به گزارش راه شلمچه، این سفر که اگرچه جزئیات درباره دستورکارهای آن منتشر نشده است، اما بی شک حاوی مسائل مهمی بوده است. به ویژه اینکه این سفر به مانند سفر قبلی بشار اسد در سال ۹۷ از پیش اعلام نشده بود.
در همین رابطه تابناک در گفتگو با دکتر حمیدرضا عزیزی پژوهشگر مهمان در بنیاد علم و سیاست آلمان به اهمیت این سفر و دستورکارهای احتمالی آن پرداخته است.
عزیزی گفت: جالب توجهترین بحث این است که محور صحبتهای اسد در دیدارها و گفتگوهایش در ایران بحث فلسطین و اسرائیل بود. از این منظر به نظر میآید که هم تاکید اصلی طرف ایرانی بر موضوع مقاومت و ادامه حمایت از فلسطین و مشخصا اشاره به موضوع عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل بود و هم در مقابل اسد لحنی را انتخاب کرد که از منظر تاکید بر عنصر مقاومت خیلی در چارچوب گفتمان رسمی جمهوری اسلامی قرار میگیرد. لذا به نظر من در درجه اول باید این سفر را یک نوع تاکید ایران بر موازنه سازی در مقابل محور عربی_اسرائیلی در نظر گرفت که در طی ماههای اخیر و یک یا دو سال اخیر مشخصا در منطقه در حال شکلگیری بوده و باید یک نوع آب سردی دانست بر پیکر آن تحلیلهایی که معتقد بود عادیسازی روابط، بخصوص بین اعراب و اسرائیل میتواند زمینهای را برای پیوستن سوریه به روند عادی سازی فراهم کند و نفوذ ایران را در سوريه کم کند.
وی افزود: پس از یک طرف میشود گفت این سفر واکنشی بود به موضوع عادی سازی اعراب و اسرائیل و تاکید بر این که سوريه متحد ایران باقی میماند و از طرفی دیگر هم بهره گیری از شرایط فعلی و تنشهایی که بین فلسطین و اسرائیل وجود دارد و به لحاظ گفتمانی و ایدئولوژیک، تاکید بر اینکه این محور مقاومت هنوز فعال است و ایران و متحدانش روی این حساب ویژهای باز میکنند. پس میشود گفت از منظر اتحاد سازیها، یک جنبه استراتژیک یا تاکید بر اتحاد ایران با سوريه دارند و جنبه دیگر جنبه ایدئولوژیک در موضوع مقاومت است.
عزیزی در پاسخ به این سوال که آیا اين سفر ارتباطی به جنگ اوکراین، تمرکز روسیه بر این جنگ و افزایش نیاز امنیتی سوریه به ایران دارد یا خیر، اظهار داشت: بله تاثیر خیلی مهمی داشته است. البته نه از این نظر که سوريه بخواهد ایران را جايگزين روسیه کند یا مواردی از این دست. اما از یک طرف برخلاف پیشبینیهای بسیاری از ناظران، روسیه نتوانست یک پیروزی سریع بر اوکراین به دست آورد و از طرف دیگر هم این تمرکز بیش از حد سیاست خارجی، نظامی و امنیتی روسیه بر موضوع اوکراین باعث شده که سوريه نیاز بیشتری را به ایران حس کند و یک بار دیگر خودش را در مدار ایران بخواهد تعریف کند. نکتهای را که باید در نظر گرفت این است که طی بیش از یک دههای که از جنگ سوريه میگذرد و بخصوص از سال ۲۰۱۵ که روسیه مستقیما به صورت نظامی وارد سوريه شد، اسد همیشه تلاش داشته که نوعی مانور بین ایران و سوریه، بین دو متحد خود داشته باشد و امتیازات بیشتری را تا حدی که ممکن است به دست آورد و اینکه بخصوص طی یک یا دو سال اخیر تمایل اسد به سمت روسیه به شکل فزایندهای در حال افزایش بود و حالا که موقعیت بینالمللی روسیه با تحول و چالش های بزرگی مواجه شده، اسد در حال بازتنظیم روابط خود با ایران هم است.
این کارشناس مسائل منطقه و بین الملل در پاسخ به اینکه مخالفت اخیر برخی کشورهای عربی با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب چه تاثیری بر انجام این سفر داشته است؟ ادامه داد: شاید نه به اندازه روسیه و اوکراین، اما بدون تردید این مسئله هم موثر بوده، از این نظر که طبیعتا یکی از انتظارات یا امیدهای دولت سوریه این بود که این روند رو به گسترش روابط با کشورهای عربی که با امارات شروع شد و بعد بعضی از کشورهای دیگر را هم در بر گرفت، بتواند به احیای جایگاه عربی سوریه منجر شود. الان که این مخالفتها بروز کرده، شاید این بر محاسبات سوریه تاثیرگذار باشد؛ نه از این جهت که سوریه از بازگشت به حلقه عربی ناامید شده باشد و نه از این جنبه که لزوما سوریه بخواهد آن روند را کنار بگذارد؛ بلکه به این دلیل که نشان دهد گزینههای دیگری دارد، گزینههایی که طبیعتا برای کشورهای عربی تلخ است و آن گزینه هم ایران است؛ یعنی توسعه بیشتر روابط با ایران را میتواند در دستور کار خودش قرار دهد. اینجا یک نوع مانور سیاسی را شاید از جانب اسد شاهد هستیم که تاکید میکند بر اینکه بازگشت به حلقه عربی تنها گزینه سوریه نیست و هویت سوریه تنها وابسته به پذیرشش در حلقه عربی نیست بلکه در حلقه مقاومت هم میتواند تعریف شود و این میتواند توجیهگر یا توضیح دهنده تاکیدات اسد بر موضوع مقاومت در دیدارهای امروزش در ایران باشد.