به گزارش راه شلمچه، وزارت خزانهداری آمریکا عصر دیروز پنجشنبه ۱۸ نهاد مالی و بانک ایرانی را تحت تحریمهای خود قرار داد که شامل موسسه تامین سرمایه امین، بانک کشاورزی، بانک مسکن، بانک رفاه کارگران، بانک اقتصاد نوین، بانک قرضالحسنه رسالت، بانک حکمت ایرانیان، بانک ایران زمین، بانک کار آفرین، بانک خاورمیانه، بانک قرضالحسنه مهر ایران، بانک پاسارگاد، بانک سرمایه، بانک سامان، بانک توسعه تعاون و بانک گردشگری هستند. در راستای این اقدام ایالات متحده تمامی شعب بانک های مذکور در جهان تحت تحریم های ثانویه آمریکا قرار گرفته است. ضمن آن بانک اسلامی همکاری منطقهای هم ذیل همین تحریم ها تمامی شعبههایش در ایران و عراق تحت تحریمهای ثانویه آمریکا قرار گرفت. پیرو این اقدام کاخ سفید در بیانیه دیروز وزارت خزانهداری آمریکا آمده که این وزارتخانه طی رایزنی با وزارت خارجه این کشور نهادهای مالی ایران را برای قرار دادن در لیست تحریمها شناسایی کرده است؛ اقدامی که به نظر میرسد در راستای ادعای کاخ سفید مبنی بر تحریم کل سیستم مالی ایران از طریق تحریم کلیه بانک ها و موسسات مالی و اعتباری داخل کشور و قطع دسترسی آنها به سیستم مالی جهانی انجام شده است. اما تاثیر تحریم این بانک ها بر اقتصاد و معیشت کشور چه خواهد بود؟ با تحریم های بانکی فروپاشی اقتصاد کشور تا چه اندازه جدی شده است؟ پاسخ به سوالات و بررسی این مسئله، موضوع گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با محسن جلیلوند، کارشناس و استاد روابط بینالملل است که در ادامه میخوانید:
وزارت خزانهداری آمریکا عصر دیروز پنج شنبه (به وقت تهران) ۱۸ بانک ایران را تحت تحریم قرار داد؛ اقدامی که به نظر میرسد در راستای ادعای کاخ سفید مبنی بر تحریم کل سیستم مالی ایران از طریق تحریم کلیه بانک ها و موسسات مالی و اعتباری داخل کشور و قطع دسترسی آنها به سیستم مالی جهانی انجام شده است. از نگاه شما آثار و تبعات سیاسی، دیپلماتیک و به خصوص اقتصادی تحریم دیروز ایالات متحده آمریکا برای کشور چه خواهد بود. چرا که بر اساس ارزیابی برخی از کارشناسان و ناظران اساساً ادعاهای اخیر واشنگتن مبنی بر تحریم های جدید یک بلوف سیاسی و دیپلماتیک ترامپ در آستانه انتخابات ایالات متحده آمریکا ارزیابی میشود. به عبارت دیگر چون تمامی تحریم ها از سوی کاخ سفید از زمان خروج دونالد ترامپ از برجام تاکنون بر ایران تحمیل شده است دیگر هرگونه اقدام و موضع گیری مقامات ایالات متحده آمریکا مبنی بر اعمال تحریم های جدید در حوزه های مختلف، به خصوص در زمینه های سیستم مالی و بانکی جمهوری اسلامی ایران تبعات مخرب چندان گستردهای در حوزه اقتصادی و معیشتی کشور را در پی نخواهد داشت، به ویژه آن که تحریم سیستم مالی و بانکی جمهوری اسلامی ایران جزو آن تحریمهایی بود که حتی در زمان حیات برجام هم از سوی دولت باراک اوباما، رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا به قوت خود باقی بود و همچنین با توجه به اقتضائات ایران در قبال گروه ویژه اقدام مالی موسوم به FATF، عملاً سیستم مالی و بانکی ایران چندان ارتباط گسترده و قابل توجهی با شبکه مالی جهانی نداشت. بنابراین مواضع و اقدامات کاخ سفید مبنی بر تحریم های بانکی کشور بیش از آن که بتواند تاثیر مخربی بر اقتصاد کشور داشته باشد بیشتر یک بلوف سیاسی و اقدام تبلیغاتی انتخاباتی دونالد ترامپ قلمداد می شود؟
خیر من چنین تصوری ندارم. قطعاً هر گونه اقدام ایالات متحده آمریکا مبنی بر اعمال تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران بدون تبعات اقتصادی و معیشتی نخواهد بود. موید این نکته هم به وضعیت به شدت بغرنج و سخت معیشتی این روزهای کشور باز می گردد که تا حد بسیار زیادی به واسطه همین تحریم ها صورت گرفته است. شدت اثر گذاری این تحریم ها به گونهای که حسن روحانی، رئیس جمهور کشور دیگر از چیزی به نام سیاست فشار حداکثری کاخ سفید و یا تحریم آمریکا سخن نمی گوید، بلکه صراحتاً از جنگ اقتصادی تمام عیار دم می زند. پیرو تبیین هر چه درست تر و شفاف تر این مسئله شما شاهد بودید که در ادعای یکجانبه ایالات متحده آمریکا مبنی بر شدن مکانیسم ماشه و اعمال تحریم هایی موشکی و هستهای وضعیت اقتصادی به خصوص در حوزه بازار ارز به کجا کشیده شد؟! دلار تا مرز ۳۰ هزار تومان بالا رفته است و بسیاری از تحلیل های اقتصاددانان این ارزیابی را دارند که باید منتظر قیمت های به مراتب بالاتر برای ارز و دلار باشیم. پس تحریم امریکا بدون تبعات نیست. خصوصاً اینکه اقدام دیروز پنجشنبه کاخ سفید مبنی بر تحریم ۱۸ بانک ایرانی می تواند بازار ارز، سکه و بورس را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. مطمئن باشید که از فردا شنبه شاهد واکنش روانی بازار نسبت به اقدام آمریکا مبنی بر تحریم بانکی ایران خواهیم بود. پس برای بررسی میزان تاثیر گذاری هر تحریم ایالات متحده آمریکا باید عمق تاثیر و نقاط مورد هدف تحریمها را مورد ارزیابی قرار دهیم تا به درک درست و صد البته واقع بینانه و بدون از نگاه شعار زده از آثار و تبعات سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک تحریمها برسیم. ضمن این که چند روز پیش بود که بلومبرگ هم مسئله احتمال تحریم کل سیستم مالی ایران و قطع دسترسی آن به سیستم مالی جهانی را مطرح کرده بود که نهایتاً این خبر با اقدام دیروز آمریکا عینیت پیدا کرد. پس آمریکاییها بدون اشراف به تبعات اقتصادی تحریم ها دست به اعمال چنین تحریمی نخواهند زد. از طرف دیگر با توجه به نامه ۶ سناتور آمریکایی مبنی بر درخواست از ترامپ برای تحریم کل سیستم مالی و بانکی ایران نشان از این دارد که رئیس جمهوری ایالات متحده از پیش برنامهریزی چنین تحریمی را در دستور کار قرار داده است و تنها نیاز به حمایت قانونی کنگره داشته است که با این نامه ۶ سناتور عملاً ترامپ میتواند اقدام خود را به صورت قانونی به پیش ببرد بدون آنکه با مخالفت کنگره مواجه شود. همه اینها مبین آن است که برنامه ریزی های دقیق و بررسی کاملی از سوی وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا، وزارت امور خارجه و دیگر نهادهای مربوطه در خصوص میزان اثرگذاری تحریم کل سیستم مالی و بانکی ایران انجام شده است که در نهایت شاهد تحریم بانک ۱۸ ایرانی بودیم. البته من این اقدام را در راستای تحلیل های پیشین خود با دیپلماسی ایرانی می دانم. من در مصاحبههای قبلی خود اشاره کردم قطعا ایالات متحده آمریکا و به خصوص دونالد ترامپ تا زمان برگزاری انتخابات چند ضربه کاری و موثر را به جمهوری اسلامی ایران خواهد زد که قطعاً مسئله ادعای یک جانبه واشنگتن در خصوص فعال شدن مکانیسم ماشه و اعمال تحریم های موشکی و هستهای و نیز اقدام دیروز کاخ سفید مبنی بر تحریم ۱۸ بانک ایرانی جزوه آنهاست. البته من اعتقاد دارم امکان دارد تا زمان برگزاری انتخابات در آمریا چند اقدام مشابه دیگر نیز توسط دونالد ترامپ در دستور کار قرار گیرد.
همان گونه که در سوال اول نیز اشاره شد اقدام دیروز پنج شنبه ایالات متحده آمریکا مبنی بر تحریم ۱۸ موسسه، نهاد مالی و بانک ایرانی در راستای تحریم کل سیستم مالی ایران و قطع دسترسی آنها به سیستم مالی جهانی است. از نگاه شما آیا ایالات متحده آمریکا در صحنه عمل میتواند سیستم مالی کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران را به طور کامل تحریم و ارتباط آن را با سیستم مالی جهانی به طور صددرصد قطع کند؟
چنانی که شما هم به درستی اشاره کردید ادعای تحریم کل سیستم مالی ایران و قطع دسترسی آنها به سیستم مالی جهانی، ادعای بسیار بزرگی است. به هر حال ایران در طول ۴۰ سال گذشته همواره با تحریمهای ایالات متحده آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا دست و پنجه نرم کرده بنابراین از تجربه لازم و کافی برای مقابله و دور زدن تحریم ها به خصوص در حوزه مالی و بانکی برخوردار است. از طرف دیگر اقتصاد کشوری مانند ایران بنا به اقتضائات خود دارای مسیرها و معابر گوناگونی برای تداوم مناسبات تجاری خود با جهان است. لذا از طرق مختلف سیستم های بانکی و مالی کشور توانسته اند نیاز خود را برآورده کنند. اما در آن سو جدیت ایالات متحده آمریکا مبنی بر تحریم کل سیستم مالی ایران از طریق تحریم کل بانک های کشور و همچنین قطع دسترسی آنها به سیستم مالی جهانی و با توجه به قدرت و هژمونی اقتصادی آمریکا می تواند تا حدود ۹۰ درصد اجرایی شود، کما اینکه شما هم به درستی اشاره کردید تحریمهای مالی و بانکی ایران از جمله تحریم هایی بودند که در زمان حیات برجام در دوره باراک اوباما هم کماکان به قوت خود باقی بود و همچنین با توجه به شرایط پیچیده و سخت ایران در گروه ویژه اقدام مالی عملاً سیستم مالی و بانکی ایران هیچ گاه با وضعیت مناسبی روبه رو نبوده است. برای مثال مسدود شدن حواله های بانکی، نه تنها می تواند به تولید کنندگان و بازرگانان بزرگو میانی اقتصاد کشور ضربه وارد کند، بلکه حتی می تواند می تواند تجار خرد پای داخلی را هم زمین بزند. اینها علاوه بر آن است که قطعاً تحریمهای بانکی میتواند دست صرافیها را نیز به شدت محدود کند. ضمن اینکه چند موسسه و نهاد مالی هستند که هنوز مورد تحریم قرار نگرفته اند که اگر این اقدام از سوی ایالات متحده آمریکا انجام شود، یقین بدانید وضعیت به مراتب پیچیده تر از امروز خواهد شد.
با توجه به ارزیابی شما از آثار و تبعات اقتصادی و معیشتی تحریمهای ایالات متحده آمریکا و به خصوص اقدام دیروز کاخسفید مبنی بر تحریم ۱۸ بانک ایرانی در راستای تحقق ادعای تحریم کل سیستم مالی ایران و قطع صددرصدی آن به سیستم مالی جهانی تا چه اندازه اقتصاد کشور به نقطه بحرانی و «فروپاشی» نزدیک شده است. هر چند که برخی از اقتصاددانان معتقدند وضعیت اقتصادی کشور در سایه شرایط اسفبار بانک ها، موسسات ملی و اعتباری و نیز بیمه ها در کنار تورم افسار گسیخته، رکود و همچنین آثار و تبعات مخرب بیماری کرونا بر معیشت، عملاً کشور را به فروپاشی اقتصادی کشانده است. البته در آن هستند تحلیلگرانی که معتقدند اقتصاد کشور به واسطه حجم بالا و گستردگی آن، حتی در شرایطی به مراتب وخیم تر از امروز هنوز تا فروپاشی کامل به معنای واقعی کلمه و آکادمیکش فاصله زیادی دارد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
من معتقدم فروپاشی اقتصادی در کشور ماههاست که شکل گرفته، اما هنوز این فروپاشی به نقطه بحرانی و اوج خود نرسیده است. به هر حال اقتصاد ایران سالها از قِبَل افزایش بهای جهانی نفت خام توانسته است ذخایر ارزی را برای خود دست وپا کند که گهگاهی آن را در اختیار اقتصاد کشور قرار می دهد. از آن سو جامعه نیز به واسطه شرایط سخت و پیچیده اقتصادی و معیشتی به فکر پس انداز مالی و حفظ سرمایه های خود در سایه بی ارزش شدن ریال هستند. با توجه به این منابع کم، شرایط در عین سختی و پیچیدگی می تواند تداوم پیدا کند. اما نکته اینجاست که برنامه ایالات متحده آمریکا برای فروپاشی اقتصادی ایران یک برنامه کاملا دقیق، پیچیده و مرحله بندی است که میتواند شرایط را به مراتب بغرنج تر کند.
منظور از مرحله بندی چیست؟
آمریکا بعد از خروج ترامپ از برجام با اعمال تحریم ها علیه ایران شرایط را به سمتی پیش برد که مردم در داخل از مرحله «زندگی کردن» به مرحله «زنده ماندن» رسیدند، کما اینکه با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی کشور یقیناً امروز مردم دیگر اعتقادی به زندگی کردن ندارد، بلکه بر این باورند که با توجه به فشارهای کنونی تنها می توانند زنده بمانند. اما ایالات متحده آمریکا در ادامه می خواهد وضعیت را به جایی برساند که مردم در داخل ازمرحله زنده ماندن به مرحله «نمردن» برسند. یعنی اینکه وضعیت اقتصادی در داخل به قدری سخت شود که کشور و جامع تنها دغدغه شان این باشد که در سایه بحران معیشت از گرسنگی نمیرند. متاسفانه ایران در حال ورود به این مرحله است؛ مرحله ای که کشوری مانند ونزوئلا و کره شمالی در آن قرار دارند. چون مردم کره شمالی و ونزوئلا، نه زندگی میکنند و نه زنده هستند، بلکه تنها در تکاپوی آنند که با تدوام و تشدید بحران معیشت از گرسنگی نمیرند. به هر حال «زندگی کردن»، «زنده ماندن» و «نمردن» استانداردهایی دارند که با توجه به بررسی این استانداردها در ایران، یقینا کشور در حال ورود به مرحله سوم است. اگر در نهایت کشور وارد این مرحله شود آنجا دیگر بدون شک فروپاشی اقتصادی شکل گرفته است.
برخی از ناظران معتقدند که این سلسله تحریمهای کاخ سفید دو هدف را دنبال میکنند؛ اول بستن معدود منافذ مالی موجود در تحریمها که به دولت ایران اجازه کسب درآمد میدهد و دوم بیاثر کردن وعده جو بایدن، برای بازگشت به برجام در صورت پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر. شما تا چه اندازه این ارزیابی را قبول دارید؟
من بارها عنوان داشته ام که از منظر دیپلماسی و سیاست خارجی تفاوت چندانی میان دموکراتها و جمهوریخواهان ایالات متحده آمریکا، به خصوص درباره پروندههای حساسی مانند ایران وجود ندارد. بنابراین ادعای بایدن مبنی بر بازگشت به توافق هستهای در صورت پیروزی در انتخابات یک ادعای تبلیغاتی است. چون بدون شک جوبایدن کنونی با بایدنی که رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا شود، متفاوت است. لذا یقین بدانید که جو بایدن بدون پیش شرط حاضر به لغو تحریم های اعمال شده از سوی دونالد ترامپ در دولتش و بازگشت بدون قید و شرط به برجام نخواهد بود. بنابراین مسئله به جو بایدن باز نمی گردد.
با توجه به آنکه تحریم کل سیستم مالی و بانکی ایران و قطع صد درصدی آن با سیستم مالی جهانی میتواند حتی واردات دارو و غذا به داخل را، آن هم در شرایط بحرانی کرونایی حال حاضر مسدود کند، پاسخ کاخ سفید برای افکار عمومی جهانی چه خواهد بود. به هر حال مقامات کاخ سفید در یک ادعای تکراری و پوچ بارها عنوان کرده و می کنند که میان مردم و جامعه ایران با جمهوری اسلامی ایران تفاوت اساسی قائلند، اگر چه در مقام عمل ما شاهدیم که بیشترین بار تحریمهای ایالات متحده آمریکا بر دوش جامعه است، نه مسئولین و سیاستمدارن داخلی کشور؟
واقعیت آن است که عملاً در سایه همان شیوع بیماری کرونایی که شما به آن اشاره کردید و متاسفانه روز به روز هم وضعیت بهداشت و سلامت جهانی را به مخاطره انداخته است افکار عمومی اکنون چندان خود را درگیر مسائلی مانند تاثیر تحریم ها بر وضعیت ایران نمیکنند. یعنی از افکار عمومی کشورهای اروپایی تا افکار عمومی داخلی ایالات متحده آمریکا و در کل جهان به شدت درگیر آثار و تبعات اقتصادی و معیشتی ناشی از بیماری کرونا در کشورهای خود هستند. از طرف دیگر با توجه به نکته مهمی که شما به آن اشاره کردید اگر چه در ادعاهای مقامات کاخ سفید همواره مطرح شده است که ایالات متحده آمریکا تفاوت جدی میان مردم و جامعه ایران با نظام جمهوری اسلامی قائل است و هدف تحریم های واشنگتن تنها نظام ایران است، اما بدون شک در صحنه عمل خود آمریکاییها بیش از هر بازیگر دیگری میدانند که تاثیر مستقیم و جدی تحریم ها و سیاست فشار حداکثری کاخسفید بر مردم خواهد بود، نه سیاستمداران ایرانی. یعنی آمریکا می خواهد از طریق فشار به مردم ایران شرایط را به سمت شورشهای اجتماعی داخلی و اعتراضات گسترده نظیر آبان ماه سال گذشته بکشاند. در این راستا موسسه اینترپرایز معتقد است که هر ۱۰ سال یک بار در ایران اتفاقاتی رخ میدهد که میتواند در راستای منافع ایالات متحده آمریکا باشد. کما اینکه سال ۵۸، ۶۸، ۷۸، ۸۸ و ۹۸ این اتفاقات روی داد. ولی نکته بسیار مهم اینجاست که در دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی در فاصله سال ۹۶ تا کنون شدت تحولات بیشتر و در عین حال نیز بازه زمانی این اتفاقات کمتر شده است. موید این باور هم به اتفاقات و اتعراضات سال ۹۶، ۹۷ و ۹۸ در داخل باز می گردد. همین واقعیت ایالات متحده آمریکا را امیدوار کرده است که با تداوم و تشدید تحریم ها بتواند در بازه زمانی کوتاهی شاهد شکلگیری اعتراضاتی به مراتب گستردهتر از گذشته باشد.