به گزارش راه شلمچه، در شرایطی که کشور برایشان فراهم کرده بود، رشد پیدا کرده و صدقه سری توجه مسئولین و مردم برای خود اسم و رسمی به هم میزنند و وقتی هم که اصطلاحاً پایشان به آن طرف آب میرسد، برای جلب توجه خارجیها و در توجیه مهاجرتشان، مظلومنمایی میکنند. از محدودیتها و سرکوبها میگویند تا نامردیشان در حق مردم را به حاشیه ببرند.
در روزهای اخیر خبر رسید که کیمیا علیزاده، تکواندو کاری که در سایه پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران به عناوین بینالمللی و المپیکی دست یافته بود، ضمن مهاجرت به هلند، اعلام کرد که دیگر نمیخواهد با پرچم ایران در مسابقات حاضر شود.
او در آخرین پستی که در اینستاگرام منتشر کرده، در اظهاراتی عجیب، خود را یکی از میلیونها زن سرکوب شده در ایران خوانده است. از بهرهبرداری مسئولین از کسب افتخارهایش گفته و از محدودیتهایی که در ایران گریبان گیرش بوده، نالیده است. در آخر هم خطاب به مردم ایران نوشته است: «مردم نازنین و داغدار ایران، من نمیخواستم از پلههای ترقی که بر پایه فساد و دروغ بنا شده بالا بروم»
مسلماً کسی که با حمایت جمهوری اسلامی به این جایگاه رسیده و مقامات کشور، از رهبر انقلاب اسلامی و رئیس جمهور و رئیس مجلس گرفته تا استاندارها و شهردار ها دانشگاهها بارها از وی تقدیر کردهاند، حق انتقاد از محدودیت و سرکوب بانوان ندارد.
کیمیا علیزاده که اکنون از محدودیت و سرکوب زنان ایرانی مینالد، پس از بازگشت از المپیک ریو و در مصاحبه با فارس، درباره حجاب گفته بود: حجاب با روح زن مسلمان ایرانی عجین شده و برای ما مساوی با عفت و پاکدامانی است و زنان مسلمان به هیچ قیمتی حاضر نمیشود که دست از حجاب بردارند.
او درحالی پس از مهاجرت به هلند کشف حجاب کرد که در همین مصاحبه، اظهار کرده بود: بر فرض اگر روزی اجازه ندهند که ما با حجاب اسلامی در مسابقات حاضر شویم، دست از ورزش و مسابقه برمیداریم، اما حجاب خود را ترک نخواهیم کرد.
او درحالی مدعی شده که ایران کشوری زن ستیز و مخالف فعالیت بانوان است و میلیونها خانم را سرکوب میکند، که خودش از 18 سالگی بهعنوان نماینده تکواندوی کشورمان در مسابقات جهانی و المپیک حضور پیدا کرد.
علیزاده پس از بازگشت از المپیک ریو، 300 سکه بهار آزادی از وزارت ورزش، یک دستگاه آپارتمان از استانداری البرز و 50 میلیون تومان پول نقد از شورای شهر کرج هدیه گرفته بود.
اگر فقط ارزش کنونی سکههایی که از جمهوری اسلامی دریافت کرد را حساب کنیم، به مبلغی حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان میرسد.
علیزاده اگر ذرهای انصاف داشت که ندارد، پیش از پشت کردن به کشورش، هدایایی که دریافت کرده بود را پس داده و میرفت.
علیزاده مثل هر شخص دیگری این حق را دارد که برای زندگی خود تصمیم بگیرد. اما نمیتواند از توجه مسئولین و تجلیلهای متعدد برخوردار باشد و وقتی هم که میل به پناهندگی به کشوری دیگر گرفت، خلاف واقعیت گفته و به سرزمینی که در آن متولد شده و رشد پیدا کرده، دروغ ببندد.
کیمیا علیزاده نمک جمهوری اسلامی را خورد و نمکدان را شکست.