به گزارش راه شلمچه، فائزه سادات یوسفی در یادداشتی نوشت: در طی چند ماه اخیر شاهد آن هستیم که امریکا تلاش خود را برای وارد کردن ایران به مذاکره در پیش گرفته است. بعد از اظهارات انتخاباتی جو بایدن مبنی بر بازگشت به برجام به عنوان یک "سخت گیری هوشمندانه"، برخی سیاسیون در داخل امریکا نیز به بازگشت به این توافق تاکید کردند. به تازگی شماری از دموکرات های مجلس نمایندگان آمریکا از بایدن خواستند بدون هیچ پیش شرطی به توافق هسته ای با ایران بازگردد.
در هفته گذشته نیز۵۰ شخصیت و مقام اسبق آمریکا از دولت آتی خواستند به سرعت به برجام بازگردد. آنها تاکید کردند که با این بازگشت "امریکا موقعیت بهتری برای اطمینان از جلوگیری از سلاح هسته ای در مذاكرات بعدی خواهد داشت." و اعلام کردند: "قدرت های منطقه و خارج از منطقه باید با هم همکاری کرده تا سلاح های متعارف را محدود کنند. ایران فقط در صورتی در مورد موشک های بالستیک حاضر به حضور بر سر میز مذاکره می گردد که این موضوعات در یک مجمع منطقه ای مورد بحث قرار گیرد.".
این تلاشها حتی بعد از ترور شهید فخری زاده دانشمند هسته ای ایران، هم وجود داشت. رسانه های وابسته به امریکا با معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان تنها عامل ترور، امریکا را از دست داشتن در آن تبرئه کردند تا به روابط پیش رو با ایران خدشه ای وارد نشود و مسیر مذاکره حفظ گردد. از سویی دیگر نیت عاملان ترور را به مخاطره انداختن دیپلماسی بین ایران و امریکا و سخت تر کردن مذاکرات معرفی کردند. این تعابیر را می توان به دوعاملِ اقدام تلافی جویانه ایران در قبال اسرائیل و همچنین خارج شدن ایران از زیر تعهدات برجام و افزایش فعالیت هسته ای وابسته دانست. در عامل اول تلویحا بیان می دارد که هر پاسخی که از سوی اسرائیل به اقدام تلافی جویانه ایران داده شود، تحت حمایت امریکا خواهد بود و این باب مذاکرات را سد خواهد کرد. شکل گیری عامل دوم هم به معنایی تغییر موضع ایران برای ورود به مذاکرات است که نگرانی امریکا را در پی خواهد داشت. بعلاوه این رسانه ها افزایش فعالیت های هسته ای ایران را در راستای فعالیت تروریستی نامیدند تا اسباب لازم برای متحدان امریکا جهت الزام به بازدارندگی ایران در قالب مذاکره تامین گردد.
در داخل هم آقای روحانی و ظریف هر روزه برای بازگشت به برجام ابراز آمادگی می کنند و از امریکا میخواهند که به تعهداتش عمل کند. اما سوال اینجاست که وقتی دولت ایران به تعهدات خود بطور یکجانبه عمل کرده امریکا دیگر چه نیازی به بازگشت به برجام دارد و چرا باید خود را به زحمت انداخته و به تعهداتش بازگردد؟ پاسخ روشن است مقصود بایدن از "سخت گیری هوشمندانه" فراتر از فعالیت های هسته ای و به اذعان مشاوران بایدن مانند جک سالیوان وارد کردن مسئله موشکی و منطقه ای در توافق جدید در وهله اول است.
مقامات دولتی و اصلاح طلبان برای هموارسازی مسیر مذاکره و مشروعیت بخشی به آن، به تطهیر چهره دموکراتها و شخص بایدن و اظهار دوستی 30 ساله با او پرداخته اند. همچنین به وضعیتی که فشار معیشتی توسط ناکارامدی دولت، بر مردم تحمیل شده، به دید یک"فرصت" نگاه می کنند تا مشکلات اقتصادی را به تحریم ها و فشار حداکثری ترامپ حواله کرده و خود را در این اوضاع تبرئه کنند.
شالوده این تحرکات، تبلیغات معنادار برای خرید رای مردم در انتخابات 1400 است. بدین منظور آنها مذاکره جدید را به عنوان راه گشای اقتصادی معرفی کرده و این فکر را به مردم القا می کنند که رویکرد دولت بعدی باید منطبق بر جریان مذاکرات باشد تا وضعیت معیشت بهبود یابد. در مقابل هم اگر گروهی پیروز شوند که با روند مذاکرات به سبک برجام مخالف باشند فشارهای اقتصادی مضاعف خواهد شد. بطور کل این همه پایفشاری بر سر مذاکره با جو بایدن که خود یکی از عوامل عدم رفع تحریم ها و حتی تشدید آن در زمان اوباما بوده است، نشان از این دارد که نتیجه مذاکره برای اصلاح طلبان اهمیتی ندارد بلکه ابزاری است تا منافع حزبی-نه منافع ملی- تامین گردد و درصورت عدم پیروزی در انتخابات، تراز سیاسی با تمام ناکارامدی ها محفوظ باقی بماند.
چرا امریکا به برجام برمی گردد
الف) رفتار تیم مذاکره کننده:
اعتماد به سابقه برجام: بعد از برجام دولت ایران بصورت یکطرفه مفاد آن را در جهت کاهش و تخریب فعالیت های هسته ای اجرا کرد. این در حالی بود که نه برداشت صحیحی از محتوای برجام داشت و نه ضمانتی از طرف تیم امریکایی برای اجرایی کردن تعهداتش موجود بود. با این حال روند اجراکردن مفاد مرحله به مرحله پیش می رفت و در مقابل امریکا به جای اجرا کردن تعهداتش برای برداشتن تحریمها آن را افزایش می داد! حتی بعد از خروج امریکا از برجام هم دولت ایران همچنان مصرانه بر سر تعهدات خود باقی ماند. لذا پایبندی یکطرفه دولت ایران، نقطه روشن و امیدوار کننده ای برای سرمایه گذاری امریکا بوجود آورده است.
تمایل همیشگی: وقتی مقامات ایران چند هفته بعد از شهادت سردار سلیمانی و تروریست نامیدن ایشان توسط ترامپ باب مذاکره را دوباره باز کردند، این مفهوم را رساندند که دولت ایران تحت هر شرایط متضررانه ای، تمایل خود را از دست نمی دهد. این تمایل حتی بعد از ترور دکتر فخری زاده دانشمند هسته ای-دفاعی همچنان برقرار است.
انتخابات ایران: امریکا با تکیه بر اظهارات پیشین مقامات دولتی بخصوص آقای ظریف مبنی بر لزوم استفاده غرب از "فرصت" انتخاباتی در ایران برای پیروزی حزبی تیم مذاکره کننده جهت پیشبرد مراودات فیمابین و همچنین بر طبق کنش های رسانه های داخلی ، می داند که برای این تیم به جریان افتادن برجام در اولویت انتخاباتی است. این امر امنیتِ انعطافِ تیم ایرانی را در برابر امریکا برای ورود سریع به مذاکره فراهم آورده است.
دیپلماسی ضعیف ناشی از برجام: تعامل با جهان یکی از وعده های موازی با تحقق برجام بود که به دلیل معطوف کردن تمام قوای سیاست خارجه به چند کشور حول برجام و فارغ شدن از ارتباط سازنده با دیگر کشورها بسیار ضعیفتر شد و در تنگنا قرا گرفت. این امر سبب "خودتحریمی" شده است که به دخالت خارجی ارتباطی نداشته و باعث کاهش نفوذ و انزوای ایران و در نهایت به تطمیع امریکا تمام شده است.
ب) عدم کارایی مورد نظر تحریم ها:
با توجه به پیشرفتهای ایران علی رغم تحریم ها در زمینه های مختلف به خصوص صنعت هسته ای و موشکی، برای مقامات کاخ سفید روشن شده که اهرم فشار از بیرون به تنهایی کارایی ندارد و بایستی روی گزینه تغییر از درون تمرکز کرد. بهترین نمود این تغییر، وارد کردن ایران به مذاکرات جدید است تا از داخل ساختار کشور بتواند ابزار مناسبی برای ضربه زدن به نقاط قوت کشور فراهم کرده و منافع خود را تامین کند.
برای دموکرات ها بازگشت به برجام به معنایی برازنده تر "اعمال محدودیت ها(نفوذ) در ساختار استراتژیکی داخلی ایران" به وسیله "بازوان درونی" و به منظور"مهار ایران و حفظ منافع امریکا" و با آنچه در برجام شاهد بوده "بدون داشتن هزینه و تعهد و نگرانی" است.
ج) علاج شکست در منطقه:
امریکا در صدد است ناکامی های خود در تسلط به منطقه غرب آسیا که به دلیل پشتیبانی و هدایت نظامی ایران از محور مقاومت صورت گرفته را جبران کند. حضور نظامی و ورود مستقیم امریکا به جنگ نتیجه ای معکوس برای او به بار آورد و موجب اتحاد و قدرتمند شدن جبهه مقاومت شد. این شاهدی است که ایالات متحده حتی در مواجهه غیر مستقیم نظامی با ایران مغلوب گشته و بخواهد از راهی در بطن نظام ایران، نقش آفرینی او را در منطقه از بین برده و سبب عقب نشینی گردد.
د) موضوع اسرائیل و نفوذ منطقه ای آن:
امروزه برخی مقامات صهیونیستی برای پیشبرد حضور مستقیم خود در خاورمیانه، یک قرارداد متفاوت که برای مهار همه جانبه ایران در منطقه باشد را لازم می بینند. چنانکه زوی هاوزر رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اسرائیل با معرفی ایرانِ خطرناک تر از قبل و مشکل آن با اسراییل و کل جهان، برجام را برای جلوگیری از سلاح هسته ای ناکافی دانست. سفیر اسرائیل در آلمان هم ذکر کرد که برجام باید به توافقی امنیتی توسعه بیابد و زاخی هنگبی وزیر همکاریهای منطقهای اسرائیل نیز انتظار برای"توافق بهتر" و نه برجام را بیان کرده بطوریکه این توافق درنتیجه تحریم های حداکثری ایجاد گردد. البته پیدایش دومینوی توافقات منطقه ای با اسرائیل و ترور شهید فخری زاده هم مرهون برجام هسته ای و ضعف دیپلماسی متاثر از آن بوده است.
از آنجاییکه امریکا برای تحقق تامین منافع خود راهکاری در خارج از قالب مذاکره ندارد بنابراین مذاکره درابتدای امر یک "نیاز" برای اوست تا ایران.
ه) استمرار دولت موافق در ایران
امریکا برای پیاده سازی مفاد مذاکرات آتی نیاز به دولتی در ایران دارد که خواهان آن باشد. بنابراین می داند اگر قبل از انتخابات ایران به برجام برگردد، با تکیه بر تبلیغات داخلی اصلاح طلبان، یحتمل می تواند نتیجه اتخابات را به نفع خود و تیم مذاکره کننده رقم بزند.
و) مسئله داخلی امریکا
همواره حضور نظامی امریکا در غرب آسیا مورد اعتراض مردم امریکا قرار داشته و آنها خواستار توقف جنگ و رجوع نظامیان به کشور هستند. دامنه این اعتراضات بعد از لشگرکشی و جنگ در سوریه و عراق در دهه اخیر بیشتر شده است. حال اگر شعار مذاکرات حول محور مهارکردن ایران و ایجاد امنیت برای نظامیان باشد، دامنه اعتراضات کاهش یافته و امریکا می تواند با تثبیت نیروها، تجهیزات بیشتری به منطقه اعزام کند.
ی) گامی در جهت بهبود روابط امریکا با اروپا
این روابط در زمان ریاست جمهوری ترامپ به دلایلی چون خارج شدن امریکا از برجام و توافقنامه آب و هوایی پاریس، حمایت از برگزیت، ایجاد تعرفه های سنگین بر فولاد و آلومینیوم اروپا رو به وخامت رفت. در هفته گذشته شورای روابط خارجی اروپا با پیش قدم شدن در بهبود روابط با صدور بیانیه ای خواستار بازگشت بایدن به برجام شد. بر این اساس پاسخ مناسب از سوی امریکا برای بازگشت به توافق هسته ای و نهایتا ایجاد زمینه همکاری مشترک می تواند به ترمیم روابطی که مشاور سیاست خارجه بایدن هم به آن اشاره کرده بود کمک کند.