به گزارش راه شلمچه، این روزها مدعیان اصلاحات و وارثان نمایندگان متواری دورههای پیشین مجلس، بهجای مسئولیتپذیری و پاسخگویی، تیغ انتقاد خود را به سمت نهادهای جمهوری اسلامی رانده و بعد از 4 سال یاد گزاره «رأس امور» افتادهاند.
نمایندگان اصلاحطلب؛ بدون برنامه؛ بدون کارنامه!
نمایندگان مجلس دهم که بخش قابلتوجهی از آن برآمده از لیستهای امید اصلاحطلبان و همراهی آقای «تَکرار میکنم» است، در طول 4 سال گذشته هیچ عملکرد درخور توجهی نداشتهاند. بیعملی نمایندگان لیست امید آنقدر تعجبآور و دور از انتظار بود که خود اصلاحطلبان در مقاطعی بهویژه طی دو سال گذشته، بهشدت به آنها تاخته، به حدی که آنها را «دستدوم»، «زاپاس»، «نیرویهای رده2 اصلاحطلب»، «ستون پنجمی»، «نفوذی»، «منفعتطلب»، «اهل رانت»، «سودجو» و حتی «غیراصلاحطلب» مینامیدند.
رسول منتجبنیا قائممقام مستعفی حزب اعتماد ملی که اخیراً یک حزب اصلاحطلب دیگر را تأسیس کرده است، در مردادماه سال جاری در مصاحبهای با بیان اینکه «در حال حاضر وضعیت ناکارآمدی مجلس برای همه آشکار است» گفت: «یک مجموعهای که نزدیک به آقای خاتمی، بودند به نام شورای عالی سیاستگذاری لیستی منتشر کردند که همان لیست امید بود. خود من به ناچار در آن زمان در جلسات شرکت کردم و بهصورت مقطعی برای حل اختلافات پذیرفتیم که این کار را انجام دهیم؛ ضمن آنکه گفتم کار درستی نیست و نتیجه معکوسی هم گرفته شد. محصول شورای سیاستگذاری، نمایندگان مجلس فعلی است که بسیارشان اصلاحطلب نبوده و نتوانستند مشکلات مردم را حل کنند.»
مثالهایی از این دست بسیار است مثل آنکه چند روز بعد، علی صوفی وزیر دولت اصلاحات در مصاحبهای گفت: «واقعیت آن است که لیست ارائهشده لیست موردنظر اصلاحطلبان نبود بلکه ما از روی ناچاری و اجبار و با روش فراخوان به این لیست تن دادیم» یا آنکه اسماعیل گرامیمقدم، از فعالین مدعی اصلاحات هم گفت: «لیست امید از سر ناچاری بود!»
روزنامه شرق هم در سرمقاله خود در 6 مرداد سال جاری با اشاره به اینکه «فراکسیون امید اصلاحطلب نیستند!» نوشت: «اشکال مجلس دهم این بود که از ترس گلهمندشدن انتخابشدگان، به مردم اعلام نشد که اکثر اعضای فهرستها، نیروی کادر اصلاحطلبان و تضمینکننده اجرای برنامههای اصلاحی نیستند؛ بلکه از بین افرادی که تأیید صلاحیت شدند، افراد نزدیکتر به مشی اصلاحطلبی در فهرستها قرار گرفتند. انتخاب نام لیست امید نیز یک اشتباه محاسباتی بود. این مسئله توقعبرانگیز بود و مطالبات را دامن زد.»
البته اذعان یکی از نمایندگان عضو فراکسیون امید نیز قابل تأمل است. محمدعلی وکیلی در مرداد سال جاری در مصاحبهای با بیان اینکه «ما هنوز وارد مجلس نشده بودیم که بمباران یأس از سوی اتاقهای فکر جریان اصلاحطلبی شروع شد» گفت: «از روزی که منتخب بودیم و هنوز پا به مجلس نگذاشته بودیم، دوستان گفتند اینها آدمهای رده چندم و محصول نظارت استصوابی هستند. بهتازگی هم میگویند اینها منتخبان بین بد و بدتر هستند.»
هدف از طراحی گزاره «مجلس اول»
دست خالی نمایندگان لیست امید و نداشتن برنامه و کارنامه قابل قبول باعث شد که بخش قابلتوجهی از مدعیان اصلاحات از خارج مجلس، به ستیز با آنها برخیزند و درنهایت پس از انتقادات تندوتیز علیه آنها، گزاره «مجلس اول» را طراحی کنند. و حتی آن را در کارپوشه رئیسجمهور بگذارند تا از زبان و با بیان او در فضای عمومی جامعه ضریب پیدا کند. اما هدف از طراحی گزاره «مجلس اول» چه بود؟ لازم است تأکید شود اصلاحطلبان درصدد آن هستند تا با بهرهگیری از شگردهای تبلیغی و روانی و رسانهای چند هدف را دنبال کنند؛ 1) هجمه به شورای نگهبان و نظارت استصوابی، 2) به زیر کشیدن نمایندگان اصلاحطلب که ممکن است در آینده تابلوی اصلاحات را به دست گیرند و جای اصلاحطلبان غیرنماینده را تنگ کنند! و 3) توجیه و فرار از پاسخگویی. حالا هم به این نتیجه رسیدهاند که در ادامه همان استراتژی، «مجلس در رأس امور نیست» را مطرح کنند.
محسن آرمین، عضو سازمان منحله مجاهدین و محکوم فتنه 88 اخیراً در مصاحبهای با بیان اینکه «فراکسیون امید در مجلس ضعیفتر از انتظاراتی که از آن میرفت ظاهر شد.» گفت: «برخی از آنها (اصلاحطلبان) برای بقا به زدوبندهای پنهان با باندها و لابیهای قدرت روی آوردهاند. برخی به مسائل مالی آلوده شدهاند. اصلاحطلبان سالم و واقعی باید حساب خود را از این بخشها و افراد جدا کنند... برای اصلاحطلبان باید اعتماد نیروهای اجتماعی، حفظ اصالت و پرنسیب اصلاحطلبانه و سلامت از آلودگیهای مالی و سیاسی و اخلاقی مهم باشد.»
«مجلس در رأس امور نیست»؛ حربهای برای فرار از پاسخگویی
دو روز بعد از انتشار خبر گرانی بنزین، پروانه سلحشوری نماینده پرحاشیه و عضو فراکسیون امید مجلس در صفحه توئیتر خود نوشت: «از وقتی بنزین گران شده، مردم در تماسهای مکرر ابراز نگرانی میکنند. هموطنان عزیز، مدتهاست مجلس در رأس امور نیست» و «همین یک رکن دموکراسی را نیمبند داشتیم که فاتحه آن هم خوانده شد. مجلس بعدی را تعطیل کنید، خودش اقتصاد مقاومتی است». ادبیات حاکم بر نوشته او حاکی از نکته مهمی است که تمام مدعیان اصلاحات این روزها در پیش گرفتهاند؛ «فرار از پاسخگویی»
محمدجواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در مصاحبهای گفت که «امروز بهنظر نمیرسد که این مجلس در رأس امور باشد و هنوز در بسیاری از حوزهها امکان قانونگذاری و اظهارنظر ندارد.» یا محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب شهریورماه در مصاحبه با یکی از روزنامههای زنجیرهای گفت: «در واقع موازیکاریها باعث شده روزبهروز از اختیارات مجلس کاسته شود و مردم فکر کنند مجلسی که بر اساس قانون اساسی اختیاراتی دارد، کارآمدی لازم را ندارد.»
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در مرداد 98 در مصاحبهای با بیان اینکه «اصلاحطلبان در باتلاقی که ساختند گرفتار شدهاند» گفت: «مردم از خود میپرسند با رأی به حسن روحانی و فراکسیون امید چه تغییراتی در وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بهوجود آمد؟ آیا از حجم مفاسد اقتصادی کم شده؟ آیا وضعیت مردم ازنظر معیشتی بهبود پیدا کرده است؟ اینها سؤالاتی است که باید به آنها پاسخ داده شود، اما سران اصلاحات بهجای اینکه به مردم جواب سؤالات اینچنینی را بدهند، به بیان یکسری کلیگوییها بسنده میکنند.»
مسئله توجیه مشکلات و فرار از پاسخگویی برای اصلاحطلبان به حدی حیاتی و سخت شده است که عبدالرضا هاشمزایی، عضو فراکسیون امید چندی پیش در مصاحبهای گفته بود که حداقل 20 نفر از فهرست 30 نفره امید در انتخابات مجلس قبلی فاقد صلاحیت و شایستگی هستند!
از سوی دیگر شایان ذکر است همین نمایندگان اصلاحطلب که دستشان خالی و بیکارنامه هستند برای فرار از پاسخگویی دست به حاشیهسازی و انتقاد از حاکمیت و کلیت نظام اسلامی پرداختهاند.
این روزها که مسئله اغتشاشات اخیر (که ماحصل همین دولت و همین مجلس است) در صدر اخبار و گزارشهای رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفته، مدعیان اصلاحات و وارثان نمایندگان متواری دورههای پیشین مجلس، تیغ انتقاد خود را به سمت نهادهای جمهوری اسلامی رانده و بعد از 4 سال یاد گزاره «رأس امور» افتادهاند.
واقعیت وارثان نمایندگان متواری
نمایندگان مدعی اصلاحات در حالی به بیان اظهارات ساختارشکن و مغایر منافع ملی اصرار دارند که پیش از این نیز سابقه چنین رفتاری در نمایندگان مدعی اصلاحات در دورههای پیشین مجلس وجود داشته است. نمایندگان مدعی اصلاحات دیروز که امروز با متواری شدن از کشور به سربازان دشمن تبدیل شده و علیه مردم کشورشان فعالیت میکنند.
از نطقهای ساختارشکن تا ازدواج سفید!
فاطمه حقیقتجو، اولین نماینده مجلس ششم بود که در جریان استعفای دستهجمعی نمایندگان مجلس پس از عدم موفقیت برای اغتشاش در مجلس، استعفایش توسط اعضای این مجلس در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۸۲ پذیرفته شد.
حقیقتجو به ارائه نطقهای پیش از دستور جنجالی و ساختارشکن معروف بود. در یکی از پرسروصداترین این نطقها، او با آیه استرجاع (انالله و انا الیه راجعون)، سخنان خود را آغاز کرد و در ادامه ارکان و نهادهای نظام را به خشونتطلبی، ظلم و حقکشی متهم کرد.
حقیقتجو در دفاع از استعفای خود گفت: «چون دیگر امکان تداوم عمل به قسم نمایندگی برای اینجانب وجود ندارد حضور در خانه ملت دیگر برایم افتخاری محسوب نمیشود لذا با استعفا اعتراض خود را نسبت به روند ناصواب نهادهای انتصابی و روند برگزاری انتخابات اسفند ۸۲ اعلام میدارم.» فاطمه حقیقتجو در سالهای بعد به بهانه ادامه تحصیل، ایران را ترک کرد و به آمریکا رفت و کشف حجاب هم کرد.
وی، مرداد 96 در یک مصاحبه ضمن دفاع از اقدامی شنیع تحت عنوان «ازدواج سفید» گفته بود: «پس از سیزده سال زندگی مشترک طلاق گرفته و الان بدون اینکه رسماً با کسی ازدواج کرده باشم با یک آقایی دارم زندگی میکنم و بیشتر در واقع میخواهم ببینم که ما به درد هم میخوریم یا نمیخوریم.»
فرار خانوادگی و اقامت در منطقه اعیاننشین بروکسل
رجبعلی مزروعی یکی از فعالین مدعی اصلاحات بود که پس از انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و روی کار آمدن دولت اصلاحات، به نهاد ریاست جمهوری رفته و بهعنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهوری به کار ادامه داد تا اینکه در انتخابات مجلس ششم بهعنوان نماینده مردم اصفهان انتخاب شد. مزروعی با راهاندازی انجمن صنفی روزنامهنگاران پایگاهی را برای همکاری با محافل بینالمللی مشکوک و وابسته به سرویسهای جاسوسی غرب مهیا کرد.
بعد از روی کارآمدن دولت نهم و کنار رفتن وی از هرگونه مسئولیت دولتی، مزروعی بنا را بر تخریب ارکان و ماهیت نظام گذاشت. سرانجام رجبعلی مزروعی پس از فتنه 88 متواری و بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شد و سر از بلژیک درآورد. فرزند وی، حنیف مزروعی، نیز که سال 1384 در پی کشف شبکه رسانهای همکار با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه دستگیر شده بود، اندکی پیش از رجبعلی مزروعی از کشور خارج شده و همراه وی به فعالیت علیه نظام و مردم در رسانههای ضدانقلابی روی آورد. رجبعلی مزروعی که در طول سالهای پس از انقلاب و بالأخص در دوران اصلاحات، به مواهب مالی ویژهای دسترسی داشت، در یکی از بهترین مناطق بروکسل، پایتخت بلژیک زندگی میکند.
دریافت دستمزد برای لجنپراکنی علیه مردم ایران
نورالدین پیرموذن در مجالس ششم و هفتم از نمایندگان اصلاحطلب مجلس و سخنگوی فراکسیون اصلاحطلبان مجلس هفتم بود که در دوره هشتم انتخابات مجلس از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت و پسازآن به آمریکا متواری شد. این نماینده اصلاحطلب برای جلب اعتماد آمریکا بهمنظور دریافت مستمری وگرینکارت، به لجنپراکنی پرداخته و اهانتهای فراوان و سخیفی علیه نظام و مردم ایران بیان کرده بود. پیرموذن با انتشار برخی عکسهای خاص و سخیف بهصورت عمومی، ماهیت خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت.
رسیدن سلحشوری و موسویخوئینی به یک نقطه
حالا وارثان همان نمایندگان متواری و خارجنشین یا همان عناصری مانند پروانه سلحشوری که در پاسخ به یک خبرنگار رسانه بیگانه مبنی بر اینکه «اگر نخواهم روسری سر کنم میتوانم سر نکنم؟» گفته بود: «بله البته زمانش فرا میرسد!» و دیروز هم با شبکه خانواده پهلوی مصاحبه کرده است، بعد از گذشت 4 سال- بیآنکه از عملکرد خود کارنامهای ارائه کنند- دست به حاشیهسازی زده و کلیت نظام اسلامی را هدف گرفتهاند.
جالب آنکه علیاکبر موسوی خوئینی نیز یکی دیگر از نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم بود که سالهای بعد به آمریکا گریخت. موسویخوئینی قبل از فرار از کشور به جرم اقدام علیه امنیت ملی و شرکت در تجمعات غیرقانونی و تحریک اغتشاشگران محکوم شده بود که مدتی هم در زندان بود. وی در ماههای گذشته در یکی از برنامههای بهاصطلاح سیاسی شبکه بهایی صهیونیستی «من و تو» حاضر شد.
نماینده جنجالی: با دولت زیادی مهربان بودیم
محمود صادقی نماینده جنجالی و حاشیهساز دیگری است که مواضع رادیکالی و تند او همواره به مذاق همان خارجنشینها و نمایندگان فراری خوش آمده است. وی که چندی پیش برای جبران بیعملی و انفعال و کمکاری خود دست به استعفای صوری زده بود! در مصاحبهای بند را آب داده و در اثبات «وکیلالدوله بودن» خود گفته بود: «صادقانه میپذیرم که در برخی مواقع، ما بیش از حد با وزرا مهربان باشیم که ضعف نظارتی ما را در پی داشته است». بهنظر میرسد برخی نمایندگان لیستهای تکراری و پولی، در حال پیمودن راهی هستند که سالها پیش امثال رجبعلی مزروعی، فاطمه حقیقتجو، نورالدین پیرموذن و علیاکبر موسویخوئینی پیمودند و اینک برای گذران زندگی فلاکت بار خود، مشغول پادویی آشکار برای دشمن هستند.
منبع؛ کیهان