده که این تصمیم با واکنش تند او مواجه بود. این امر موید آن است که این اقلیت از جامعه، هدفی جز کسب منافع اقتصادی نداشته و صحبت از مسائل انسان دوستانه و ظلم ستیزانه دستاویزی برای پیشبرد هدف اولیه آنها است.
برداشتن بیلبوردهای علی کریمی از سطح شهر
این امر درمورد سایر افراد نیز صدق میکند. مثلا درمورد وریا غفوری میتوان به اعتصاب او در تمرینات استقلال که به دلیل تقاضای مالی بالاتر بود اشاره کرد. تصمیمی که مدیران استقلال را تحت فشار گذاشت و در نهایت منجر به عقب نشینی آنها و تن دادن به خواستهی وی شد. یکی از روزنامههای ورزشی طی یادداشتی در ستون سرمقاله خود مینویسد: «مدیران استقلال امسال سنتشکنی کرده و نه در روز روشن که در شبتار با بازیکنان قرارداد امضا میکنند و البته بهجای آنکه در محل باشگاه این کار را انجام دهند، هتلی در بالای شهر را انتخاب کردهاند، در اتاق مدیر استقلال در هتل آزادی چه میگذرد؟» این روزنامه در ادامه سؤالات خود موضوع مهمتری را مطرح کرده و نوشته بود: «آیا پای دلالهای فوتبال در میان است؛ یا آنکه برخی برای فرار از انتشار متن قراردادهای نجومی، به هتل پناه بردهاند!»
مبلغ قرارداد وریا غفوری با استقلال
به گزارش رجانیوز، این ماهیت تاجر مآبانهی سلبریتیها آنها را در دام تناقضگویی و فراموشی انداخته و میان رفتار و گفتار آنها در بلندمدت میتوان تفاوتی فاحش و عمیق پیدا کرد. روزی از خودرو و خانهی لوکس و قبض برق نجومی خود رونمایی کرده و روز دیگر از مظلومیت فقرا و ضعف دم میزنند. موضعشان در حوزهی سیاسی و حمایت تمام قدشان از یک نامزد به خصوص در ایام انتخابات که همواره توسط بلندگوهای اصلاحاتی انتشار داده شده و به آن افتخار میشود، پس از مدتی و با عملکرد ضعیف دولت متبوعشان، تبدیل به انتقاد صریح از مردم شده و آنها را به خاطر رایی که دادهاند محکوم میکنند.