راه شلمچه- محمد ایمانی؛
1) دیدن افراد وطن فروش -ولو افراد انگشتشمار باشند- حال به هم زن است. برای همین هم وقتی میبینیم کسی تیم دشمن را تشویق میکند، منزجر میشویم. منزجرکننده است، اما واقعیت تاریخی است، نه این که اولین بار اتفاق افتاده باشد. 69 سال قبل در حالی که ملت ایران و نیروهای مذهبی و ملی برای رهایی نفت از چنگال استعمار انگلیس قیام کرده بودند، وطن فروشانی هم پیدا شدند که طرف دربار دست نشانده ایستادند و سرباز انگلیس و آمریکا برای کودتا شدند. از شعبان بیمخ و پری بلنده در کف خیابان بگیرید، تا سرلشکر فضلالله زاهدی و برخی روشنفکر نمایان غربگرا در روزنامهها و احزاب و دانشگاهها.
2) یا مثلا چهار دهه قبل در خوزستان عزیز ما، در حالی که مردمان غیور منطقه برای دفاع از سرزمین و ناموس خود بسیج شدند و فقط در خرمشهر با دستان خالی، ارتش تا بن دندان مجهز صدام را به مدت 33 روز زمینگیر کردند، عده معدودی هم یافت شدند که قبلا خود را فروخته و به پیشواز ارتش متجاوز صدام رفته بودند! اصلا چرا راه دور برویم. چند ماه قبل، وقتی دولت انگلیس برای چندمین بار منحل شد و لیز تراس کلا به مدت 43 روز نخستوزیر شد(!) برخی نشریات زنجیرهای با ذوق زدگی تمام، او را موضوع تصویر و تیتر اصلی خود کردند! قبل از آن هم وقتی که فدریکا موگرینی (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) به تهران آمد، چند نماینده بیعار و غربگرای مجلس دهم، چنان دست و پای خود را برای عکس یادگاری گرفتن گم کردند، که تا مدتها سوژه رسانههای بیگانه شدند.
3) اگر غیرت و حمیّت، ویژگی اخلاقی بارز ملت ماست، بیعاری و بیغیرتی، ویژگی فرومایگانی است که حاضرند همه چیز و همه کس را به کمترین بها بفروشند. به یاد بیاورید که سال گذشته از اکانتهای قلابی در تیرانا و ریاض و لندن و لسآنجلس، هشتگ «من بیناموسم» و «بیغیرتم» را در توئیتر فعال کردند و سپس دامنه آن را به برخی شبکههای زرد کشاندند. میگفتند ما اصلا چیزی به نام ناموس و غیرت، چه درباره همسر خود و چه درباره وطن نمیشناسیم. شبیه همین حرف را بعضیهایشان در تجمع و نمایش رسوای اخیر برلین نشان دادند، آنجا که یکی از «ناموس» حرف میزد و بقیه او را هو کردند که «ناموس دیگه چیه؟»! البته این گروهکها لازم نبود به بیناموسی و بیغیرتی اعتراف کنند. تاریخ به نقل از نزدیکان محمدرضا پهلوی و همسرش، خیانتهای فراوان این دو را نسبت به هم نقل کرده است؛ همان گونه که ماجرای خیانت «مریم قجر عضدانلو» به شوهرش مهدی ابریشمچی، و نیز طلاق اجباری دهها زن عضو سازمان از شوهرانشان و انتقال آنها به حرمسرای مسعود رجوی، در سینه تاریخ ثبت است. تاریخ فراوان به یاد دارد که محمدرضا پهلوی چگونه دار و ندار ملت ایران را به آمریکا و انگلیس فروخت؛ و با چه وقاحتی، پای دیکته انگلیسی و آمریکایی برای تجزیه بحرین از تمامیت ارضی ایران را امضا کردند و هویدا نخستوزیر گفت «دختر خودمان بود و شوهرش دادیم»! همچنین، صحنه هم آغوشی رجوی با صدام جنایتکار و در آوردن سازمان منافقین به عقد رژیم بعث، و بیناموسیهای بعدی تا عملیات مرصاد و دادن گرای ترور دانشمندان ایرانی، از سینه داغدار تاریخ پاک نخواهد شد.
4) اما در موضوع خاص انگلیس، ملت ما نسلاندر نسل، با این رژیم استعماری پدر کشتگی دارد. انگلیسیها در دو قرن اخیر، جنایات فراوان در حق ملتهای مختلف مرتکب شدهاند، که ملت ما هم یکی از قربانیان بوده است. آنها جنگهای جهانی و منطقهای بسیار پدید آوردند و ویرانی و قحطیهایی که دهها میلیونها نفر را به کام مرگ کشاند و صدها میلیون نفر را به اسارت درآورد، موجب شدند. ایران ما هم، جنایات و خسارتهای بسیاری را از انگلیسیها متحمل شده است. امتیازات استعماری فراوان در دوره قاجار و پهلوی (قراردادهای رژی، ۱۹۱۹ و نفت)، جدا کردن افغانستان و بحرین، اشغال سرزمینی، تحمیل دو کودتای سوم اسفند 1299 و 1332 و برقراری نیم قرن دیکتاتوری پهلوی، مُشتی از خروارها جنایت انگلیس در حق ملت ماست. بعد از انقلاب هم، مردم ما انگلیس را به حمایت از رژیم متجاوز صدام، حمایت از گروهکهای تجزیهطلب و تروریست، و پیشقدمی در تحریم میشناسند. رژیم انگلیس، آخرین بار در برجام زیر تعهدات خود زد. با وجود خوشبینیهای نادرستی که دولت سابق نسبت به انگلیس نشان داد، آقای ظریف پس از برجام به گلایه گفت: «بیست ماه پس از انعقاد برجام، نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم».
5) یک اقدام موذیانه انگلیس ظرف 120 ساله قبل از پیروزی انقلاب، تدارک شبکهای از مستخدمان مزدور (انگلوفیل) بوده است. با این شبکه نفوذ بود که رگ حیات میرزا تقی خان امیر کبیر را در دوره ناصر الدین شاه زدند، نهضت مشروطیت را دزدیدند و سرنگون کردند، رضاخان بیسواد و پسر بیکفایتش را بر گرده ملت ایران نشاندند و نفت و منابع ما را غارت کردند. آن شبکه پس از انقلاب- ولو پنهانی و محدود- بازسازی شد. فقط به عنوان یک نمونه، حسین رسّام (عضو بازداشتی سفارت انگلیس در ماجرای فتنه سبز 1388) در دادگاه گفت «در 5 سال، 130 نفر، و طي يک سال اخير 50 نفر را جذب کردم. از طريق آنها اطلاعات مورد نياز را کسب مي کردم. «م-ع»، «س-ل» و «م-ش» مرتبطين مهم من بودند». رسّام، بعدها جزو هدایت کنندگان شبکه اینترنشنال در لندن شد؛ شبکهای که سردبیری آن را به مستخدمی به نام علی اصغر رمضانپور (معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات) سپردند.
6) اما مصاف ما با انگلیس، نقاط عطف پیروزمندانه و تابناک هم فراوان دارد. اگر از شکست انگلیس (در کنار آمریکا و اسرائیل) در نقشه تجزیه منطقه (خاورمیانه جدید) بگذریم که در حقیقت شکست در مقابل ایران و متحدانش بود، باید ماجرای یاغیگری دزدان دریایی بریتانیا را یادآور شد که نفتکش ایران را در تنگه بینالمللی جبل الطارق توقیف کردند؛ اما اقدام مقتدرانه رزمندگان نیروی دریایی سپاه در توقیف نفتکش انگلیسی در خلیجفارس، تحقیری بیسابقه را متوجه رژیمی کرد که زمانی قدرتمندترین نیروی دریایی و امپراتوری جهانی محسوب میشد. نتیجه این قدرتنمایی پیروزمندانه، سرشکستگی و عقبنشینی ارتش و دولت ملکه و آزادی نفتکش ایرانی بود. همچنین، انگلیس خبیث که به تعبیر عامیانه «جان به عزرائیل نمیداد»، امسال با دیپلماسی مقتدرانه دولت جمهوری اسلامی ایران مجبور شد اصل و فرع بدهی ۳۹۰ میلیون پوندی (حدود ۵۳۰ میلیون دلاری) خود را بعد از چهار دهه پرداخت کند. انگلیس در حالی مجبور به این عقبنشینی شد، که فقط در اثر بحران اقتصادی اخیر و ظرف سه ماهه آوریل تا اوت (اردیبهشت تا تیر ماه)، ۵۶۲۹ شرکت اعلام ورشکستگی کردند و این ورشکستگی شرکتها، بالاترین رکورد در 13 سال گذشته بوده است. به گزارش دفتر آمار ملی انگلیس (ONS)، از هر 10 شرکت در این کشور، یک شرکت گفته که در معرض خطر ورشکستگی قرار دارد».
7) جام جهانی فوتبال با همه هیجان و اهمیتش، یک مسابقه ورزشی است. و البته که از این رقابت ورزشی، سوءاستفادههای سیاسی هم میشود. مانند همین عقده گشایی عدهای انگلوفیل و یانکوفیل که به بهانه ناکامی تیم ملی ما انجام دادند. آنها همانهایی هستند که ابتدا دنبال تحریم و سپس جنگ روانی و تضعیف روحیه تیم ما بودند. سر فرصت دیگری باید به علل ناکامی تیم ملی پرداخت. اما در اینجا از منظر ملی، باید چند نکته مهم را یادآور شد.
نخست، این که هیچ وطنفروشی، در چشم ملتها و حتی دولتهای دنیا محترم شمرده نشده است.
دوم، نفوذ و تحمیل روحیه شکست طلبی، یکی از شگردهای قدرتها برای ضربه زدن به حریفان قدرتمند از درون آنهاست.
سوم، اگر به صیانت از روحیه قدرتمندی و قدرت افزایی و همدلی و سلحشوری و شجاعت و بیاعتمادی به حریف و نترسیدن و منفعل نشدن در برابر او اهتمام شود، قدرتمندترین حریفان هم به زانو در خواهند آمد؛ همچنان که انگلیسیها و آمریکاییها در ماجراهایی مانند اسارت نیروهای نظامی متجاوزشان در آبهای سرزمینی ایران، توقیف مستقیم یا نیابتی نفتکشهای حامل نفت ایران (در جبلالطارق و یونان) و تسویه بدهی 390 میلیون پوندی به نمایش گذاشتند. چیرگی بر شکافافکنی و هراسافکنی دشمن، شرط پیروزی است. در واقع موضوع خطرناک، تحلیلهای فلج کننده است، نه تحریم های فلجکننده. و گرنه ما فرمانده دلاور و جوانی را به نام محمد جهان آرا در تاریخ دفاع مقدس سراغ داریم که در بحبوحه مصیبت بزرگی به نام سقوط خرمشهر (پس از یک ماه مقاومت) با شجاعت و طمانینه تمام به همرزمانش گفت «بچهها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح میکنیم؛ مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند.». همان هم شد. نه تنها خرمشهر قهرمان آزاد شد و صدام در کنار خیلیهای دیگر مانند ریگان و شیمون پرز به زباله دان تاریخ رفت، بلکه امروز ناظران سیاسی و نظامی و دیپلماتیک، ایران را به عنوان کشور قدرتمندی میشناسند که نفوذش تا کنار دریای مدیترانه و آمریکای لاتین پیش رفته است. ایمان، امید، اراده، همدلی و وحدت کلمه، رمز پیروزی دیروز و امروز و فردای ملت ماست، انشاءالله.