به گزارش راه شلمچهف «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند.» قانون اساسی ایران در اصل صد و پنجاهم خود اینگونه سپاه را در متن خود آورده است؛ نهادی برای نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن. نگهبانی از انقلاب اسلامی جغرافیای موضوعی وسیعی را شامل میشود. وظیفهای که دایره عملیات سپاه را از گستره زمان و مکان و موضوع خاص خارج میکند و از این نهاد که شاید برای برخی صرفاً در قامت «یکی از نیروهای مسلح» تعریف شود، به معنای تام کلمه، بازوی همهجانبه جمهوری اسلامی ایران را میسازد که به تبع نیازهای حمایتی یک حکومت، همه موضوعات را شامل میشود. همین امر، تفاوت سپاه با همه نهادهایی است که در ایران فعالیت میکنند. برخی آگاهانه و برخی از سر ناآگاهی، این «تفاوت» را از مبانی تحلیلهایشان در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حذف میکنند. از این رو است که سپاه متهم به مداخله میشود. فهم دقیق وظیفه سپاه کمک میکند ارزیابی مناسبی از عملکرد و فعالیتهای آن داشته باشیم.
دوم اردیبهشت ۵۸، تازه کمی بیش از دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران میگذشت که حضرت امام خمینی (ره) فرمان تأسیس سپاه را صادر فرمودند. آن روزها شاید در ذهن خیلی از افراد، تصور هم نمیشد که ایران از مسیر عملکرد سپاه به قدرتی دست یابد که همپای قدرتهای بزرگ جهانی، معادلات جهانی را رقم بزند. شاید تصور میشد نهایت اقدامات سپاه به برخورد با گروهکهای جداییطلب برسد و برقراری نظم و امنیت شهرها و حفاظت از مسئولان و ...، اما سپاه در قامت «پاسدار انقلاب اسلامی» توانست نه فقط خود را، بلکه با این واسطه جمهوری اسلامی را اثبات کند. چه آنکه سپاه ایدهای خاص جمهوری اسلامی بود، خاص امام به عنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار حکومت.
سپاه نظام
محسن رفیقدوست که از اولین روزهای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این نهاد فعالیت میکرد و حتی عنوان تنها وزیر سپاه پاسداران را به خود اختصاص داد، فکر تشکیل نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی درحال پیروزی را مربوط به سالهای مبارزه با رژیم طاغوت میداند و تصریح میکند که «این فکر در بین تعدادی از آشنایان و در رأس همه اینها در ذهن برادر شهید محمد منتظری شکل گرفت. دغدغه ایشان این بود که باید نیرویی برای حفاظت از انقلاب به وجود بیاید... محمد منتظری در پاریس همراه امام بود، قبل از ورود ایشان به کشور، روزی آمد در مدرسه رفاه که برای حضور امام آماده شده بود، فکر تشکیل یک گارد را مطرح کرد و میگفت که ”ما اکنون در حال جنگ با ارتش هستیم و اگر این ارتش خوب و اصلاح شود، وظیفه دفاع از سرزمین را دارد. اما انقلاب پدیده جدیدی است که برای خودش نیرو میخواهد.»
ارتش بعد از انقلاب با کمک نیروهای انقلابی و مسلمان خویش و تدابیر خاصه امام حفظ شد و به عنوان نیروی نظامی رسمی کشور همچون ارتشهای سایر کشورهای جهان (البته با روحیه اسلامی و انقلابی و ولایی) به اجرای وظایف خود پرداخت. سپاه، اما صرفاً نظامی نبود و صرفاً بخشی از وظایف آن با ارتش تداخل مییافت که آن هم از جنبه همکاری و کمک بود و نه آنکه موازی کاری انجام شود. سپاه، اما وظایف دیگری هم داشت...
سپاه متفاوت
سپاه چرا وارد دفاع مقدس شد؟ رفیقدوست توضیح کوتاه، اما جالب توجهی دارد: «زمانی که قانون اساسی اول را مینوشتند، کمیته هم بود، اما هیچ کس نمیگفت که این کمیته میماند یا نمیماند. بلکه میگفتند پدیدهای است که بر اثر نیاز به وجود آمده و با عدم نیاز هم از بین میرود. در مورد سپاه هم بحثهای زیادی شد و همه گفتیم ما سپاه را برای جایگزین ارتش تشکیل ندادهایم، ارتش میماند و وظیفهاش دفاع از سرزمین مشخصی به نام ایران است. یعنی مرزهای کشور توسط ارتش حفظ میشود. اما اتفاقی به نام انقلاب اسلامی رخ داده است. این اتفاق هم خودش و هم دستاوردهایش نیاز به نیرویی برای حفظ دارد. توجیه ما از حضور در جنگ در ابتدا کمک به ارتش بود، زیرا در ظاهر مرزهای کشور بود که تهدید میشد؛ تا زمانی که صدام حسین مصاحبه کرد و گفت که ما ظرف شش روز در تهران فاتحه انقلاب اسلامی را میخوانیم. آن زمان برای اینکه انقلاب در خطر بود مأموریت ما آشکار شد.»
در موضوعات دیگر هم سپاه به همین دلیل ورود کرد. کیان انقلاب اسلامی (و ایرانی که مهد این انقلاب بود) به دلیل جداییطلبی گروهکهای تروریستی به خطر افتاد، بنابراین سپاه ورود کرد. جنگ فرهنگی آغاز شد، سپاه توان فرهنگی خود را به میدان مبارزه رساند. دشمنان همپیمانان ایران و حرمهای مقدس اهلبیت علیهمالسلام را مورد تهدید و خطر قرار دادند، سپاه مرزهای دفاع از جمهوری اسلامی ایران را به خارج از جغرافیای ایران کشاند. تحریم و جنگ اقتصادی را با ایران آغاز کردند، سپاه به تقویت توان اقتصادی داخلی، سازندگی و خودکفایی در عرصههای مختلف، ساخت زیر ساختها از پالایشگاه تا پل و جاده و تجهیزات پزشکی و تسلیحاتی و کشاورزی و ... رو آورد. جنگ رسانهای و مجازی را آغاز کردند، سپاه توان سایبری و رسانهای خود را به میدان آورد. با ورود نفوذیها و جاسوسها، سپاه دفاع امنیتی را آغاز کرد و اینگونه سپاه در هر عرصهای که خطری ایران و نظام را تهدید کرد، آنچنان که قانون اساسی از آن خواسته بود و آرمان امام و انقلاب هم بود، سینه سپر کرد و نگهبان و حافظ شد.
سپاه قدس
در ۴۱ سالگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شاید بتوان ادعا کرد که آنچه بیش از همه برای مردم جدید مینماید و در سالهای اخیر با آن پیوند برقرار کردند، نیروی قدس سپاه است. دهه ۹۰ را شاید بتوان دهه آشنایی مردم ایران با بخشی از سپاه دانست که تا پیش از آن یا با آن آشنایی نداشتند، یا شناختی غبارآلود و آمیخته در هالهای از ابهام و بی اطلاعی در ذهنشان بود. اما آغاز جنگ تکفیریها با مردم سوریه و درخواست دولت سوریه از ایران برای کمک به امنیت مردم این کشور باعث شد که پاسداران نیروی قدس، این نیروی نه چندان رسانهای سپاه، در متن جامعه مشخص شوند. دو سه سال آغازین شاید همچنان همه چیز پنهانی بود، اما کم کم خبر فداکاریهای پاسداران نیروی قدس با عنوان «مدافعان حرم» در جای جای کشور پیچید و حتی بین المللی شد. هر گوشه حجلهای بر پا شد از شهدایی که مقابل داعش قد علم کرده بودند. خبرها و فیلمها و مصاحبهها و شبکههای مجازی اجتماعی، پاسداران گمنام را به صحن علنی افکار عمومی آورده بود. تشییعهای باشکوه، فیلمهای پر بازدید، استقبالهای قدرشناسانه. از حسین همدانی که فرمانده بود تا محسن حججی دهه هفتادی که نماینده خوبی از نسل جدید حافظ انقلاب و ایران بود. بساط دولت داعش با همین فداکاریها برچیده شد، اما یک نفر این میان هم فرمانده بود، هم خود نماد گمنامی که با نبرد سوریه، چهره شد و هم خود شهید شد تا سیدالشهدای مدافعان حرم باشد؛ سردار قاسم سلیمانی. پاسداران نیروی قدس از دو جهت مدافعان حرم هستند؛ یکی از آن رو که پاسدار حرم اهلبیت علیهمالسلام شدند و دوم از آن جهت که سردار شهید فرمود امروز جمهوری اسلامی حرم است و اینان پاسدار این هر دو شدند.
منبع: روزنامه جوان