به گزارش راه شلمچه، سایتهای خبری این روزها تریبونی شده برای عرضاندام مدیرانی که با وجود بجا گذاشتن اشتباهات فاحش از خود، تنها به دلیل عدم برخوردی جدی با آنها حالا رویشان آنچنان زیاد شده که در رسانهها دست پیش میگیرند تا پس نیفتند و به جان هم میافتند برای به رخ کشیدن اندک موفقیتهایی که در زمان آنها رخ داده است! حال آنکه نگاهی سرانگشتی به فجایع به بار آمده در زمان آنها ثابت میکند که حتی اگر قهرمانی را نیز در کارنامه داشته باشند باز هم کفه ترازوی تخلفاتشان از موفقیتهایشان به مراتب سنگینتر است. اما چرا تا زمانی که دستی نیست برای گرفتن گوش آنها از این فرصت برای طلبکار شدن از ملت استفاده نکنند!
اطمینان از عدم بازخواست شدن سالهاست که این فرصت را در اختیار مدیران بیکفایت ورزش، به خصوص در فوتبال قرار داده تا علاوه بر حیف و بیتالمال، پروندهای قطور از دلالیها و تخلفات ریز و درشت از خود باقی بگذارند. پروندههای سنگینی که فوتبال را به قهقرا کشانده، اما هرگز تا به امروز یقه هیچ یک از مدیران نالایق را نگرفته تا درس عبرتی شود برای سایرین و امروز کار را به جایی رسانده که حتی صدای علی پروین، پیشکسوت فوتبال ایران را هم درآورده که یکی باید جلوی این بیبندوباریهای مالی را بگیرد قبل از آنکه فوتبال برای همیشه به نابودی کشیده شود.
فتحی، صدرنشینی استقلال را در دوران خودش به رخ میکشد و با کنایه به منتقدانش میگوید که خیانت او صدرنشین کردن استقلال است، اما هرگز کلامی از قراردادهایی که با مربیان و بازیکنان بسته به زبان نمیآورد و حرفی از بدهیهای بجا مانده از خود نمیزند. حکمهای فیفا که نتیجه عقد قراردادهای سرتاپا ایراد است، هیچ. رویانیان که خاصترین نوع تخلفات را در فوتبال و پرسپولیس رقم زد هنوز هم هرازچندگاهی فیلش یاد هندوستان میکند و مدعی میشود که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و این شائبه را ایجاد میکند که اگر دهان باز کند سنگ روی سنگ بند نمیشود. حال آنکه هنوز اتومبیلهای بیسندی که به جای مبلغ قرارداد به بازیکنان پرسپولیس داده بود و بعد از رفتنش وسط خیابان متوقف و از زیر پای بازیکنان بیرون کشیده شدند یا ضربه مهلک مالی که با اخراج غیرحرفهای ژوزه به پرسپولیس وارد کرد را از یاد نبردهایم. فتحاللهزاده نیز هرازچندگاهی با وعده حل و فصل مشکلات پا پیش میگذارد و در اندک زمان حضورش با انباشته کردن هرچه بیشتر بدهیها فرار را بر قرار ترجیح میدهد، درست مانند انصاریفرد که قدرت تخریبش در پرسپولیس هربار بیش از قبل است و مرتبه بعد با ادعایی بزرگتر برمیگردد و فاجعهای تأسفبارتر را رقم میزند و میرود. فقط و فقط با اطمینان از این مسئله که هیچ نهاد یا ارگانی قرار نیست آنها را بازخواست کند یا پای میز محاکمه بکشاند برای پاسخگو بودن در خصوص تصمیماتی که اتخاذ کردهاند یا اشتباهات فاحشی که رقم زدهاند.
حق با پروین است؛ یکی باید از یک جایی دست به کار شود و پای این آقایان را به میز محاکمه بکشاند: «باید با مدیران متخلف برخورد شود. مگر با مفسدان بانکی برخورد نشد، همین رفتار را باید با مدیران خلافکار فوتبال نیز انجام داد. فساد، فوتبال ایران را از بین برده و کسی به داد این فوتبال نمیرسد. هیچ جای دنیا یک باشگاه چهار مدیرعامل در یک سال عوض نمیکند، چرا با این اتفاقاتی که رخ داده یک نفر سراغ افراد قبلی نمیرود که اگر مشکل و خلافی دارند آنها را بگیرند؟ چرا یک نفر را زیر سؤال نمیبرند، چرا مدیران متخلف را نمیگیرند و آنها را به مردم معرفی نمیکنند؟ همانطور که اسامی خلافکارها را میگویند اسامی اینها را هم باید بگویند. چرا یک مدیرعامل هفت، هشت ماه میآید، اما بعدش نیست؟ اینکه نشد فوتبال! کسی هم نیست که به داد این فوتبال برسد. اینطور که نمیشود، فساد فوتبال ایران را از بین برده است و کسی به داد این فوتبال نمیرسد.»
البته این مسئله باید سالها پیش مطرح میشد. سال ۸۸ بود که جعفری، مدیرعامل فجرسپاسی شیراز خواستار برخورد با مدیران متخلف و منتشر کردن اسامی آنها شد. درخواستی که هرگز اجابت نشد. اوایل سال ۹۳، اما تاج، رئیس سازمان لیگ ادعای جالبی را مطرح کرد: «با سازمان بازرسی مذاکرات و نامهنگاریهایی داشتیم و به توافق رسیدیم که علاوه بر اعلام شفاف رقم قراردادها، سازمان بازرسی نظارت ویژهای روی این موضوع داشته باشد و با مدیرانی که مرتکب تخلف شوند براساس قوانین برخورد و حتی تا دو سال زندان برای آنها در نظر گرفته شود.» هرچند که این ادعا هم مثل همه سنگهای بزرگی که برای مبارزه با فساد در فوتبال و کوتاه کردن دست مدیران بیکفایت و دلال در فوتبال ایران داده میشد، نشانه نزدن بود و نتیجهای نیز در پی نداشت. تا اطمینان آقایان از عدم بازخواست شدن تا جایی پیش برود که تاج هم سالها بعد که بر صندلی ریاست فدراسیون فوتبال نشست به همان راهی برود که روزی قرار بود مدیران نالایق را بابت قدم برداشتن در آن روانه زندان کند! در واقع او که خود این شرایط را مهیا کرده بود بهتر از هر کسی میدانست که همه این سنگهای بزرگ برای بازخواست کردن مدیران متخلف نشانه نزدن است و با علم به همین مسئله به جرگه مدیران متخلفی پیوست که حضورشان در فوتبال چیزی جز ضرر فوتبال نبود.
اطمینان از عدم بازخواست شدن سالهاست که این فرصت را در اختیار مدیران بیکفایت ورزش، به خصوص در فوتبال قرار داده تا علاوه بر حیف و بیتالمال، پروندهای قطور از دلالیها و تخلفات ریز و درشت از خود باقی بگذارند. پروندههای سنگینی که فوتبال را به قهقرا کشانده، اما هرگز تا به امروز یقه هیچ یک از مدیران نالایق را نگرفته تا درس عبرتی شود برای سایرین و امروز کار را به جایی رسانده که حتی صدای علی پروین، پیشکسوت فوتبال ایران را هم درآورده که یکی باید جلوی این بیبندوباریهای مالی را بگیرد قبل از آنکه فوتبال برای همیشه به نابودی کشیده شود.
فتحی، صدرنشینی استقلال را در دوران خودش به رخ میکشد و با کنایه به منتقدانش میگوید که خیانت او صدرنشین کردن استقلال است، اما هرگز کلامی از قراردادهایی که با مربیان و بازیکنان بسته به زبان نمیآورد و حرفی از بدهیهای بجا مانده از خود نمیزند. حکمهای فیفا که نتیجه عقد قراردادهای سرتاپا ایراد است، هیچ. رویانیان که خاصترین نوع تخلفات را در فوتبال و پرسپولیس رقم زد هنوز هم هرازچندگاهی فیلش یاد هندوستان میکند و مدعی میشود که حرفهای زیادی برای گفتن دارد و این شائبه را ایجاد میکند که اگر دهان باز کند سنگ روی سنگ بند نمیشود. حال آنکه هنوز اتومبیلهای بیسندی که به جای مبلغ قرارداد به بازیکنان پرسپولیس داده بود و بعد از رفتنش وسط خیابان متوقف و از زیر پای بازیکنان بیرون کشیده شدند یا ضربه مهلک مالی که با اخراج غیرحرفهای ژوزه به پرسپولیس وارد کرد را از یاد نبردهایم. فتحاللهزاده نیز هرازچندگاهی با وعده حل و فصل مشکلات پا پیش میگذارد و در اندک زمان حضورش با انباشته کردن هرچه بیشتر بدهیها فرار را بر قرار ترجیح میدهد، درست مانند انصاریفرد که قدرت تخریبش در پرسپولیس هربار بیش از قبل است و مرتبه بعد با ادعایی بزرگتر برمیگردد و فاجعهای تأسفبارتر را رقم میزند و میرود. فقط و فقط با اطمینان از این مسئله که هیچ نهاد یا ارگانی قرار نیست آنها را بازخواست کند یا پای میز محاکمه بکشاند برای پاسخگو بودن در خصوص تصمیماتی که اتخاذ کردهاند یا اشتباهات فاحشی که رقم زدهاند.
حق با پروین است؛ یکی باید از یک جایی دست به کار شود و پای این آقایان را به میز محاکمه بکشاند: «باید با مدیران متخلف برخورد شود. مگر با مفسدان بانکی برخورد نشد، همین رفتار را باید با مدیران خلافکار فوتبال نیز انجام داد. فساد، فوتبال ایران را از بین برده و کسی به داد این فوتبال نمیرسد. هیچ جای دنیا یک باشگاه چهار مدیرعامل در یک سال عوض نمیکند، چرا با این اتفاقاتی که رخ داده یک نفر سراغ افراد قبلی نمیرود که اگر مشکل و خلافی دارند آنها را بگیرند؟ چرا یک نفر را زیر سؤال نمیبرند، چرا مدیران متخلف را نمیگیرند و آنها را به مردم معرفی نمیکنند؟ همانطور که اسامی خلافکارها را میگویند اسامی اینها را هم باید بگویند. چرا یک مدیرعامل هفت، هشت ماه میآید، اما بعدش نیست؟ اینکه نشد فوتبال! کسی هم نیست که به داد این فوتبال برسد. اینطور که نمیشود، فساد فوتبال ایران را از بین برده است و کسی به داد این فوتبال نمیرسد.»
البته این مسئله باید سالها پیش مطرح میشد. سال ۸۸ بود که جعفری، مدیرعامل فجرسپاسی شیراز خواستار برخورد با مدیران متخلف و منتشر کردن اسامی آنها شد. درخواستی که هرگز اجابت نشد. اوایل سال ۹۳، اما تاج، رئیس سازمان لیگ ادعای جالبی را مطرح کرد: «با سازمان بازرسی مذاکرات و نامهنگاریهایی داشتیم و به توافق رسیدیم که علاوه بر اعلام شفاف رقم قراردادها، سازمان بازرسی نظارت ویژهای روی این موضوع داشته باشد و با مدیرانی که مرتکب تخلف شوند براساس قوانین برخورد و حتی تا دو سال زندان برای آنها در نظر گرفته شود.» هرچند که این ادعا هم مثل همه سنگهای بزرگی که برای مبارزه با فساد در فوتبال و کوتاه کردن دست مدیران بیکفایت و دلال در فوتبال ایران داده میشد، نشانه نزدن بود و نتیجهای نیز در پی نداشت. تا اطمینان آقایان از عدم بازخواست شدن تا جایی پیش برود که تاج هم سالها بعد که بر صندلی ریاست فدراسیون فوتبال نشست به همان راهی برود که روزی قرار بود مدیران نالایق را بابت قدم برداشتن در آن روانه زندان کند! در واقع او که خود این شرایط را مهیا کرده بود بهتر از هر کسی میدانست که همه این سنگهای بزرگ برای بازخواست کردن مدیران متخلف نشانه نزدن است و با علم به همین مسئله به جرگه مدیران متخلفی پیوست که حضورشان در فوتبال چیزی جز ضرر فوتبال نبود.
اما آیا هنوز وقت آن نرسیده که آنها بابت تخلفات پرتعدادشان پای میز محاکمه کشیده شوند و بابت عملکردهای فاجعهباری که داشتهاند بازخواست شوند تا باری از دوش فوتبال برداشته شود؟
منبع: روزنامه جوان