به گزارش راه شلمچه، آفتاب اندک اندک به وسط آسمان نزدیک میشود و گرمای خود را در یک روز زمستانی به رخ میکشد؛ ساعت از ۱۱ میگذرد و کودکان در خیابان مشغول جنگ بازی کودکانه خویش میشوند.
مدرسه هم میزبان محصلان علم و دانش و عمو چرخوفلک همه میزبان بازی کودکان در کوچهها میشود؛ بچهها هم با اشتیاق سوار چرخوفلک دستی میشوند.
بیخبر از همهجا بچهها مشغول بازی عمو زنجیرباف هستند؛ آنها بیخبر از خوابهای کابوسبار رژیم بعث عراق آزادانه مشق دفاع از خاک میهن را در کوچههای اندیمشک بازی میکنند.
گویا تقدیر و قساوت دشمن و مقاومت همشهریان، اندیمشک را مورد هدف قرار داده و جنگ بازی در واقعیت قرار است که در شهر اجرا شود.
مواضع دشمن بعثی در ذهن بچهها کوچه به کوچه فتح میشود. تلفات سنگین به دشمن وارد و گویا ششم مهر دیگری این بار در ذهن فرزندان اندیمشک و در لابهلای بازی کودکانه خویش نقش بسته و باز دشمن در ذهن بچهها همچون هزاره بازی شکست میخورد.
سایه کرکسها بر پهنای آسمان شهر
به یکباره سایه کرکسهای بعثی بر پهنای آسمان شهر هویدا میشود و بچهها با اسلحههایی از جنس چوب و دستساز، تیرهای خیال را برای دفاع از شهر به سمت کرکسها روانه میکنند.
صدای انفجار مهیب، رشته بازی کودکانه را پاره میکند؛ صدای انفجارها بیشتر و بیشتر، نزدیک و نزدیکتر میشود و بعد از آن صدای آژر خطر به صدا در میآید. «شنوندگان عزیز توجه فرمائید، صدایی که هم اکنون میشنوید وضعیت قرمز یا وضعیت خطر است و معنی و مفهوم آن این است که به پناهگاهها و نقاط امن پناه ببرید».
فریادهای مادرانه کربلا تکرار میشود
مادرها از خانه بیرون می آیند و هر کس دست چند بچه را گرفته بود و با خودش به پناهگاه میبرد اما دیگر دیر شده چون هر لحظه یک انفجار هر لحظه بخشی از یک خانه به ویژه در آهنی بزرگ ورودی خانهها به چندین متر و حتی به یکصد متر آنطرفتر پرت میشد.
تعداد کرکسها به شمارش نمیآمد و هر گوشه آسمان کرکسی به دنبال شکار زندگی است؛ فریاد مادرهای کربلا دوباره تکرار میشود، پس از حدود ۱۰۰ دقیقه بمباران هوایی شهر اندک اندک صدای هواپیماهای عراقی دیگر به گوش نمیرسد، گویا یزیدیان رفتهاند اما در مقابل فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» به گوش میرسید.
«مرگ بر صدام حسین دیکتاتور»، «صدام حسین دیکتاتور نابودی نابودی» این شعارها پایانی ندارند و «کربلا کربلا ما داریم میآییم» جواب داده و کربلا امروز به اندیمشک آمده است.
در میان شهدای امروز تعدادی همچون علیاصغر به شهادت رسیدند «کاروان شهدای چهارم آذر راه افتاده و مقصد وصال با کاروان عبدالله حسین (ع) ولی ما جای ماندیم تا راوی کربلای ایران باشیم».
رفقا سلام ما را برسانید
آذرماه در اندیمشک رنگ و بوی دیگر دارد، بچههای دیروز که امروز عاقل مردان شهر هستند، زخم آن روزها را برای فرزندشان میگویند و به دیدار پدران و مادران شهید میروند، گویا خداوند به جای فرزندشان دهها فرزند عطا کرده است.
«رفقا سلام ما را به کاروان اباعبدالله حسین (ع) برسانید ما جای ماندیم و شما به آرزویتان رسیدید، ما راوی گوشهای از اتفاقات شدیم، شما هم ضامن شفاعت ما شوید».
چهارم آذرماه سال ۱۳۶۵ در اوج ایستادگی و مقاومت ملت ایران در مقابل دشمن متجاوز، اندیمشک مورد هجوم ددمنشانه ۵۴ فروند هواپیمای دشمن قرار گرفت. حمله وحشیانه جنگندههای هوایی دشمن در این روز ۳۰۰ تن را در اندیمشک شهید و ۷۰۰ نفر دیگر را مصدوم کرد.
بمباران هوایی اندیمشک از سوی دشمن بعثی به مدت یک ساعت و ۴۵ دقیقه به طول انجامید. این حمله هوایی دشمن را طولانیترین بمباران هوایی دشمن در دوران جنگ تحمیلی دانستهاند.
به گزارش مهر، شهرستان اندیمشک در شمال خوزستان بیش از یک هزار شهید تقدیم میهن اسلامی کرده است.