به گزارش راه شلمچه، حمید رسایی، نماینده ادوار مجلس و مدیرمسئول هفتهنامه ۹ دی، به مناسبت یومالله ۹ دی و سیزدهین سال انتشار این هفته نامه، در گفتگو با رجانیوز به نقد عملکرد مجلس یازدهم و تحلیل آرایش جریانهای سیاسی در انتخابات اسفندماه و برنامههای شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی یا بهاختصار «شریان» پرداخت.
مجلس یازدهم به ماههای انتهایی خود نزدیک میشود، نقاط قوت و نقاط ضعف مجلس فعلی از نظر شما چیست؟
مجلس یازدهم مثل تمام مجالس دورههای قبل حتماً دارای نقاط قوت و ضعف است. به هر ترتیب مجلس یک مجموعه و محصول کار جمعی است. اما مهم این است که ببینیم سرجمع نقاط مثبت بر منفی میچربد یا بر عکس است. مجلس یازدهم از این قاعده مستثنی نیست. این مجلس در مقایسه با برخی مجالس قبل دارای نقاط قوت بیشتر و در مقایسه با برخی مجلس ضعیفتر بوده است. اما اگر فقط به یک مورد از هر کدام بخواهیم اشاره کنیم به نظرم قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران در زمان خودش و باتوجهبه غربزدگی و کوتاهیهای دولت حسن روحانی مصوبه مناسبی بود، هر چند اگر آن دولت نبود باید اصل موضوع برجام مورد تردید و تشکیک و بازنگری قرار میگرفت.
اما مهمترین ضعف مجلس فعلی در عملنکردن به وعده و شعاری بود که بر اساس آن از مردم رأی گرفت، یعنی موضوع شفافیت و صیانت از فضای ول و بیدروپیکر مجازی! مجلس یازدهم با حمله به مجلس قبل به خاطر اینکه به شفافیت رأی نداده و وعده تشکیل مجلسی شفاف شکل گرفت. اما وقتی مجلس تشکیل شد، در قانون شفافیت قید و بندهایی قرار دادند که همه میدانستند شورای نگهبان مخالفت میکند. درحالیکه مجلس میتوانست شفافیت را بهصورت کامل و در بخشهای مختلف ابتدا برای خودش تصویب کند و حتی یک سال آن را اجرا کند و سپس در قانون مجزایی سراغ شورای نگهبان و مجمع تشخیص و مراکز دیگر برود.
خب به نظر شما مجلس فعلی چرا نتوانست به این شعارها به خصوص شفافیت عمل کند؟
چون اکثریت مجلس واقعاً اعتقادی به این شعار نداشت. شفافیت زمانی از خروجی مجلس بیرون خواهد آمد که قبل از ورود نمایندگان آن، در کارنامه اکثریت کاندیداهای منتخب وجود داشته باشد. وقتی مردم کسانی را انتخاب میکنند که در زندگی سیاسی و اجتماعی خود شفاف نبودهاند، چطور توقع دارند که چنین فردی وقتی وارد مجلس شد، به شفافیت تن دهد؟ بله نزدیک انتخابات چون رأی میخواهد شما هر برگهای مقابلش بگذارید، امضا میکند؛ ولی در عمل اکثریت پایشان میلنگد مگر وعدهای که میدهند را در عمل گذشته آنها دیده باشید.
یکی از شعارهای مجلس یازدهم، به کار واداشتن دولت پیر آقای روحانی بود، در یک سال و خوردهای از فعالیت در دولت قبل آیا به هدف خودش رسید؟
مجلس در بسیاری از امور با دولت حسن روحانی مماشات کرد. اگر جدیتر برخورد میکرد دولت قبل کار را رها نمیکرد. درحالیکه همه میدانیم ما در یک سال و نیم آخر دولت قبل، عملاً دولت نداشتیم. مجلس این کوتاهی خود را تعامل معرفی میکند؛ ولی به نظر من معامله بود نه تعامل. معاملهای که متأسفانه بخشی از آن در سایه روابط دولت با نمایندگان شهرستانها شکل میگیرد و بخش مهمتری از آن در سایه زدوبندهای سیاسی چهرههای مؤثر برای کسب قدرت در آینده.
خب به نظر شما این مجلس تا چه اندازه به دولت جدید برای حل مشکلات اساسی کشور کمک کرد؟
بالاخره این دولت همراه با حمایت این مجلس شکل گرفته است. تعداد قابلتوجهی از نمایندگان مجلس در سال ۱۴۰۰ نامه نوشتند و از آقای رئیسی رسماً دعوت به حضور در انتخابات کردند. البته این حرکت مجلس کار خوبی نبود و کمترین تبعاتش این بود که مجلس را در برابر ضعفهای دولتی که خودش در روی کار آوردنش نقش داشته منفعل میکرد؛ بنابراین مجلس حتماً همراه دولت بوده بهویژه که مجلس و دولت از یک جریان سیاسی بهحساب میآمدند و همخوانی بیشتر با هم در برخورد با مسائل کشور داشتند. ولی متأسفانه جریانی هم در مجلس هست که به دولت بهعنوان رقیب آینده نگاه میکند. این جریان چنانچه برای مجلس بعد قدرت پیدا کند، ریاست پیدا کند، آنوقت است که ما باید علیرغم فرار آقای رئیسی از منازعات بین قوهای، شاهد یک منازعه هر روزه بین این دو قوه باشیم.
از نظر شما فضای انتخاباتی کشور در کمتر از دو ماه مانده بهروز رأیگیری به نسبت انتخابات پیشین سرد نیست؟ دلیلش را چه میبینید و برای افزایش این شور عمومی باید چه کرد؟
سردی فضای انتخاباتی کشور کاملاً محسوس است و قابلانکار نیست. البته من معتقدم که این سردی تا روز انتخابات باقی نمیماند و در نهایت میزان مشارکت در انتخابات شبیه دوره قبل خواهد بود؛ یعنی در کل کشور حدود ۵۰ درصد و در تهران حدود ۲۰ درصد. این را ازآنجهت میگویم که میدانم مردم ایران با همه گلایهها و با مشاهده همه کوتاهیها اما در نهایت به دلیل اینکه انقلاب اسلامی و کشور اسلامی را از خودشان میدانند باز پای صندوق خواهند آمد. دلیل این سردی حاکم بر مسئله انتخابات هم مشخص است. مهمترین موضوع مشکلات معیشتی و اقتصادی است. البته الان مسئله مهمتر در این دوره به دلیل کوتاهیهای صورتگرفته در برخورد با عناصر جنبش هرزگی و رهاکردن وضعیت بیحجابیها است.
من پیامهای زیادی دریافت میکنم که مردم در اعتراض به انفعال مسئولین در برخورد با وضعیت بیحجابی میگویند ما فشارهای اقتصادی را تحمل میکردیم؛ اما حاکم شدن این فضای بیقیدوبند و بدتر از آن دست روی دست گذاشتن مسئولین در برابر این وضعیت را نمیتوانیم تحمل کنیم. خب در چنین وضعیتی، دشمن شما هم بیکار نمینشیند خصوصاً که علیرغم اینهمه از تأکیدات رهبری جامعه، مسئولین نظام در موضوع صیانت از فضای ول مجازی هیچ اقدام مؤثری نکردهاند و همین نقطه محل ّبمباران اراده و ذهن مردم با شبهات سیاسی، اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی و موارد دیگر شده... خصوصاً که ما با برخی اقدامات و تصمیمات خودمان به این فضا دامن میزنیم و به آنها بهانه میدهیم. همین رفتاری که قوه قضاییه در بازگشت از پرونده اکبر طبری داشت یا موضوعاتی مثل چای دبش، برای ناامید کردن بخش زیادی از بدنه سخت نظام کافی است تا چه برسد به افراد معمولی جامعه.
مشارکت مردم در انتخابات مجلس را چطور ارزیابی میکنید؟ چه راهکارهایی برای افزایش مشارکت پیشنهاد میکنید؟
افزایش مشارکت بهصورت دستوری محقق نمیشود. رهبر انقلاب از دستگاهها خواستند تا راهبرد خودشان در چهار حوزه امنیت، سلامت، رقابت و مشارکت ارائه کنند. خب الان مجموعههای مؤثر گزارش بدهند چه کردهاند و چه خواهند کرد.
شما در مجموعه خودتان برای مشارکت چه کردهاید؟
یکی مثل من یا جریانات سیاسی در امنیت و سلامت نقش مهمی ندارد؛ اما در رقابت و مشارکت ما هم وظیفه داریم. برای همین ما سعی کردهایم تا یک دیدگاه خاص از جامعه را نمایندگی کنیم و صدای آنها باشیم. با طمع بهقدرترسیدن صدای خودمان را در گلو خفه نکردهایم. نظام اسلامی و دستاندرکاران آن اعم از دستگاههای حاکمیتی و غیرحاکمیتی مثل احزاب و ائتلافها و جبههها باید برای افزایش مشارکت، به حضور همه سلایق و گرایشهای درون نظام تن بدهند و آن را به رسمیت بشناسند و دنبال سرکوب و خفه کردن آن نباشند.
یعنی معتقدید که شورای نگهبان نباید سختگیری کند؟
شورای نگهبان در اجرای قانون باید سختگیر باشد والا لطمه میخوریم؛ ولی در محدود اجرای قانون نباید تبعیضآمیز عمل کند. اگر کسی صلاحیت ندارد باید رد شود متعلق به هر جریان سیاسی میخواهد باشد و کسی که صلاحیت دارد باید تأیید شود از هر جریان سیاسی که هست. بررسی صلاحیتها باید مطابق قانون باشد.
آقای رسایی به نظر شما چه گفتمانهایی در انتخابات مجلس شکل خواهد گرفت؟ آرایش نیروهای سیاسی چگونه خواهد بود؟
آرایش سیاسی کشور در چند ماه آینده تفاوت چندانی نسبت به چهار سال گذشته نخواهد داشت. بخشی از جریانات اصلاحات آمریکایی اساساً وارد فاز براندازی شده، برای همین اساساً اعتقادی به مشارکت و رأی و مشروعیتبخشی به جمهوری اسلامی ندارد. بخش دیگری از اصلاحطلبان هم چون امیدی به همراهی بدنه اجتماعی خود ندارد، روغن ریخته را نذر امام زاده میکند و از تحریم حرف میزند. طیفی از اصلاحطلبان همسو با جریان اعتدال و همسوها با دولت روحانی بهویژه برای شهرستانها فعالاند و در تهران هم وضعیتی بهتر از انتخابات سال ۹۸ نخواهند داشت که مجید انصاری بهعنوان سرلیست در آن نفر ۳۶ شد. خصوصاً که امسال این جریان دولت مستقر را هم در اختیار ندارد.
اما از طرف دیگر جریان اصولگرایی در قالب شورای ائتلاف وضعیت بهتری از سال ۹۸ ندارد. اولاً جامعه و نخبگان نسبت به روشهای این ائتلاف که مبتنی بر سهمیهبندی است نقد جدی دارند. ائتلاف اصولگرایان سال ۹۸ منتقد مجلس وقت بود؛ ولی الان باید پاسخگوی این مجلس باشد، باید پاسخگوی اهمال و کمکاری مجلس در عدم تصویب قانون شفافیت باشد، قانون حجاب، مصونیت فضای ول مجازی، شاسیبلند و مسائل دیگر.
ائتلاف اصولگرایان چهار سال قبل برای تعیین ۳۰ کاندیدای تهران قدرت و اختیار بیشتری داشت؛ ولی الان به دلیل اشتهای سیریناپذیر سهمیهبندی، ۳۰ نماینده مستقر در مجلس دارد که همه مدعی هستند.
از طرفی شورای ائتلاف از یک دوپینگ قدرتمند امنیتی در دوره گذشته استفاده میکرد که در اقدام درستی از طرف مسئولان بالادستی آن حامی اصلی کنار گذاشته شد. در کنار این دو جریان مجموعه پایداری و شورای وحدت هم هستند که هنوز تکلیف خودشان را بهصورت شفاف و علنی مشخص نکردهاند. اینکه مدل سهمیهبندی را قبول دارند یا نه؟ مدل شخص محور را میپذیرند یا شاخص محور...
مجموعههای دیگری هم شکلگرفته؛ مثلاً آقای رائفیپور این بار منتقد جدی عملکرد اصولگرایان است و حرف از لیست دادن میکند یا مجموعهای از رزمندگان سابق با محوریت آقای الله کرم تحت عنوان رزما. نظر شما در این باره چیست؟
بله این مجموعهها هم هستند و مواضع انتقادی به وضع موجود و نحوه معرفی کاندیداها بر اساس سهمیهبندی دارند؛ ولی من منتظرم تا مواضع صریح آنها و نحوه برخوردشان با روشهای غلطی مثل لیست انتخاباتی بر اساس سهمیهبندی و پدرسالاری حاکم بر جبهه اصولگراها را ببینم تا بتوانم بهتر قضاوت کنم. من از طرف خودم و شریان اعلام میکنم که اگر بر اساس مدل سهمیهبندی از لیست تهران ۱۵ صندلی را هم به ما بدهند ما زیر لیستی که بر اساس صلاحیتها تهیه نشده؛ بلکه بر اساس سهمیهبندی و تقسیم قدرت تهیه شده را امضا نمیکنیم. توقع دارم بقیه هم با این صراحت بزنند زیر میز سهمیهبندی و پدرسالاری و محکم بچسبند به شاخصههای انقلابی.
با این اوصاف آیا وحدت شما با این مجموعهها ممکن است؟
چرا ممکن نباشد. آیا حرف بقیه غیر این است؟ وقتی چند مجموعه در یا چند نفر بینش مشترکی داشته باشند، به ارزشهای مشترک میرسند و با وجود ارزشهای مشترک حتماً به روشهای مشترک میرسند. در مدل سهمیهبندی چون ارزشها یکی نیست و ارزش سهم از قدرت است، طبیعی است که هر کس زورش بیشتر بود، خودش را حاکم میکند.
ولی من احساس میکنم با مدل حاکم بودن شاخصهها و ارزشها هم بدنه رأی ما که دلسوز و دلبسته انقلاب هستند بهتر قانع میشوند و هم نتیجه بهتری به نفع مردم در تشکیل یک مجلس قوی شکل میگیرد. برخی تلاش میکنند ما را ضد وحدت معرفی کنند! بله ما ضد وحدت حول سهمیهبندی هستیم. ما معتقدیم بهجای «همه با من» باید «همه با هم» حول شاخصهای انقلابی شکل بگیرد. بهجای هر چی من میگویم، هر چی شاخصها میگویند شکل بگیرد.
پس وحدت حول شاخصهها را قبول دارید و ممکن میدانید؟
بله. من همینجا از همه مجموعهها دعوت میکنم که با اعلام برائت صریح و تحت هر شرایطی از روش غیرعقلی، غیرانقلابی، غیرشرعی سهمیهبندی، آمادگی خود را برای وحدت حول شاخصههای انقلابی مثل کارآمدی، تخصص، صراحت، تدین، استقلال، سلامت و ضدفساد، شفافیت، مردمداری و داری سابقه روشن و مرزبندی در بزنگاههای حساس و مقابله با مثل کودتای سال ۸۸، مقابله با دولت غربگرا، جریان تجدیدنظرطلب فکری، جنبش هرزگی سال گذشته اعلام کنند.
آیا خود شریان تکلیفش مشخص است؟
بله من با قاطعیت و صدای بلند و صراحت به شما میگویم که اصل برای ما رفتن به مجلس تحت هر شرایطی و پذیرش هر راه و روشی نیست. ما برای اینکه خیال پدرخواندهها را راحت کنیم در این باره فرمان را درآوردهایم و از پنجره بیرون انداختهایم. بههیچوجه من الوجوه پای لیستی که بر اساس مدل سهمیهبندی و با وجود کیف کشها، دامادها، اسپانسرها و افراد متناقض در حوزه فرهنگ و سیاست و اقتصاد تهیه شده را امضا نمیکنیم. موفقیت و فضیلت در چنین شرایطی را ذبحنکردن ارزشهای انتخاباتیمان میدانیم و احساس میکنیم در چنین چارچوبی نمیتوانیم پاسدار و امانتدار خوبی برای رأی مردم باشیم. از آن طرف هم بگویم که تنها مرزبندی برای ما شاخصهاست حتی اگر عضو شریان نباشد، حتی اگر منتقد شریان باشد اصلاً به یکی مثل رسایی بدوبیراه گفته باشد؛ ولی شاخصههای ما را داشته باشد و حضورش در لیست ما را انکار نکند، ما از او حمایت میکنیم.
اگر تکلیف شما وحدت باشد چه میکنید؟
تکلیف را چهارتا حزب و گروه و ائتلاف و آدم مشهور تعیین نمیکنند. تکلیف در دوره حضور امام معصوم توسط ایشان و در دوره غیبت امام توسط نایبش تعیین میشود. الان که دوره غیبت امام معصوم است و نایبشان هم هیچوقت در تعیین مصادیق دخالت نکردهاند و بر خلافش بارها اعلام کردهاند که هر کس از دخالت رهبری در تعیین مصادیق یا حمایت از یک لیست حرفی زد، بزنید توی دهانش چون این بهتان بستن به رهبری است. اینکه در آستانه انتخابات یک عدهای بنشینند و طراحی کنند و خوابی را جعل کنند بعد آن خواب را بهعنوان پیام رهبری برای وحدت دو تا مجموعه به جماعتی قالب کنند و بعد هم بدنه انقلابی این ادعا را بپذیرد، این نشانه عدم بلوغ سیاسی آنهاست. چون ولیفقیه آنها بارها گفته من حرف خصوصی و علنیام یکی است و در علنی بارها گفته من دخالت نمیکنم. من از یک لیست حمایت نمیکنم.
ایشان هیچوقت نگفتهاند لیستی رأی بدهید. عین جمله ایشان این است: «هرگز در هیچ انتخاباتی رسم بنده نیست که اشاره کنم به کسی تا انتخاب بشود، امّا این خصوصیّات به نظر من در منتخب باید وجود داشته باشد: انقلابی، مؤمن، کارآمد، دارای روحیهی جهادی، شجاع، طرفدار عدالت. اگر میتوانیم یک چنین افرادی را بشناسیم که به آنها رأی میدهیم؛ اگر نشناختیم، از آدمهای بصیر و مورداعتماد استفاده کنیم. کسی نگوید که خیلی خب، شرایط نامزد انتخاباتی، اینها باید باشد، من که نمیشناسم، نمیدانم، پس بنابراین بهتر است که رأی ندهم. نه حتماً رأی بدهید، منتها به افراد بصیر، به افراد مورداعتماد، به کسانی که انسان بتواند به اینها اطمینان بکند مراجعه کنید، از اینها سؤال کنید، از اینها بپرسید؛ اگر راهنمایی کردند، راهنماییشان را قبول بکنید».
صراحت متن سخنان رهبر انقلاب این است که اولاً شناخت فردی بر رأی لیستی مقدم است. ثانیاً اگر شناخت فردی نداشتید نباید کورکورانه به یک لیست رأی بدهید، ببینید این لیست را چه کسانی تهیه کردهاند، در بزنگاهها کجا بودهاند.
ولی عدهای القا میکنند که رهبری فرمودهاند لیستی رأی بدهید، آن لیست هم فقط لیست ماست چون اگر به لیست دیگر رأی بدهید، لیست ما شکسته میشود آن وقت لولو میرود مجلس و همه را میخورد!
حتی اگر جریان اصلاحات یا به تعبیر شما لولویی که ائتلاف از آنها میسازد، واقعی باشد باز هم همینقدر سفت و سخت در برابر لیستهای سهمیه ای موضع دارید؟
ببینید اولا لولویی در انتخابات نداریم. وقتی رهبری میفرمایند همه کسانی که مبانی و اصول اسلام و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند، برادران شما هستند، یعنی ما عناصری که لولو باشد و خیلی خطرناک باشد را نداریم. چون مگر میشود که شورای نگهبان کسانی را تأیید کند که این شرایط را نداشته باشند؟ بله شاید برخی جریانات یا افراد در بین کاندیداها باشند که کف شرایط را دارا باشند که من هم تلاش میکنم آنها به قدرت نرسند ولی لولو نداریم که به خاطر عدم حضور آنها چشم بسته به لیستی رأی بدهیم که نمیدانیم کی هستند، کجا بودند، چه کردند و چه میکنند. فقط چون کیف و کتاب چهره ای را برایش جابجا میکردند الان وارد عرصه سیاست و لیست انتخاباتی شده اند یا چون داماد یکی از اعضای فلان ائتلاف بوده اند یا چون سهمیه فلان حزب یا فلان چهره مشهور هستند. همین الان شما از همین بچه حزب اللهی های تهران بپرسید اسم ۱۰ نماینده تهران را بگویند، به سختی میتوانند جواب بدهند! بقیه در طول این چهار سال کجا بودند؟
ثانیا برفرض اصلا لولویی هست و این لولو رأی میآورد میرود در مجلس، سئوال این است که چه تیپ نماینده ای چهار سال در برابر این لولو در مجلس خواهد ایستاد؟ آیا نیروهای انقلابی امتحان پس داده و هزینه داده و همیشه در میدان جلوی اینها در مجلس می ایستند یا کیفکشها و اسپانسرها و آدمهای بی بخار و ساکت و منفعل در بزنگاه ها که اتفاقا همینها در بزنگاه ها میشوند شبیه همین لولو و همراه همین لولو.
چرا باید مردم، چهره های انقلابی فعال، با اراده، صریح و قاطع در اجرای مبانی انقلاب را فقط چون آدم احزاب سیاست باز نیستند، فقط چون کیفکش این چهرهها نیستند، چون گماشته اینها نیستند را با بازی لیست واحد و وحدت و لولو دراه میاد، کنار بگذارند و آدمهای کاسب را انتخاب کنند و چهار سال غصه بخورند که چرا فلانی رفته مجلس، حرفي نمیزند!
بنابراین حتی با فرض وجود لولوهای سیاسی، آدم عاقل تن نمیدهد به رأی دادن به آدمهایی که در بزنگاه ها یا نبوده اند یا اگر بوده اند منفعل بوده اند یا با همان لولوها همراهی کرده اند. عقل سیاسی میگوید اتفاقا با وجود فرض لولوی اصلاحات، کسانی باید بروند در مجلس که مواضع محکمی دارند و خواهند داشت و اهل زد وبند و عافیت طلبی نیستند که اتفاقا برای تخریبشان، به آنها میگویند تندرو!
شریان با چه گفتمان و گفتار سیاسی شکلگرفته است؟ شما چقدر در تأسیس آن نقش داشتید؟
شبکه راهبردی یاران انقلاب، با گفتمان اسلام انقلابی، اسلام مطالبهگر، اسلام پیرو ولایت و بهوسیله مجموعهای از نیروهای جوان باانگیزه است که قصد دارد با شبکهسازی در بخشهای مختلف نیروهای مستعد را پیدا و با کمک آنها در راستای تحقق اهداف انقلاب، کار جمعی کند.
من نقشی در راه اندازی و تأسیس آن نداشتم اما قبل از اولین مجمعی که برگزار کردند، از بنده دعوت کردند تا در جمعشان باشم و کمکشان کنم. من هم چون هسته اصلی آن را میشناختم و حضورم میتوانست کمکی به این جریان نوپای انقلابی باشد پذیرفتم موقتا و مدتی کنارشان باشم برای همین شرطم این بود که عنوانی قبول نکنم. ان شالله این مجموعه در ادامه مسیر هم مطابق شعارها و آرمانهایی که تعیین کردند باقی بمانند.
شریان چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا قرار است در انتها با اصولگرایان وحدت کند؟
اگر از هدف منظورتان انتخابات است، طبعاً انتخابات یکی از اهداف و برنامههای شریان است و نه همه آن، والا کمیتههای و کمیسیونهای دیگری هم در آن فعال است؛ اما طبیعی است که کمیته انتخابات به دلیل اهمیتی که افکار عمومی برای آن قائل است برجستهتر باشد. در کمیته انتخابات هم تمام تلاش ما این است که اولاً با دیگر مجموعهها به وحدت روی شاخصها برسیم و اگر همه نشد با هر چند مجموعه که ممکن است این کار را انجام میدهیم و اگر نشد در نهایت مدلی را اجرایی کنیم که بر اساس شاخصهها کاندیداهای مورد تأیید خودمان را به مردم معرفی کنیم نه بر اساس سهمیهبندی، چیزی که متأسفانه در حال حاضر بر بدنه انتخاباتی کشور حاکم است. طبعاً با هر جریان و جبهه و ائتلافی که به مدل حاکم بودن شاخصهها در معرفی کاندیدا معتقد باشد و نسبت به مدل سهمیهبندی نقد داشته باشد میتوانیم وحدت کنیم والا وحدت روی لیست بدون مبانی، جز بازی قدرت نیست و ارزشی ندارد.
ویژگی مجلس آتی از نظر شما چه باید باشد؟
مجلسی کارشناس، مطالبهگر، شفاف، در عمل انقلابی، صریح با جیب بسته و دهان باز.