به گزارش راه شلمچه، انتخابات اسفندماه مجلس و کسب تنها 60 هزار رأی توسط مجید انصاری، سرلیست انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران، از بزرگترین شکست سیاسی این جریان در 5/2 دهه اخیر حکایت داشت؛ شکستی که اصلاحطلبان سعی میکردند با به میان کشیدن پای شورای نگهبان از شدت آن بکاهند و با صدایی آرامتر به آن اقرار کنند. با این همه، اظهارنظر چهرههای شناختهشده اصلاحطلب نسبت به پایان عصر آنها و ضربهای که در سایه عملکرد روحانی خورده بودند، تبدیل به امری عمومیتر شد تا جایی که حتی محمدرضا عارف که در تمام 4 سال نمایندگی خود با استراتژی سکوت تلاش میکرد کمترین صدایی از اردوگاه اصلاحات در نقد دولت روحانی بلند نشود، با انتشار نامهای سرگشاده که بوی انتخاباتی نیز میداد، خطاب به هواداران اصلاحات نوشت: «اگر از عملکرد دولت تدبیر و امید یا از عملکرد مجلس دهم شورای اسلامی و یا از کارکرد فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میپرسید، پاسخ من تصدیق بسیاری از نقدهای شما به ناکارآمدیها یا فرصتسوزیهاست».
در سوی دیگر صادق زیباکلام که در تمام 7 سال گذشته پای ثابت تریبونهای سیاسی و دانشگاهی در دفاع از دولت روحانی به شمار میرفت، این روزها از هر تریبونی برای اعلام شکست همهجانبه اصلاحطلبان استفاده میکند. وی که چندی پیش در توصیف وضعیت اصلاحات گفته بود: «اصلاحات تمام شده است، دوم اسفند ۹۸ همه چیز تمام شد، اصلاحات تمام شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت»، حالا معتقد است حتی اگر خاتمی هم تایید صلاحیت شده و وارد انتخابات شود باز هم اصلاحطلبان شکست خواهند خورد. زیباکلام در گفتوگو با سایت خبری «فردا» با اشاره به اینکه عملکرد آقای روحانی و دولتش مردم را از انتخابات دلسرد کرد و این واقعیتی است که نمیشود آن را انکار کرد، به نقش اصلاحطلبان در این زمینه اشاره کرد و گفت: «اصلاحطلبان در به وجود آمدن چنین فضایی بیتقصیر نیستند. بزرگترین تقصیر اصلاحطلبان آن بود که بعد از روی کار آمدن دولت با جدیت از روحانی و عملکردش انتقاد نکردند. شاید اصلاحطلبان بتوانند بگویند سال92 چارهای جز حمایت از روحانی نداشتیم اما حمایت بیدریغ آنها در تمام این سالها توجیهپذیر نیست. آنها روحانی را به حال خود رها کردند و با چنین رویکردی با اعتماد عمومی بازی کردند و در نهایت هیچ مسؤولیتی در قبال عملکرد ضعیف دولت بر عهده نگرفتند. شخص آقای خاتمی حتی یک بار موضع جدی در برابر دولت نگرفت و در مقابل مطالبات مردم سکوت کرد. اصلاحطلبان مردم را بازیچه فرض کردند که پای صندوق بکشانند و بعد از آن خود را کنار بکشند».
فعال سیاسی اصلاحطلب در بخش دیگری از گفتوگوی خود با بیان اینکه خاتمی و دیگر رهبران اصلاحطلب جایگاه و شأنیت خود را از دست دادهاند، افزود: «اصلاحطلبان باختهاند و همهجوره هم باختهاند، زیرا نتوانستند بدرستی عمل کنند و مردم را از خود ناامید کردند. در چنین شرایطی دیگر فرقی نمیکند که اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، محمدرضا عارف یا حتی شخص محمد خاتمی نامزد آنها در ریاستجمهوری باشد، در هر صورت مردم به اصلاحطلبان اقبالی نشان نمیدهند؛ یعنی فرض کنیم خود آقای خاتمی نامزد شود و تایید صلاحیت هم شود، باز هم اصلاحطلبان پیروز انتخابات نخواهند شد».
* حجاریان؛ شلیک به قلب اعتدال!
شاید رادیکالترین اظهارنظر پیرامون آینده اصلاحات را بتوان در مصاحبه اخیر سعید حجاریان پیدا کرد. وی در مصاحبهای که با روزنامه همشهری با موضوع «خروج اصلاحات از رخوت» داشت، با طرح صورتمسأله تندروی، چراغ سبز به رادیکالیسم را بهعنوان بخشی از نقشه نجات اصلاحات طرح کرد. حجاریان در این گفتوگو با گلایه از نقدهایی که از درون جریان اصلاحات در ذم تندروی این جریان در مواجهه با نظام طرح شده بود، سعی کرد با نسبت دادن منشأ این تندرویها به رقبای اصلاحات از عملکرد بدنامترین چهرههای اصلاحطلب همچون اکبر گنجی هم دفاع کند. وی در بخشی از این گفتوگو با رد پیشفرض تندروی اصلاحطلبان در دوره دولت اصلاحات گفت: «کمی صریحتر حرف بزنم. من معتقدم حتی اکبر گنجی هم رادیکال نبود، او واقعیتها را نوشت... شما توجه کنید که بخشی از اتهامات ما یا به بیان برخی، تندرویهای ما مربوط است به انتقاد از هاشمی. هاشمی در دوره اصلاحات حقیقتا دموکرات نبود اما دوری از قدرت و نگاه درجه دوم به وقایع، ایشان را به نقطهای رساند که موضعگیریهای دقیق و اصلاحی کند؛ تا اینکه از سال84 به بعد اساسا هاشمی جدیدی متولد شد».
حجاریان با اشاره به لزوم بازتعریف موضع اصلاحطلبان پیرامون 4 مؤلفه «عدالت»، «شهروندی»، «الگوی سیاستورزی» و «سیاست خارجی»، در زمینه سیاست خارجی گفت: «واقعیت این است که دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند. به این مؤلفهها میتوان موارد دیگری را اضافه کرد اما باید به یک گزاره وفادار بود؛ اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی 2 صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!»
فعال سیاسی اصلاحطلب در نهایت با طرح تهدیدآمیز این مسأله که اگر اصلاحطلبی در نقد گذشته این جریان سیاسی، سخن از تندروی به زبان آورد خودبهخود باعث بیاعتباری خود میشود، به آنها توصیه کرد: «اگر در گفتار و کردارشان گرهی از کار کشور باز نمیکنند و کمکی به تعمیق تفکر نمیکنند لااقل به تهمانده جریان اصلاحات لطمه نزنند! من معتقدم اصلاحطلبی باید نقد شود. این کار به قوت گرفتن اصلاحطلبی کمک میکند. اصلاحطلبان هم باید نقد شوند و تکتکشان به نقد کشیده شوند اما نه از موضع تندروی. شاید بتوان آنها را از منظر فرصتسوزی نقد کرد زیرا آنها خیلی کارها را باید میکردند و نکردند».
اظهارات اخیر حجاریان و چراغ سبز او برای حرکت اصلاحات به سمت رادیکالیسم را که البته در ماههای اخیر با ادبیاتی غیرمستقیم نیز طرح شده بود، میتوان بهعنوان بخشی از پازل رفتاری این جریان در ماههای آتی برای احیای موقعیت اجتماعی خود و خروج از انزوای سیاسی دانست؛ رویکردی که میتوان آن را تلاش اصلاحطلبان جهت جدا کردن سرنوشت خود از شکستهای دولت حسن روحانی قلمداد کرد.
منبع؛ وطن امروز