به گزارش راه شلمچه، اصلاحطلبان که با بحران نقش و هویت دستوپنجه نرم میکنند، در آخرین راهکارهای فریبکارانه خود برای فرار از پاسخگویی به روحانی پیشنهاد دادهاند تا از ریاستجمهوری استعفا دهد!؛ پیشنهادی که روز گذشته به تیتر اول یکی از روزنامههای زنجیرهای تبدیل شد.
لازم به یادآوری است این پیشنهاد اصلاحطلبان که قبل از انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی هم مطرح بود از سوی کسانی عنوان میشود که پیش از این، دولت روحانی را «رحم اجارهای» میدانستند؛ همانهایی که در اواخر دهه هشتاد، «تز خروج از حاکمیت» را ارائه میکردند.
رفتار دوگانه اصلاحطلبان با روحانی
اصلاحطلبان که در انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 تمامقد از روحانی حمایت کردند و بر صدر تا ذیل پستهای مدیریتی دولت تدبیر و امید چنبره زدند و به عبارتی شیره دولت را کشیده و با عملکرد ضعیف خود آن را زمینگیر کردند، امروز به رئیسجمهور مورد حمایتشان پیشنهاد میدهند که استعفا دهد! جالب آنکه روزنامه اعتماد که مدیرمسئولش- نماینده دیروز مجلس و مدیر امروز وزارت نفت- در صف اول مصاحبههای رئیسجمهور مینشست، پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهور را تیتر یک خود کرده است!
روزنامهای که پیش از این به نقل از فعالین اصلاحات تیترهایی چون «ما تضمین روحانی هستیم»، «سینهچاک روحانی نیستیم ولی باید از آن دفاع کرد»، «روحانی وقت دارد» را بر صفحه اول خود مینشاند و حتی با تیترهایی چون «آلترناتیو روحانی»، «پروژه عبور از روحانی»، «چه خوابی برای روحانی دیدهاند؟» و... عبور از روحانی را تقبیح میکرد!
عناصر رادیکال اصلاحات که روزی پروژه عبور از خاتمی را با هدف انسداد و بیثباتی در کشور کلید زدند و در نهایت ناکام ماندند امروز معلوم نیست پیشنهاد استعفای روحانی را بر اساس کدام پیشفرض غلط مطرح میکنند اما روشن است آنان که زیست سیاسی امروزشان را وامدار همان «رحم اجارهای» بوده و اساساًً نمکپرورده روحانی هستند، برای او اعتبار و جایگاهی قائل نیستید و برای این سؤال که بالاخره پروژه عبور از روحانی، توطئه است یا نه؟ پاسخی در برابر افکار عمومی نخواهند داشت.
آدرس غلط دادن و فرار از پاسخگویی
بررسی رفتار مدعیان اصلاحات که بانیان اصلی وضع موجود هستند حاکی از آن است که آنان در تلاشاند تا با انتقاد از روحانی و فاصلهگذاری با دولت، خود را منتقد دولت نشان داده و از پاسخگویی به افکار عمومی شانه خالی کنند.
آخرین تقلای لیبرالها برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، این است که آدرس غلط بدهند و به افکار عمومی القا کنند که علت اصلی مشکلات کشور، آمریکا و تحریمهاست. ازاینرو پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری در این بستر مطرح شده که روحانی اراده و یا اجازه مذاکره با آمریکا را ندارد!
و این در حالی است که اصلاحطلبان رادیکال غافل از آناند که اعتراضات دیماه 96، قبل از بازگشت تحریمها رخ داد و ارتباطی با خروج آمریکا از برجام (در اردیبهشت 97) نداشت! علاوه بر این، اعتراضهای ۹۸ هم حاصل بیتدبیری دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در تعیین و نحوه اعلام نرخ بنزین بود.
مدعیان اصلاحات با روشهای مختلف درصددند خود را طیب و طاهر نشان داده و اعلام کنند که در بهوجود آمدن وضعیت موجود سهمی ندارند. آنها که امروز تمام مشکلات را به تحریمها ربط میدهند و میگویند روحانی (که نمیتواند مذاکره کند) استعفا دهد، حتی در مقاطعی سعی میکردند مشکلات کشور را به بدشانسی روحانی و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و هجوم ملخها و... ربط دهند!
فشار برای مذاکره با آمریکا
نکته قابل تأمل آنکه پیشنهاد مدعیان اصلاحات برای کنارهگیری رئیسجمهوری پس از آن مطرح شده که روحانی انتقادهای مخالفان را «آدرس غلط» دادن به مردم عنوان کرد و گفت که «اگر کسی میخواهد لعن و نفرین کند آدرسش کاخ سفید است»!
رئیسجمهور روز شنبه در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: «یک عدهای بهخاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند. آدرس صحیح تمام جنایات و فشار بر مردم عزیز ایران واشنگتن دیسی کاخ سفید است و آنهایی که داخل این ساختمان هستند این همه جنایات علیه ملت ایران روا داشتهاند.»
روز یکشنبه بود که مدعیان اصلاحات به روحانی پیشنهاد کردند تا «نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راهحل از سمت ریاستجمهوری کنارهگیری کند» آنها نوشتند که «اگر برای حل مشکلات و گرانی آدرس کاخ سفید داده میشود، کسی که قادر به گفتوگو با آن نیست باید کنار برود.» از این رو به نظر میرسد پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری، علاوه بر آدرس غلط دادن و فرار از پاسخگویی مدعیان اصلاحات، طرحی برای رادیکال کردن فضا و فشار به حاکمیت برای هموار کردن راه مذاکره با آمریکاست.
آب در آسیاب پروژهای آمریکایی «بیدولتی»؛ زمینهای برای اغتشاش
از طرفی باید گفت طرح پیشنهادی مدعیان اصلاحات که مصداق آن مثال است که «یک دیوانه سنگی به چاه میاندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرونش بیاورند» دانسته یا ندانسته، پروژه آمریکا را دنبال میکند! همان پروژه «بیدولتی» و اهدافی که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم اسرائیل در عراق و لبنان دنبال کردند.
مدعیان اصلاحات رسماً میگویند که دولت باید با آمریکا مذاکره کند و اگر مذاکره نکند همان بهتر که نباشد!
آنها سعی میکنند «استعفای دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا» را شاهد مثال بیاورند اما از وقایع بیخ گوش کشور مثل تحولات عراق و لبنان غافلاند. طی یک سال گذشته، در عراق نخستوزیر استعفا داد، در لبنان هم بعد از استعفای نخستوزیر، این کشور هنوز درگیر بیدولتی است. آیا وضعیت عراق و لبنان نسبت به سال گذشته بهتر شده است؟!
جالب آنکه روزنامه اعتماد که «پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری» را تیتر یک خود کرده است در همین شماره در یادداشتی با عنوان «دخالتهای خارجی در لبنان» به بحران تشکیل کابینه در این کشور که درگیر «بیدولتی» است پرداخته و نوشته: «دخالتهای خارجی در تعیین کابینه لبنان امری بیسابقه نیست و همواره قدرتهای خارجی در زمان تشکیل کابینه لبنان از طریق گروههای متحدشان در این کشور سهمخواهیهایی در تعیین وزرای کابینه لبنان مطرح کردهاند.
اینبار فرانسه علناً دخالت خود را در تشکیل دولت لبنان اعلام کرده است. سهمخواهیهای گروهی و جناحی و دخالتهای خارجی، بار دیگر بنبستی در تشکیل کابینه لبنان پیش آورد و مسیر تشکیل دولت جدید را مسدود کرد. بر کسی پوشیده نیست که گروههای مختلف لبنانی هر یک به یک کشور خارجی یا قدرت خارجی وابستگی دارند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «بازیگران خارجی باید این نکته را در نظر بگیرند که اگر لبنان بیثبات و ناامن شود، تبعات چنین ناامنی دامن کسانی را خواهد گرفت که خودشان این ناامنی و بیثباتی را دامن زدهاند. امروز آمریکا و فرانسه اصلیترین نیروهای خارجی هستند که بهصورت مستقیم در حال دخالت در امور لبنان هستند، این دو قدرت غربی و متحدانشان باید بدانند که لبنان جایی نیست که بتوان در آن ناامنی ایجاد کرد و جان سالم به در برد. ناامنی و بیثباتی در لبنان قطعاً سرایت میکند و دامن دامنزنندگان به ناامنی را میسوزاند.»
از این زاویه، طرح استعفای روحانی را میتوان تلاشی برای تمهید «بیدولتی» و لبنانیزه کردن کشور دانست.
بازی انتخاباتی و بازسازی چهره اصلاحات
یکی از دغدغههای اصلاحطلبان، بحران هویت، نقش و اختلافات و درگیریهای داخلی است مسائلی که از دو سال گذشته و بهویژه در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی (اسفندماه 98) بیشتر رخ نمود. آنها طی دو سال گذشته بارها از بحران هویت در اصلاحات سخن گفتهاند هم آن زمان که کرباسچی گفت: «اصلاحات یک سازماندهی جدی میخواهد که آن را تعریف کند.
به این معنی که از اساس اصلاحات چیست؟ چه مفهومی را دنبال میکند؟ بهدنبال اصلاح چه مواردی است؟ از ۷۶ تا به امروز جریان اصلاحات مکرر گفته است که میخواهد اصلاحات کند اما هرگز روشن نکرده است به دنبال اصلاح چه چیزی است.» و هم در این ماههای مانده به انتخابات.
همین دیروز هم محمدعلی وکیلی، نماینده لیست امید در مجلس دهم، در یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت «جریان اصلاحات دچار بحران مقبولیت شده است» و «بحران موقعیت، بحران توجیه، بحران ایده حکمرانی و بحران مزیت، گریبان اصلاحطلبی را گرفته است».
از این رو به نظر میرسد حالا که 7 سال و چند ماه از دو دولت روحانی گذشته و تنها 8 ماه به انتخابات ریاستجمهوری 1400 مانده است آنها سعی میکنند با بازیهای انتخاباتی، برای چند ماه و بهطور موقت هم که شده، چهره بهظاهر اصلاحطلبانه خود را بازسازی کنند.
حمله به مجلس انقلابی، فاصلهگذاری با دولت و اظهارات اخیر اصلاحطلبان مبنی بر «ضعف ساختارها»، «انتقاد به نظام و رهبری»، «وجود دوقطبی آزادی و استبداد در جامعه امروز» و... حاکی از آن است که آنان میخواهند ضمن اینکه نشان دهند منتقد حاکمیت و دولت هستند و بهخاطر «مذاکره با آمریکا» حاضر به عبور از روحانی هستند، درصددند در افکار عمومی بهویژه هواداران رادیکال خود نشان دهند که اصلاحات زنده است!
بیش از 7 سال گذشته و چند ماه بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری 1400 نمانده است؛ ماحصل عملکرد دولت تدبیر و امید که با حمایت اصلاحطلبان روی کارآمد جز فاجعه مدیریتی و بروز و ظهور تورمهای چندصد درصدی در بخشهای مسکن، خودرو، ارز و کالاهای اساسی چه بوده است؟!
از اینروست که کنارهگیری رئیسجمهوری، وضعیت ایدهآل مدعیان اصلاحات برای بازسازی چهره خود در افکار عمومی است چه آنکه استعفا یا استیضاح روحانی یکی از بهترین چارهجوییهای آنان برای مظلومنمایی و القای وجود «دستهای پنهان»، «دولت پنهان» و این گزاره که «نگذاشتند کار کنیم» است.
منبع؛ کیهان