به گزارش راه شلمچه، حجت الاسلام محمد ادریسی در یادداشتی نوشت:وِزوِزهای طولانی بیصدا و مُرکب قلمها خشک و کتابها بسته و معایب دفن و جیغهای متوالی خاموش و تشویشها تمام و تهییجها دور و فتن ناکام و نقد شدن نظری دوست داریم اما عملی از آن متنفریم و این نقد است که برای حفظ دین و جان و ناموس و عقل و نسل و مال است و حقدارید که نقد سخیف را پاسخگو نباشید.
زبان زشتگوی آنجا که استدلالی احمقانه و توجیهی خشک نیابد و نتواند به مقاصد جاهلانه خود برسد، فحش میدهد یا تحقیر میکند و یا واضحترین دلایل و حقایق را منکر میشود وکران و لالان و کوران را به جان هم میاندازد.
نمیدانیم چگونه مرض حساسیت بیجهت، از نقد شدن را معالجه کنیم و این علوم هستند که وسعت دارند و انکار حقایق و عجایب و اکاذیب و اعتقادهای باطل هم بسیارند و اختلافها و مرضها و مریضها کم نیستند و از اول بودند تا به امروز اما ما کاری با مریضها نداریم که نقدشان کنیم بلکه با مرضها کارداریم و آنها را نقد میکنیم و هدف علاج بیماران از مرضها است.
در کتابهای تربیتی اینگونه میگویند که اگر فرزند شما سخنی ناصواب گفت و خطایی مرتکب شد به او نگویید که «برو من دیگر تورانمی خواهم و دوستت ندارم» بلکه اینگونه بگویید که «من فلان کار و حرف تو را دوست نداشتم و این کار را دیگر نمیخواهم» یعنی رد و نقد قول کنیم و تقدیر از قائل منظور است زیرا در موضوعات تغییر و تحول ممکن است و در اعتباریات هیچچیزی محال نیست پس نقد فعل بهتر از نقد فاعل است گرچه گاهی لازم است فاعل هم نقد شود اما مهم این است که کرامت انسانی برای تعایش و همزیستی حفظ شود.
اگر دیدید کسی بطری شراب به دست گرفته است شما شیشه شراب را بشکنید نه سر او را بشکنید و اگر شما نگاه طبیب گونه داشته باشید میکوشید که مریض را از مرض نجات دهید پس بنابراین خطا را نقد کنیم نه مخطی را و عصیان را نقد کنیم نه معاصی را و قول را نقد کنیم نه قائل را و افکار را نقد کنیم نه متفکران را و سلوک را نقد کنیم نه سالکان را و چهبسا در جزئیات ما نیز دچار لغزش شویم.
بعضی زبانها را باید دردهان زندانی کرد آنهم تا ابد و چهبسا چون دیگری را دوست داریم و طرف ما مخالف محبوب ما است منتقد فلان موضوع و شخص و گروه میشویم تا که به ظاهر منافعی را جلب کنیم و خطرهای را دفع نماییم یا اینکه سابقاً مشکلی پیشآمده و سبب شده که امروز منتقد شویم ولیکن به این چند توصیه ساده هم عمل توجه کنیم:
توصیه اول: وفادار به اخلاص باشیم و قصد ما سواری برشانِ های کسی نباشد و غیظ و عصبانیت خود را برکسی فرود نیاوریم که قصد ما اسقاط کسی نیست بلکه قصد ما تشفی است.
توصیه دوم:خود را دستکم نگیرید و عدالت و انصاف را در نقد کردن پیش بگیرید تا در صورت نقد شدن خودتان،چه آنها که با شما موافق هستند و چه آنان که مخالف شما هستند همین مسئله را نیز در نظر بگیرند.
توصیه سوم:خصومتهای شخصیها را کنار بگذارید و نیت و قلب را صاف کنید و بعدازآن اگر خواستید کسی را نقد کنید مراقب باشید که ترور شخصیت صورت نگیرد که مردم آبروی خود را ساده به دست نمیآورند.
توصیه چهارم:اختصار و کوتاه بودن نقد و استدلالهای شما بسیار مهم است و از کسی انتقاد تند نکنید مگر اینکه یقین پیدا کنید که طرف مقابل شما قصد شر و نامشروع دارد و البته زیادهروی هم نکنید.
توصیه پنجم:در امور شخصی و خصوصی افراد دخالت و تا آنجا که میتوانید از ذکر اسامی پرهیز کنید که نقد غیرمستقیم و کنایه وار بسیار نافذتر از نقد صریح و لختوعور است.
توصیه ششم: حسادت و حقد علیه افراد چاشنی کار نقد و استدلال نشود و نقد از طریق توصیه بهتر است از رسوایی افراد ،مخصوصاً در نقد همدینها که ظاهری مهربان و تسلیم در برابر حق رادارند.
توصیه هفتم: ریز موضوعاتی که از آن انتقاد میشود را در اولین قدم بررسی کنید که ساختگی و بیپایه و اساس نباشند که این بسیار ضروری است