راه شلمچه- هادی ابراهیمی کیاپی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه؛ تاریخ را آئینه عبرت نام نهاده اند تا وقایع تاریخی در موزهها محبوس نمانند بلکه مظهر پندها و عبرتهایی باشند که اولا هوشمندانه با حوادث مشابه روزگارمان انطباق داده شوند و ثانیا از یک سوراخ، نه دوبار بلکه چندها بار گزیده نشویم به همین دلیل تنها راه کاربردی کردن اتفاقات تلخ و شیرین تاریخی، استفاده عینی و میدانی از زیر و بم حوادث و مناسبتها است و قطعا عاشورا و واقعه کربلا، قویترین و غنیترین محتوا را به عنوان یک تجربه تاریخی در اختیار ما میگذارند.
در گذشتهای نه چندان دور استاد شهید مرتضی مطهری در سخنانی تامل برانگیز فریاد زد " شمر و ابن سعد و ابن زیاد و یزید تاریخ مرده اند و اثری از آنها نیست، شمر و یزید زمانه را بشناس " این تذکر ریشهای و فراشناختی، فهم کاملی از هدف و علت العلل برگزاری مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را به ما میدهد تا بدانیم تاریخ برای تاریخ نیست، بلکه تاریخ آکنده از پندها و عبرتهایی است که یکی از آنها پیدا کردن مصادیق امروزی نمونههای تاریخی است و واقعه عاشورا نیز مجموعه کاملی از آموزههای دینی، فرهنگی، اجتماعی، عرفانی و اخلاقی است که بلندترین قله این مجموعه آموزهها و خلاصه و عصاره عاشورا، به خیمه گاه ولایت اختصاص دارد.
در کربلای دیروز، برای آنکه سبک زندگی مسلمانان و آزادگان، مبتنی بر شعار الهی هیهات منا الذله باشد، ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) طنین انداز شد تا همه چیز برای تحول جامعه اسلامی فراهم باشد و برای رهایی از قید و بند دنیا و پایان دادن به زندگیهای ننگین، این شعار سرحوله قرار گرفت که
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است.
اما در کربلای دیروز جای کدام عنصر خالی شد که مصیبت عظیم عاشورا بر آل الله و مسلمانان تحمیل شد؟
همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند، مشکل جامعه اسلامی و کوفه بی دینی نبود، بی عبادتی و شرب خمر و قمار نبود، فساد اخلاقی و مالی نبود، مشکل کوفه بی بصیرتی بود، مشکل کوفه این بود که تحلیل سیاسی نداشت و فاصله بصیرتی امت با امام به اندازهای طویل بود که از زاویه نگاه آنان، امام درک نمیشد و ایستادن در برابر امام به سادگی یک دعوا و نزاع قومیتی بود و از این رو نه تنها با کتمان دعوتها و عهدشکنیها به راحتی امام را تنها گذاشتند، بلکه با کج فهمی ها، القائات فریبکارانه دشمن را نیز باور کرده و پذیرفتند که امام و یارانش علیه حکومت خروج کرده و خوارجی و مهدورالدم اند و شوربختانه اینکه در ادامه همین بی بصیرتی ها، برای خودشان به عنوان یک فریضه الهی، واجب دانستند که با شمشیرهای آخته به جنگ علیه امام زمانشان بپردازند و با کشتن قربةالی الله امام خویش، اجر بهشت گرفته و به لقاءالله بشتابند.
یکی از عوارض تلخ همین بی بصیرتی ها، ضعف ایمان و ترس کوفه از دشمنان بود و نتیجه اش، غیرت زدایی و دریوزگی است چراکه به مرور عنصر جهاد و ایثار و شهادت، از فرهنگ جامعه کوفه رخت بربست و بیشتر کوفیان البته با حفظ ظاهری سوابقشان، دل به زخارف دنیا و مطامع مادی بسته بودند و از این رو نه تنها عوام الناس بلکه خواص هم در وسط معرکه جنگ، خودشان را با دریافت پول و وعده پست و مقام فروختند و مردم طماع کوفه هم با همین تحریک پذیری مادی، از پشت کردن به امام تا ایستادن مقابل امام و کشتن امام تغییر موضع دادند تا آنجا که حتی قبل از رسیدن سپاه کمکی یزید از شام، خودشان کار امام و یارانش را تمام و یکسره کردند تا غنایم بیشتری عایدشان شود.
یکی دیگر از تبعات منفی بی بصیرتیهای کوفه، عدم درک درست از لحظههای تعیین کننده و ایفای نقش بهنگام و اثرگذار است، رهبر معظم انقلاب، نهضت توابین را مثال میزنند و صراحتا میفرمایند که نهضت توابین، کار بزرگی کردند، انتقام شهدای کربلا را گرفتند، دل اهل بیت (س) را شاد کردند و حتی تعداد شهدایشان هم بیشتر از شهدای کربلا بود، اما این، آنی نبود که در لحظه اش میبایست انجام میدادند، یعنی اگر در همان لحظه مقتضی به ندای هل من ناصر امام حسین (ع) لبیک میگفتند، اصلا شاید عاشورایی اتفاق نمیافتاد و مسیر جامعه اسلامی عوض و حاکمیت شیعی ائمه اطهار برقرار میشد.
از این رو طبق قاعده "کل یوم عاشورا، کل شهر محرم و کل ارض کربلا" باید مقدم بر همه مسائل در کربلای امروز که عرصه مصاف حق و باطل و استکبارستیزی است، باید ببینیم آیا در صف لبیک گویان، ولی امر زمان هستیم و حاضریم در این راه و بخصوص در مقاطع پرخطر، جان برکف در میدان بمانیم و از بذل جان دریغ نکنیم یا اینکه با حسین زمان اگر و، اما و حساب و کتاب داریم و تبعیت ما مشروط به حرف شنوی معظم له از ماست؟
متأسفانه بعضیها با تغییر فاز سیاسی و معکوس کردن رابطه تبعیتی، مواضع جسورانه اتخاذ کرده و با استقرار در نهروانهای حزبی، جناحی، مجازی و محفلی، سلسله مطالبات خوارجی خود را شرط پیروی از، ولی امر قرار داده و خواهان تبعیت امام جامعه از تشخیصها و تحلیلهای خودشان هستند.
غربت ولایت از همین ریزشها آغاز میشود و اگر با رویشهای جدید ترمیم نشود و یا برعکس اگر مثل دومینو افراد و اقشار و اصناف مختلف هم به این ریزش بپیوندند، شرایط برای غربت اسلام و تکرار عاشورا فراهم میگردد و دقیقا از چنین منظری است که امام راحل میفرماید: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به دین و مملکت شما آسیبی نرسد.
تبعیت از ولایت فقیه، تقویت شخص نیست، بلکه به استحکام مواضع دینی، اجتماعی و حکومتی میانجامد که به واسطه چنین استحکامی، اقتدار حاکمیتی شکل میگیرد و در شرایط اقتدار، نه تنها تهدیدی ما را تهدید نمیکند، بلکه امکان تبدیل تهدیدها به فرصتها هم تقویت میگردد.
درک درست از عاشورا در زمان کنونی به ما کمک میکند که درک آسمانی و وحیانی را جایگزین درک زمینی و شبه عقلانی نمائیم و طی آن وظیفه را فریضه الهی پنداشته و تساهل و تسامح را از حریم فرایض دینی خود خارج کرده و در دفاع از حق و حقیقت و حریم ولایت با کسی تعارف و رو دربایستی نداشته باشیم، اما اگر میخواهیم ببینیم عاشورایی هستیم باید با نگاهی عمیق خود را مورد بازبینی قرار دهیم و حداقل در موارد ذیل برای خودمان نمره گذاری کنیم:
۱-آیا در خیمه ولایت و اولیاءالله هستیم یا نه در خدمت اولیاءالطاغوتیم؟
۲-آیا آماده حضور در خط مقدم و خاکریزهای اول و سنگرهای دفاع از اسلام هستیم یا اینکه دچار بی عملی و بی تفاوتی و یا حتی بی غیرتی شده و احساس مسئولیت ما از بین رفته است؟
۳-آیا نسبت به دشمنان اسلام و یزیدها و شمرهای زمان حس تنفر داریم یا اینکه احساس همزیستی مسالمت آمیز و حتی احساس محبت به آنها داریم و دیگر مبارزه با کفر و الحاد و نفاق را به مصلحت ندانسته و به هر قیمتی زندگی ننگین را بر شهادت و مرگ سرخ ترجیح میدهیم؟
۴-آیا در هر عاشورا بر بصیرت حسینی ما افزوده میشود و وسعت نگاه ما تمام شمولتر از گذشته میشود یا اینکه هر سال برداشتها و بهرههای ما از مراسم عاشورا سطحیتر شده و در همان قالبهای شکلی باقی مانده و هر سال به لوکستر شدن فضا و ابزار عزاداری افزوده میشود؟
۵-آیا عاشورا، فلسفه این مصیبت عظیم را به ما بیشتر میفهماند یا اینکه فقط به همدردی با اهل بیت (س) و آل الله اکتفاء میکنیم؟
۶-آیا عاشورای امروز مثل عاشورای دیروز ما را به بلاجویی، مصیبت پذیری و خطرپذیری در راه و رکاب ولایت مجاب میکند و خنثی کننده فتنههای امروز است یا خیر؟!
۷-آیا عاشورا ما را به خدا و دین ما نزدیکتر میکند و موجب انس بیشتر ما با ولایت میشود و اینکه آیا این انس، بر تبعیت ولایی ما عمق و وسعت میدهد؟
۸-امام حسین (ع) در عاشورای اول، فتنه امویان و مفسدههای یزیدی را خنثی کرد آیا عاشورای امروز قادر به خنثی کردن فتنههای داعش و وهابیت، شیعه انگلیسی، مخملیها و خوارجیهایی است که رسمی و غیررسمی از نظام جمهوری اسلامی خروج و از ولایت مطلقه فقیه عبور کرده و رضایت طاغوت را بر رضایت خداوند ترجیح داده اند؟
۹- آیا عاشورای امروز، بیعت ما را با رهبری تقویت میکند، یا با تحریفها و تحلیلهای غلط، باعث تنهایی ولیّ خدا میشود؟، از یاد نبریم که حمله به جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی، فصل مشترک حلقه وصل و پیمان نانوشته همگی جریانهای جبهه مقابله با نظام اسلامی به شمار میرود که در دو محور کلی «مشروعیت زدایی از اصل ولایت فقیه» و «ایجاد جنگ روانی برضد شخص رهبری انقلاب»، دنبال میگردد.
زنده کردن شبهات نخ نما پیرامون مفاهیم مرتبط با ولایت فقیه، تشکیک در ریشههای فقه ولایت فقیه در تاریخ تشیع، ضد دموکراتیک خواندن ولایت فقیه، پافشاری بر ایده شورای رهبری به جای رهبری فردی و... اجزای محور نخست «مشروعیت زدایی از اصل ولایت فقیه» محسوب میشود.
مدیریت کارآمد، هوشیاری، بصیرت، اقدام به موقع، شجاعت و تدبیر رهبر معظم انقلاب حضرت «آیت الله خامنهای» سبب گردیده که حمله به شخص ایشان نیز همراه با مبارزه با این اصل مترقی حکومت اسلامی، صورت پذیرد و معظمله به صورت مداوم، طعمه بمباران شبهه پراکنیهای تکراری دشمنان قرار گیرند.
رسانههای معاند در برنامه جنگ روانی خود برضد رهبر انقلاب، از تاکتیکها و تکنیکهای مختلفی استفاده کردهاند تکنیکهای برچسب زدن، تحریف و تقطیع، القا و فرافکنی، مبالغه و بزرگ نمایی، تاکتیک دروغ بزرگ، تصدیق عناصر ضد انقلاب، تکرار، جعل خبر و شایعه سازیهای پی در پی را میتوان مهمترین شیوههای به کار رفته در جنگ روانی و بمباران تبلیغاتی برضد رهبر معظم انقلاب دانست.
در فراز پایانی تأکید میکنم که دقیقا به تناسب حجم تهاجمات و عمق حساسیتها و وسعت شایعات و شبهات علیه رهبر معظم انقلاب، ما باید از ظرفیت بالقوه مراسمهای منتسب به عاشورا، برای تقویت خیمه ولایت استفاده کرده و طوری پا در رکاب معظم له بجنگیم که گویا اینجا کربلا و امروز عاشوراست، ولی امر مسلمین نیز حسین زمانه ماست و ما هم لبیک گوی ندای هل من ناصر ینصرنی و دشمنی هم که مقابل اسلام و مسلمین قد علم کرده، همان یزیدیانی هستند که سیره آنها بغی و گسترش فساد در جهان و نابودی حقیقت طلبان و آزادی هواهان عالم است.
یادمان باشد که در طول ۴۰ سال گذشته یک شعار را همواره تکرار کردیم و گفتیم:
"ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند"، اما این نیز یادمان باشد که همانگونه که کوفه پس از امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن مجتبی (ع)، مسلم بن عقیل (ع) ونهایتا امام حسین (ع) را تنها گذاشت و الان دیگر اثری از آن همه افتخارات کوفه نیست تنها گذاشتن نائب امام زمان (عج) قطعا مقدمه تنها گذاشتن امام زمان (عج) و حتی ایستادن در برابر آن حضرت است.
در پایان و در راستای جهاد تبیین بر خود وظیفه میدانم که این نکته را مورد اشاره مؤکد قرار دهم و آن اینکه عاشورا، مقبرهای برای زیارت خنثی و یا موزهای برای رؤیت تمدن و تاریخ نیست، بلکه نهضتی برای جاری شدن منویات بزرگان دین در متن زندگی امروز و تغییرات الهی در عمر یکنواختی است که انسان ایستا را به انسانی پویا تبدیل میکند، عاشورا، کانون غفلت زدایی و نورافکن روشنگری و مبداء سالانه تغییر و تحول الهی و بازگشت انسان به مدار خداست.