به گزارش راه شلمچه، باشگاه نساجی پس از اظهارات امروز (پنجشنبه) محمود فکری، سرمربی استقلال بیانیهای صادر کرد که به شرح زیر است:
محمود فکری، سرمربی استقلال باید بداند که کنفرانس مطبوعاتی جایی برای صحبت درباره خاطرات بدی که از خود در نساجی بهجا گذاشته، نیست. شما باید بهجای حرفهایی که هواداران نساجی را عصبانیتر کردید، درباره شرایط تیم خود صحبت میکردید و بازیهای چشمنوازی که هواداران استقلال را شگفتزده کرده است!
شما دیگر برای نساجی و هواداران آن تمام شدهاید اما انگار نساجی هنوز برای شما تمام نشده است. تصور میکنید نمک پاشیدن روی زخم هواداران نساجی، از شما مربی و چهره بهتری میسازد؟ همگان آگاهند که چه بر سر تیم زادگاهتان آوردید! توانمندیهای شما در مربیگری برای آنهایی که با شما کار کردهاند، مشخص است. در حالی که روزهای پایانی نیمفصل را تجربه میکنیم اما هنوز از حضور در استقلال ذوقزده هستید و همه چیز را وارونه جلوه میدهید.
نساجی هیچ دینی به شما و اطرافیانتان ندارد، اگرچه شما تا ابد مدیون نساجی خواهید بود، به این دلیل که هیچ باشگاه لیگ برتری، یک مربی لیگ یکی که تیمش حتی مدعی صعود نبود را باور نداشت و این نساجی بود که باعث شد پیشنهادهای شما لیگ برتری شود.
در آخر حداقل 250 میلیون تومان حق مردم شریف مازندران که برای کار نکردهتان پیش از شروع فصل گرفتید را برگشت میدادید. همچنین منتظر اخذ غرامت شما به باشگاه نساجی پس از رأی استیناف، هستیم.
حمله فکری به مدیران نساجی
فکری گفت: ما در نساجی تیم خیلی خوبی بستیم و من در آن زمان فکر می کردم این تیم می تواند جایگاه خیلی خوبی داشته باشد. یکی از اتفاقات این بوده که دوستان آمدند مرا بزنند به این نیت که وحید فاضلی را از من جدا کنند تا فکری زمین بخورد. وقتی نیت برای بستن تیم تان با این شروع شد، چوبش را خوردید. یعنی با چوبی که می خواستید مرا بزنید، خودتان خوردید. وقتی نیت این شکلی باشد ضربه های بیشتری خورده می شود. هم مدیریت استعفا داد و سرمربی برکنار شد و هنوزم که هنوز است نساجی شکل نگرفته است. وقتی حرف می زنیم، روی حرف مان باشیم. یک کلام به من می گفتند محمود فکری به هیچ تیمی فکر نکن.
او ادامه داد: من پیشنهاد دیگری هم داشتم اما گفته بودند به جز نساجی و استقلال به هیچ چیز دیگری فکر نکن. من پیشنهادات دیگری داشتم و همه آنها را رد کردم. به آنها احترام گذاشتم و با آنها صحبت می کردم و تنها در حد یک جلسه مذاکره بود. اما وقتی صحبت از استقلال شد نظرشان برگشت. خودشان از روز اول گفتند که اگر قرار باشد به استقلال بروی کمکت می کنیم و افتخار هم می کنیم چون خودمان استقلالی هستیم. وقتی بنای کار را گذاشتند تا مرا بزنند و من زمین بخورم، خدایی آن بالا است و آن چوب به سمت خودشان برگشت. چاهی که برای من میخواستند را برای خودشان کندند. "چاه مکَن بهر کسی" همین میشود! دود این اتفاق هم در چشم هواداران نساجی می رود. شاید هواداران نساجی یک سری مسائل را ندانند و مرا مقصر بدانند در حالیکه من مقصر نیستم. اگر از روز اول می گفتند فقط به نساجی فکر کن، من این مردانگی را داشتم که این کار را انجام دهم. در هر صورت امیدوارم نساجی نتایج خوبی کسب کند و در جدول جایگاه بهتری کسب کند.