به گزارش راه شلمچه، هشتم مهر ۱۳۶۴ امیرحسن آبشناسان فرمانده لشکر ۲۳ نوهد ارتش در جبهههای دفاع مقدس به شهادت رسید. وی از جمله نیروهای زبده ارتش بود که شنیدن نامش لرزه بر اندام دشمن میانداخت و در این سو، قوت قلبی برای رزمندگان بود. آبشناسان، دوستی تنگاتنگی با شهید محمد بروجردی داشت و به رغم سن و تجربه زیادی که داشت، ارتباط نزدیکی با پاسدارها و رزمندگان جوان برقرار میکرد و محبوب همگان بود. در سالروز شهادت این تکاور نخبه کشورمان، گذری کوتاه به زندگی او میاندازیم.
بچه محله نازیآباد
اردیبهشت ۱۳۱۵ حسن آبشناسان در محله نازیآباد تهران متولد شد. از آن بچههای جنوب شهری زبر و زرنگ که، چون نزدیک شهادت امام حسن مجتبی (ع) به دنیا آمده بود، پدرش نام او را حسن گذاشت. حسن از نوجوانیهایش علاقه زیادی به فعالیت جسمانی و انواع ورزشها داشت. دوومیدانی، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ، شنا، سوارکاری و جودو رشتههایی بودند که حسن آبشناسان در آنها تبحر داشت. چون آدم پر جنب و جوش و عملیاتی بود، علاقه زیادی به ورود به ارتش داشت و بلافاصله بعد از اتمام دوران دبیرستان وارد دانشکده افسری شد.
اولین دوره تکاوری
شهید آبشناسان با آن تن و جسم ورزیده و روحیه بالایش، در اولین دوره آموزش تکاوری شرکت کرد و با موفقیت آن را پشت سرگذاشت. اما کار را در همین جا رها نکرد و دورههای تکمیلی چتربازی در کوهستان را در ایران و اسکاتلند گذراند و خودش را به عنوان یکی از نخبگان تکاوری ارتش معرفی کند.
بعد از پیروزی انقلاب، خیلی زود اوضاع کردستان بههم ریخت و آبشناسان به عنوان یکی از نیروهای زبده ارتش، وارد این خطه کوهستانی کشورمان شد. او در آن زمان مسئولیت یکی از تیپهای لشکر ۲۱ حمزه را برعهده داشت. لشکر حمزه از ادغام دو لشکر یک و دوی گارد تشکیل شده بود و عمده نیروهایش از نفرات زبده به شمار میرفتند. حضور آبشناسان در کردستان تا زمان شروع جنگ ادامه داشت.
روحیه بسیجی امیر
یکی از نقاط بارز زندگی جهادی امیر آبشناسان، توجه او به رزمندگان جوان چه پاسدار و چه بسیجی بود. در زمانی که بسیاری از نیروها آموزشهای ابتدایی را پشت سرنگذاشته بودند او یک سرباز خدمت رفته و نیرویی کارآمد به شمار میرفت و با انبوهی از تجربیات نظامی و جنگی، با تواضع خاصی به جمع بسیجیها میرفت و آنها را برای ورود به میادین نبرد از لحاظ جسمی و روحی آماده میکرد. عملکرد آبشناسان در استفاده از نیروهای داوطلب مردمی حاضر در ستاد جنگهای نامنظم در اولین ماههای جنگ دیدنی بود.
نامه به صدام
ماجرای نامهای که حسن آبشناسان برای صدام نوشت، از ماجراهای مشهور دفاع مقدس است. او از صدام خواسته بود به جای بمباران مناطق غیر نظامی به میدان بیاید و در دشت عباس با حسن و یارانش بجنگند. صدام در پاسخ سرلشکر قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد. آبشناسان که در دورههای چتربازی اسکاتلند عبدالحمید را شکست داده بود، اینبار نیز در میدان واقعی جنگ او و نیروهایش را شکست داد و عبدالحمید را به اسارت گرفت.
آبشناسان و بروجردی
یکی از جلوههای زیبای زندگی شهید آبشناسان، دوستی عمیقی بود که بین او و شهید محمد بروجردی معروف به مسیح کردستان برقرار شده بود. با آنکه آبشناسان به لحاظ سنی ۱۸ سال از شهید بروجردی بزرگتر بود، اما ارادت ویژهای به او داشت و تا زمان شهادت بروجردی همچون یک دوست قدیمی، او را همراهی میکرد. پس از شهادت بروجردی در سال ۶۲ حال و هوای آبشناسان دیدنی بود. اما او تا زمان شهادتش هنوز دو سال راه داشت و عاقبت در هشتم مهر ۱۳۶۴ در حالی که فرماندهی لشکر ۲۳ نیروهای مخصوص تکاور را برعهده داشت و در این سمت نیز بسیار موفق عمل کرده بود، در عملیات قادر و در منطقه سرسول کلاشین شمال عراق با ترکش توپ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
دست نوشته شهید آبشناسان
دستنوشتهای از شهید به جای مانده که نشان از پاکی و وارستگی این شهید دارد: «خواب دیدم که در روی زمین راه نمیروم، تقریباً پرواز میکنم، اما پروازم اوج ندارد؛ نزدیک به دو سه متری زمین بود. مانعی در جلو پرشم به وجود آمد که با گفتن «یا علی» اوج گرفتم و از مانع گذشتم و به پرواز ادامه دادم.»
وصیت به فرزندان
شهید آبشناسان، آرزویش خاک کربلا بود که در وصیتنامهاش آمدهاست: «آرزو داشتم، حج را در زمان حیات انجام دهم؛ چنانچه شهید شوم، انجام شده است. محل دفن من، کربلا باشد؛ اگر راه کربلا را خود باز کردم، آسان است، ولی اگر زودتر شهید شدم، پیکرم به صورت امانی در خاک بماند تا پس از بازشدن راه و انقلاب عراق، این کار انجام شود.»
سفارش دیگر وی نیز به فرزندانش بوده است تا در راه پیشرفت اسلام، کشور، کسب دانش و خدمت به اسلام کوشا باشند.
نکته مهم این است که آرمان و اهداف بزرگ شهیدان به تاریخ پیوسته است.
و فقط گاهی نام این عزیزان توسط مسئولان رانتخوار و نجومی بگیر بلغور می شود. که گفتن نام شهیدان والامقام توسط این مسئولین توهین به شهید و شهادت است.