راه شلمچه- رضا باقرپور؛ انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری جوری که هیچ کس پیش بینی نمیکرد، شروع شد. زمان ثبت نام تمام شد و رئیس جمهور منتخب، هشتم تیر ماه راهی پاستور میشود. تا پایان مهلت قانونی نامنویسی 287 نفر به ستاد انتخابات کشور مراجعه کردند که ثبت نام ۸۰ نامزد در این دوره قطعی شد و اسامی نامزدهای تائید صلاحیت شده روز ۲۲ خرداد اعلام میشود.
اما در بررسی ثبتنامها در انتخابات زود هنگام ریاستجمهوری چهاردهم نکاتی نهفته است که هم میتوان به آن نگاه مثبت داشت و هم آن را به بحران سیاسیتورزی تعبیر کرد. از جمع ۲۸۷نفر مراجعهکننده که ثبت نام ۸۰نفر از آنها پذیرفته شد، بیست درصد آنها در انتخابات دورههای قبل کاندیدا شده بودند. زنان پنج درصد کاندیداهای ثبت نامکرده را تشکیل میدهند. بیست و چهار درصد از آنها سابقه حداقل یک بار رد صلاحیت شدن از سوی شورای نگهبان را دارند. پنج نفر از وزرا و معاونان دولت شهید رئیسی کاندید شدند. شصت و نه درصد برای نخستین بار نامزد شدهاند.
این انتخابات سومین انتخابات زود هنگام در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است. اولین انتخابات زود هنگام، پس از عزل ابوالحسن بنیصدر در مرداد ۱۳۶۰ و دومین انتخابات پس از انفجار دفتر نخست وزیری، در مهر ۱۳۶۰ برگزار شد. از این رو سیل مشتاقان ریاست که بنا بر احساس تکلیف به ساختمان فاطمی آمدند و صحبتهایی که در زمان کوتاه ۵ دقیقهای نشست خبری مطرح کردند از چشم هیچ فعال سیاسی پنهان نماند.
البته ناظران سیاسی با تحلیل حضور کم سابقه نامزدها، برخی آن را نشانه توسعه سیاسی تعبیر کردند ولی برخی دیگر آن را نشانه آشفتگی موجود در سپهر سیاست ایران میدانند. آشفتگی که مردم را دچار سردرگمی میکند و تنها دلیل آن فقدان تحزب یا کمبود فعالیتهای حزبی در کشور است. ثبت نامهایی که برخی نام آن را سونامی نمایندگان فعلی و ادوار مجلس، دولت مردان مشتاق جایگاه رئیسجمهور شهید، اصلاحطلبان همیشه در صحنه و... گذاشتند که به نوعی از شوق انجام تکلیف این افراد پرده برداشتند و آش به حدی شور شد که فعالان سیاسی به طنز درخواست تمدید مهلت ثبتنام را مطرح کردند تا نوبت نامنویسی به همه شیفتگان خدمت برسد!
البته این نکته را هم نمیشود نادیده گرفت که این لشکرکشی کاندیداها به ساختمان فاطمی به معنای «شکست ایده تحریم انتخابات» هم هست. چون تقریبا تمام گروههای سیاسی حداقل با یک تا چند چهره پا در عرصه انتخابات گذاشتند. که بدون توجه به اینکه شورای نگهبان چه تصمیمی خواهد گرفت، ورود این افراد با سلایق مختلف سیاسی یعنی «تحریم انتخابات» یک توهم است.
اما باید حتما این لشکرکشی نامزدها مورد کنکاش دقیق قرار بگیرد که آیا این اتفاق برای عادی سازی رد صلاحیتها بوده است؟ که اگر این گونه باشد منتج به تنزل جایگاه ریاستجمهوری میشود و یا اینکه این افراد با تایید یا رد صلاحیت خود دنبال کسب وجهه خود هستند؟ چون هر دو حالت تایید یا رد صلاحیت به جهاتی حائز اهمیت است و به کار سهمخواهی در آینده میآید!
ثبتنام انبوه داوطلبان، اثبات لزوم بازنگری در نقشآفرینی سیاسی احزاب را بار دیگر مطرح کرد که عدم فعالت گسترده و همهگیر احزاب چه آفتهایی میتواند داشته باشد. در نظامهای ریاستی یا پارلمانی، احزاب نقش مهمی در قدرت ایفا میکنند. در نظامهای پارلمانی که دولت از دل مجلس شکل میگیرد، افراد از طریق حزب خود یا ائتلاف احزاب به پارلمان راه پیدا میکنند و در نظامهای ریاستی، ابتدا نامزدها درون حزب به رقابت میپردازند و سپس با گذر از ساز و کارهایی در معرض انتخاب مردم قرار میگیرند. حال ما با تجربه برگزاری نزدیک به نیم قرن انتخابات، نباید این مشکل را حل کنیم؟
در یک فضای حزبی، کاندیداها، قبل از این که یکباره وارد عرصه انتخابات شوند، خود را در یک روند حزبی اثبات میکنند و بعد با پشتوانه حزبی وارد میشوند و لذا شناسنامه دارند. اما در چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ایران اسلامی هرتفکر و جناحی با چندین کاندیدا وارد شدهاند و نکته جالب ماجرا آنجاست که اغلب نامزدها جریان سیاسی خود را هم انکار میکنند، چرا که نمیخواهند در نقاط ضعف جریانات سیاسی خود سهیم شوند و این یعنی هیچکس مسئولیت مشکلات روز جامعه را گردن نمیگیرد.