به گزارش راه شلمچه، شاید یکی از زیانکارترین مردمان، کسی باشد که کارهای نیک، پسندیده و خوبی را انجام میدهد ولی با ریاکاری آن را از میان میبرد و همه سود و سرمایه را به باد میدهد تا در جهان گمراهی و بطلان پراکنده سازد؛ زیرا ریاکار عمل خود را نمایشی قرار میدهد که پیامدی جز زیان ندارد و با این بازی نمایشی، همه اعمال خود را حبط و باطل میکند و نتایج طاعات و اعمال نیک و صالح خود را از میان میبرد.
خداوند ریاکاران را همدمان شیطان میشمارد؛ زیرا شیطان نیز سالیان عبادت و اعمال نیک و صالح خویش را در اثر استکبار و خودنمایی و خودبرتریبینی به هیچ فروخت. ابلیس که از جنیان بود با اعمال و رفتارهای نیک و عبادت خداوندی راه بصیرت و کمالی را چنان طی کرد که در سیر معراجی خویش به مقام فرشتگان درآمد و با آنان به عبادت میپرداخت ولی در نهایت، تکبر و استکبار وی او را به نابودی کشاند و خود برتربینیاش همه اعمال او را از میان برد و حکم هبوط بر او داده شد تا از جرگه قدیسان و عالم پاکیها و بیریاییها رانده شود.
خداوند ریاکاران را نیز به سبب در پیش گرفتن روش ابلیس همدمان وی میشمارد و با نکوهش اینگونه رفتار و کردار هشدار میدهد که راه ابلیس را در پیش نگیرند تا خود را بدبخت نموده و گرفتار خشم و غضب الهی گردند و از کمال بندگی دور شوند و در نهایت دوزخ را به سبب از میان بردن اعمال و دست خالی بودن ترازوی اعمالشان به جان بخرند.
قرآن به مسئله ریا در آیات چندی پرداخته است که نویسنده با توجه به این آیات میکوشد تا آثار و پیامدهای ریاکاری را تشریح کند و به مومنان هشدار دهد.
***
ریا، نابودکننده اعمال
ریا واژهای برگرفته از واژه عربی روی است که به معنای آشکار کردن عمل در نزد دیگران است تا مردم آن را ببینند و گمان نیک و خیر برند.(المصباح ج 1 و 2 ص 247) کسی که ریا میورزد دچار نوعی خود کمبینی است و برای اینکه شخصیت خویش را در جامعه بازسازی کند و در چشم دیگران محبوب شود به رفتاری اقدام میکند که وی را در نظر دیگران خوب و نیکوکار جلوه دهد.
در برخی از لطایف آمده است که مردمی به نماز ایستاده بود و بسیار نماز میخواند و در همان حال کسی از عبادت وی به شگفت آمد و گفت: عجب نمازی میخواند. نمازگزار ریاکار نیز با آنکه در نماز بود برای افزایش تأثیرگذاری عمل خویش گفت: این در حالی است که من روزهدار نیز هستم.
ریشه این مسئله را باید در گرایش عمومی مردم به پارسایان جست؛ زیرا عموم مردم از اعمال بندگانی که خود را صرفپرستش و عبادت میکنند و یا کارهای نیک انجام میدهند و در هر کار خیری پیش میافتند خوششان میآید، به گونهای که آنان را به عنوان الگو و سرمشق به دیگران معرفی میکنند. در کارهای خویش با آنها مشورت میکنند و به عنوان امین،مال و اموال خود را به آنها میسپارند و در امور اختلافی داوریشان را میپذیرند.
از نظر قرآن ریاکاران به سبب اینکه کارهای خود را به جای آنکه برای خدا انجام دهند برای نمایش انجام میدهند، از فواید و آثار واقعی آن بیبهره میمانند.
خداوند در آیه 264 و 266 سوره بقره چنانکه علامه طباطبایی میفرماید ریا را موجب حبط (از میان رفتن) طاعات و کارهای نیک بر میشمارد و میگوید که کسانی که اعمال نیک را به جای آنکه خالص برای خداوند انجام دهند برای نمایش به دیگران انجام میدهند با این کار خویش هم از اصل میافتند و هم از نتایج آن بیبهره در دنیا و آخرت میشوند.
خداوند با تأکید بر اینکه صاحبان خرد واندیشه میبایست در این مسئله تفکر و تدبر کنند؛ زیرا مسئله حبط اعمال ریاکاران یکی از آیات خداوند است که متفکران با تفکر واندیشه در آن به مطالب مهم و خوبی میرسند میکوشد نشان دهد که چگونه شخص ریاکار با انجام کارهای خوب و خیر، هم زحمت خود را بر باد میدهد و هم نتیجه و بهرهای را که میخواهد از آن بگیرد نمیتواند بگیرد؛ زیرا خداوند اعمال ریاکاران را بیتأثیر میگذارد و در نهایت آبروی آنان را میبرد.
این افزون بر این است که اصولاً کاری که ریایی انجام میشود نمیتواند آنچنانکه باید و شاید تأثیرگذار باشد؛ چون عمل، زمانی تأثیرگذار است که از دل برآید تا لاجرم بر دل نشیند. عملی که از روی ریا و تظاهر انجام میگیرد، چون نمایشی است نمیتواند تأثیر خود را حتی در حوزه جذب و گرایش مردم به وی چنان که باید و شاید داشته باشد بلکه در بسیاری از اوقات تأثیر عکس به جای میگذارد.
در یکی از داستانهایی که در کتب پیشینیان آمده است نقد تلخ و طنز تندی درباره ریاکاری آمده است که بیان آن خالی از لطف نیست. سعدی در گلستان حکایت میکند که شخصی که به عنوان زاهد در میان مردم شناخته میشد، روزی مهمان سلطانی شد.
در موقع غذا خوردن، کمتر از معمول غذا خورد، اما نمازش را بیش از معمول طول داد. زاهد سالوس، بعد از آمدن به خانه، دوباره غذا خورد. پسر زیرک او متوجه شد که پدرش از غذای شاه بهقدر کافی نخورده است. وقتی علت را سؤال کرد، زاهد جواب داد: در حضور شاه زیاد نخوردم تا وجهه پارسایی من حفظ شود و روزی به کار آید.
پسر گفت: بنابراین نمازت را نیز قضا کن که در آنجا نماز درستی نخواندهای تا روزی در درگاه خدا به کار آید.
در این داستان بیان شده که چگونه عمل ريايي شخص نتوانسته تاثيري را که بخواهد بهجا گذارد و حتي فرزند خويش او را نكوهش میکند و اعمال وي را بيهوده و پوچ میشمارد.
شخص رياكار با اعمال ريايي خود از محبت خداوندي دور میشود. اين مطلب را آيه 36 و ۳۸ بهروشني بيـان مـیکند و میفرمايد که خداوند کساني را كه براي تظاهر و ريا مالي را انفاق میکنند دوست نمیدارد. به این معنا که خداوند همان گونه که مختال فخور(متکبر خودپسند) را دوست نمیدارد و آنان را به سبب این رفتار نابهنجار اجتماعي نكوهيده میشمارد همچنین کساني که اعمال نيكي را به صورت ريايي انجام میدهند و تظاهر میکنند دوست نمیدارد.(مجمعالبیان، ج 3 و 4، ص 74)
کساني که از محبت خداوند دور شوند و خداوند آنان را از دایره محبت خویش بیرون راند از چشم خلق نيز میافتند؛ زیرا از امیر مومنان علي(ع) روایت شده که فرمود: من اصلح ما بينه و بین الله اصلحالله ما بينه و بينالناس، و من اصلح امر آخرته اصلح الله له امر دنياه، و من كان له من نفسه واعظ كان عليه من الله حافظ؛ کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد و کسي که امر آخرتش را اصلاح کند، خـدا امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد و کسي که از درون جانش واعظی داشته باشد، خداوند نگهبانی برای او قرار خواهد داد.
(نهجالبلاغه/ حکمت۸۹)
بر این اساس اگر کسی بخواهد که محبت مردم را به سوي خود جلب وجذب کند و براي خود احترام و اعتباري به دست آورد میبايست ترك ريا كاري کند و کارهاي خويش را مخلصانه براي خدا انجام دهد تا محبوب خـدا شده و از قبل این محبوبیت در میان مردم نیز محبوب شود.
ریاکاران باید خود را آماده این مطلب کنند که از هدايت خاص خداوندي محروم خواهند شد و خداوند آنان را به سبب نوع کفري که در پیش گرفتهاند هرگز به راه راست هدایت نمیکند. خداوند در آیه ٢٦٤ سوره بقره و نیز ١٤٢ و ١٤٣ سوره بقره کساني را که صدقات و بخششهاي خود را با رياكاري از ميان میبرند و یا کساني که نماز را براي خوشامد ديگران بجا میآورند سرزنش میکند و از این روش بهعنوان مسیر گمراه یاد میکند که ورود به این مسیر گمراهي بـه جـايي ختم نمیشود؛ زيرا شخص در جایگاهی قرار گیرد که در حال تذبذب و نوسان است و نمیداند که چه کاري را انجام دهد. اینگونه است که: فلن تجد له سبيلا؛ هرگز راهي براي خود نمیيابد.
شخص ریاکار به سبب همین اعمال تظاهري و ريايي خويش که نوعي کفر و گمراهي نيز میباشد، همدم و همراه شیطان میشود و ابليس او را دوست خود میگيرد که بدترین دوستان همین ابلیس است، چنان که خداوند به این نکته تلخ رياكاري در آیه ۳۸ سوره نساء اشاره میکند و میفرماید: (ریاکاران) کسانی هستند که اموال خود را از روی ریا و خودنمایی به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارند (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست) و کسی که شیطان، همدم او باشد، بدهمنشین و رفیقی است.
نتیجه اینگونه رفتارها و اعمالي، چيزي جز دور شدن از مسير كمالي و از میان بردن سرمايه وجودي و فرصتهاي كمالي نيست که خداوند براي هر کسي در دنيا فراهم کرده است. از اينرو ریاکار که در هنگامي که جهان دنیا را به سوي آخرت ترك میکند دست خالي است و کفه ترازوي اعمال او خالي از هيچ و پوچ است و وزني ندارد. بر این اساس خداوند ریا را عامل مهم راهيابي بشر به سوي دوزخ و عذابهاي اخروي میشمارد.
(نساء آیات ۳۷ تا ۳۹)
خداوند دراین آیات چنان که طبرسي در مجمعالبيان مینويسد به كساني كه انفاقها را براساس ریا انجام میدهند هشدار میدهد که اینگونه اعمال هیچ سودي براي آنان در دنیا و آخرت نداشته و نتیجه آن در آخرت جز عذاب نیست.(مجمعالبیان، ج 3 و 4، ص 74)
خداوند در آیات 4 و 6 سوره ماعون به صراحت ریاکاران را تهدید به عذاب مـيفرماید: فويل للمصلين الذين هم يراون، وای بر نمازگزاران، همان کسانی که ریاکاری میکنند. خداوند ریا کاران را شبیه کساني ميشمارد که کاري نيـك انـجـام مـيدهند ولی پس از آن با منتگذاري و اذيت و آزار همه آن را از ميان میبرند و باطل میسازند.
به این معنا که کسي كه اعمال نيك خويش را از روي ريا و تظاهر انجام میدهد و در آن خداوند مورد نظر نیست، همانند کسي است که کار خوبي را در حق کسي انجام میدهد ولي پس از آن به اذیت و آزار شخص میپردازد و آن هرچه را بافته بود پنبه ميکند.(بقره آيه ٢٦٤)
از نظر قرآن و اسلام تنها اعمالي مفيد، سازنده و تاثیرگذار است که بي منت و اذیت (بقره آيه ٢٦٤) باشد و از اخلاص براي خدا برخوردار بوده و از ریا و تظاهر پاک و منزه باشد. (همان)
از این رو کساني که اعمال را از روي ريا كاري و يا همراه با اذیت و آزار انجام میدهند مورد سرزنش قرار گرفته و از نظر حكم اسلامي عمل حرامي را مرتكب شدهاند.(بقره آيه ٢٦٤ و نيز نساء آیات 36 و ۳۸ و انفال آیه 47 و كهف آیه ۱۱۰ و ماعون آیه ۱ تا 6)
ريشه رياكاري
ريشه رياكاري در کفر واقعي به خداست. در اینباره امیرمومنان علي(ع) در نهجالبلاغه از صفات مومن پرهیز از ریا برمیشمارد. خداوند در آیه ٢٦٤ سوره بقره و نیز ۳۸ و ۳۹ سوره نساء عامل اصلي رياكاری مردم در اعمالي چون انفاق و صدقات و کارهاي نيك و پسنديده را ایمان نداشتن به خداوند میداند؛ زیرا اگر كسي به خداوند ایمان داشت اعمال وکارهایش را همچون اهل ایمان و ابرار (سوره دهر) براي خداوند انجام میداد و تنهـا وجـه الهی را مقصد و مقصود عمل خویش قرار میداد؛ چون مومن ميداند که اگر خدا را در نظر داشته باشد خداوند هم اصل سرمایه سود مضاعف به وي باز ميگرداند.
بنابر اين کسي که رياكاري ميکند باید در ایمان خود شك و تردید روا دارد؛ زیرا عملي را براي هيچ و پوچ انجام ميدهد و خداوندي را که مدیریت و پروردگاري همه عالم را به عهده دارد، نادیده گرفته و از محبت او و در نتيجه از چشم مردمان نيز ميافتد.
در حقیقت عامل و منشأ اصلي ریاکاری در بینش کفرآمیز ریاکاران است که با اینگونه بینش نادرست از خود و خدا و قیامت، رفتار و نگرشي را در پيش میگيرند که هیچ سود و ثمرهاي ندارد.از دیگر عواملي که در ریاکاري انسان تاثير مستقيمي دارد ابليس است؛ زیرا ابلیس با وسوسههاي خويش موجب روي آوري انسان به رياكاري و تظاهر میشود. این مطلب را خداوند در آیه ۳۸ سوره نساء بهعنوان عوامل تاثیرگذار در گرايش به رياكاري اشخاص بيان ميکند.
راه رهايي از ریا
بهترین راه رهايي از رياکاري و دوري از اين بيماري دروني آن است که شخص با تجدیدنظر در بینش و نگرش خویش، خود را در مسیر كمالي توحيد و صراط مستقیم قرار دهد و اعمال خود را تنها براي خداوند و تقرب به وي بهجا آورد.
بر این اساس خداوند در آیه سوره کهف به نقش باورها در تغییر نگرش و رفتار آدمي توجه ميدهد و تبيين ميکند که چگونه باور به معاد و آخرت حتي در حـد گمان و امید به تحقق آن میتواند موجب آن شود که شخص به اعمال صالح بيريا روي آورد و دست از شرك و تظاهر و ریا بردارد.
از جمله این باورها این است که شخص باور داشته باشد که خداوند به نهان و آشکار او احاطه کامل علمی دارد و هیچ چیز از دايره علم الهي بيرون نیست.
چنين باوري موجـب میشـود تا شخص اعمال خویش را به دور از ریا و تظاهر انجام دهد و بداند که خداوند بر هر کار باطني و بيروني وي آگاهی تمام و کاملي دارد. اين مطلب را خداوند در آیه 47 سوره انفال و نیز آیات ۳۸ و ۳۹ سوره نساء بیان کرده است.
سیدمحسن کمالی