به گزارش راه شلمچه، شش سال از دولت تدبیر و امید میگذرد. دولتی که اصلاحطلبان با تمام ظرفیت فکری و تشکیلاتی خود به میدان آمدند تا به هر طریقی هم که شده، دولتی که «کلید» در دست دارد، از مشکلات این مرزوبوم گرهای بگشاید حالآنکه ماحصل عملکرد شش سال گذشته دولت اصلاحطلبان، چیزی جز شکست و بنبست و قفل کردن مدیریت کشور نبوده است.
اصلاحطلبان در اولین گام، به توجیه مشکلات و سختیهای کشور روی آوردند و از طرح بهانههایی مانند اینکه «تقصیر دولت قبل بوده»، «نمیگذارند کار کنیم»، «تقصیر دولت سایه است»، «مشکلات بهخاطر شعار مرگ بر آمریکا و موشکهای ضد اسرائیلی است!» به «بدشانسی دولت» رسیده و با تیتر «بدشانسترین رئیسجمهور» نوشتند که «سیل» و «زلزله» و «ناآرامیهای دیماه» و «بازگشت تحریمها»، «روی کار آمدن ترامپ» و حتی «بحران حمله ملخها به کشور» از بدشانسیهای دولت روحانی بوده است! نکته قابلتأمل ماجرا آنجاست که اصلاحطلبان وقتی دیدند، این دست بهانهجوییها در افکار عمومی اقبالی نداشته و مردم از آنها رویگردان و ناامید شدهاند، بالاتفاق از آقای «تکرار میکنم» تا سایرین لب به اعتراف گشودند و گفتند که مردم از ما رویگردان و ستاره بخت اصلاحات در انتخابات آینده بیفروغ شده است.
اصلاحطلبان: نگرانیها جدی است
میرلوحی، از مسئولین ارشد ستادهای خاتمیو روحانی و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بود: «خاتمی با اشاره به نارضایتیهای مردم بیان کرده، معلوم نیست که مردم به دعوت اصلاحطلبان پای صندوق رأی بیایند. این نشان میدهد که نگرانیها جدی است.»
اصلاحطلبان کارآمدی جدی ندارند
عبدالله ناصری، مشاور ارشد خاتمی و عضو سازمان منحله مجاهدین هم در مصاحبه با ایرنا گفته بود: «لیست امید... دستاوردی برای جامعه مدنی و جامعه رأیدهنده به اصلاحات نداشت». همچنین در مصاحبه دیگری در اردیبهشت سال جاری گفته بود: «اصلاحطلبان کارآمدی جدی ندارند» و «همین فراکسیون امید در این 2 سال کار جدی شکل نداد» و «شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان از حیّز انتفاع افتاده است»
تاجیک: اصلاحطلبی را ابزار قدرت قرار دادیم، شناگران ماهر و مستبدان قاهری هستیم
تاجیک، تئوریسین سایهنشین دولت اصلاحات در نشستی تحت عنوان «آسیبشناسی جریان اصلاحات» گفت: «ما اصلاحطلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان که به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمدهایم... در فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و معلوم شد میتوانیم مستبدان قاهری هم باشیم. این اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم بهعنوان یک تاکتیک و ابزار برای نجات خود بهره برده و میبرند، تاکتیکی برای عبور از بحران و نه یک استراتژی که به آن باور داشته باشند.» وی اظهار داشته است: «ساختار اصلاحطلبان مانند یک عمارت ماسهای در حال فروریختن است، با چشم خود میبینیم بسیاری از نیروها و نسل جوان اصلاحطلب در حال خارج شدن از این دایره هستند و بهنظرم اصلاحطلبی در این فضا دچار نوعی خودزنی شده است... وضعیت دیگری که وجود دارد حالت استیضاح خود است. چه کسی گناه اول را انجام داد که تمام سرمایه اصلاحطلبی را در سبد یک جریان خاص گذاشت؟ تمام مشکلاتی که مردم با آن مواجه شدهاند یکطرف تقصیر گردن گفتمان اصلاحطلبی است، لذا باید مسئولیت کار خود را بپذیریم و پاسخگو باشیم ولی در عوض منتقد شدهایم و به حالت استیضاح خود روی آوردهایم... اکنون بهنظرم در خزان اصلاحطلبی قرار داریم...»
زیباکلام: بیهویتی ما بر گردن کسی نیست نه روحانی، نه شورای نگهبان و نه نظارت استصوابی
چند ماه پیش، صادق زیباکلام نیز در نامهای به خاتمینوشت: «واقعیت تلخ آن است که اصلاحطلبی خلاصه شده در مشتی شعارهای زیبا و کلی... بعد از گذشت ۲۰ سال ما هنوز نتوانستهایم یک هویت مشخصترقیخواهانه برای خودمان خلق نماییم. خواستههای مشخص اصلاحطلبان که آنها را در جایگاه یک جریان دموکراتیک وترقیخواه قرار میدهد، کدام هستند؟ بیهویتی جریان اصلاحات را نه میتوانیم بر گردن اصولگرایان بیفکنیم، نه روحانی، نه شورای نگهبان و نه نظارت استصوابی.»
اصغرزاده: وعدههای اصلاحطلبان باد هوا بوده است
ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب هم در مصاحبهای با روزنامه شرق گفته است: «تصویری که برای مردم از انتخابات ۹۶ و وعدههای اصلاحطلبان برای انتخاب روحانی و دولت تدبیر و امید ایجاد شده، این است که وعدههای اصلاحطلبان باد هوا بوده است.»
فائزه هاشمی: در اصلاحات منافع قبیلهای و خانوادگی به منافع ملی میچربد
فائزه هاشمی، در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه سازندگی ضمن افشاگری علیه اصلاحطلبان نوشت: «در نهادهای اصلاحطلب، منافع قبیلهای و خانوادگی به منافع ملی میچربد.»
همان موقع نیز، مشاور یکی از سران فتنه در گفتوگو با روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد اعتراف کرد: «اصلاحطلبان قبل از مردن در حال خودکشی هستند.»
تحریم انتخابات؛ توجیه شکست و فرار از پاسخگویی
البته این نکته را نباید فراموش کرد که بخش قابلتوجهی از اصلاحطلبان و بهویژه طیفهایی مانند کارگزاران، خط و مشی قبلی توجیه و اقناع افکار عمومی را ادامه دادند و البته اینبار گزارههایی مانند «کمبود اختیارات»، «ضعف ساختارها» و ضرورت «تغییر قانون اساسی» را طرح و دنبال کردند.
اصلاحطلبان درخصوص انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز یکی از راهکارهای خود را به میدان آوردن نیروهای تشکیلاتی و رادیکال اصلاحات دانستند تا در صورت تأیید صلاحیت نشدن هم برای توجیه شکست و فرار از پاسخگویی بهانهای دستوپا کنند.
مدعیان اصلاحات در اولین گام برای خروج از این بحران، اقدام به شرطگذاری کرده و با کلیدواژه «انتخابات مشروط»، فشار و چانهزنی با حاکمیت را در دستور کار خود قرار دادند. طرح و بسط گزاره سعید حجاریان مبنی بر «انتخابات مشروط»، «تحریم انتخابات»، «قهر انتخاباتی»، «امتناع سیاستورزی» و... در روزنامههای زنجیرهای (بهویژه از اسفند 97 تا یکماه پیش) گواهی بر این ادعاست.
شرکت در انتخابات با موتور خاموش
گفتنی است که اصلاحطلبان وقتی دیدند که گزینه «فشار به حاکمیت»، به بنبست رسیده و از تحریم انتخابات، آبی گرم نمیشود همگی و بهطور گسترده در انتخابات شرکت کردند.
هرچند صلاحیت برخی چهرههای رادیکال و مسئلهدار آنها از سوی شورای نگهبان تأیید نشد اما همانطور که پیش از این در گزارشی به آن اشاره کردیم، اخبار و گزارشهای موثق کیهان حاکی از آن است که اتفاقاً اصلاحطلبان از میان 7 هزار نفر داوطلب تأیید صلاحیت شده، گزینههای بسیاری دارند و با بحرانترافیک و تورم کاندیداها مواجه هستند.
سؤال اول آنکه چرا با وجود حضور گسترده در انتخابات، مدعیان اصلاحات در رسانههایشان اصرار و تکرار میکنند که «کاندیدا نداریم» و «لیست نمیدهیم»؟
البته پاسخ به این سؤال روشن است چرا که اولاً) اردوگاه اصلاحات، اصلاحطلبی را فقط به چهرههای فعال سیاسی رادیکال که شاید عددشان به 20 و 30 نفر هم نرسد، محدود کرده و چهرههایی غیراز خود را به عرصه قدرت راه نمیدهند.
ثانیاً) این شگرد همیشگی اصلاحطلبان برای توجیه شکست بوده که دست پیش را میگیرند تا پس نیافتند! آنها نیک میدانند که در نظر ملت ایران محلی از اعراب ندارند؛ بهویژه که دست دولتی که مورد حمایت اصلاحات بوده است خالی است و کارنامهاش هم سیاه! پس چه چیزی بهتر از آنکه بگویند نامزد نداشتیم و نداریم و نگذاشتند بیاییم! چنانکه پیش از این هم به طور جسته وگریخته همین حرفها را تکرار میکردند و افراد شورای شهر پنجم و یا فراکسیون امید مجلس را «غیر خودی»، «ستون پنجمی»، «مایه آبروریزی» اصلاحطلبان، «ناآشنا به امور شهری»، «پوپولیست»، «سیاسیکار» و... مینامیدند و ثالثاً) اصلاحطلبان درصدد آنند که گفتمان اصلاحطلبی را حتی در «کما» هم که شده، زنده نگه دارند. آنها معتقند بخشی از پایگاه رأی و هواداران خود را کسانی تشکیل میدهند که حاضرند برای برنامههای خیابانی اصلاحطلبان، حاضر به یراق باشند! بر همین اساس بود که چندماه پیش، به موازات هجمه به شورای نگهبان و طرح موضوعات و مسائل رادیکال، چهرههایی مانند سعید حجاریان و علوی تبار و علیجانی از تبدیل اعتراض به صدا سخن به میان آوردند.
پشت پرده بازی اصلاحات با صندوق رأی؛ هم لیست ندهیم و هم لیست بدهیم!
با این حال، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در جلسه هفته گذشته خود با صدور بیانیهای با اعلام اینکه «عمده دبیران کل احزاب و چهرههای نامآور ما در اکثر حوزههای انتخابیه بهگونهای رد صلاحیت شدهاند» و «امکان رقابت عادلانه» وجود ندارد، رسماً اعلام کرد که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران لیست نمیدهد و احزاب اصلاحطلب میتوانند خودشان مستقل در انتخابات شرکت کنند!
در این بیانیه آمده است که «در حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلام شهر، شمیرانات و پردیس، عمده ظرفیت و فرصت حضور احزاب و شخصیتهای نام آشنا از این جبهه گرفته شده است. با این شرایط هرگونه تصمیم احزاب عضو که امکان رقابت حداقلی در این حوزه برای آنان باقیمانده است مورد احترام بوده و حق قانونی آنهاست تا با نام و عنوان خود از کاندیدای مورد نظر خود حمایت نمایند.»
این بیانیه افزوده است: «در اجرای راهبرد مصوب مبنی بر معرفی نامزدهای واجد معیارهای مصوب شورای عالی در سایر نقاط کشور، از شوراهای اصلاحطلبان استانها تقاضا میکنیم متناسب با واقعیات صحنههای رقابت، راسا و بهصورت اقتضایی نسبت به معرفی نامزدها و کمک به حضور پررنگ مردم در رویداد مهم انتخاباتی پیش رو نهایت سعی و تلاش خود را مبذول دارند... بدیهی است نامزدهای معرفی شده توسط شوراهای استانی مورد حمایت شورای عالی خواهند بود.»
سؤالی که مطرح میشود این است که اصلاحطلبان با آنکه با تورم و تراکم کاندیداها مواجه هستند چرا به صدور این بیانیه و تأکید بر «لیست نمیدهیم» رسیدهاند؟
با توجه به آنچه در فوق آمد پاسخ این سؤال نیز روشن است؛ اصلاحطلبان میگویند تا زمانی که انتخابات بر وفق مراد ما باشد و به عبارتی برنده انتخابات باشیم، ما هم هستیم وگرنه زیر میز زدن بهصورت آشکار و البته حضور در بازی انتخابات بهصورت پنهان جزو استراتژی آنهاست.
بدیهی است که مدعیان اصلاحات برای 1) حفظ پرستیژ انتقادی و روی آنتن نگه داشتن ادعای «رد صلاحیتهای گسترده»،
2) مظلومنمایی و ایجاد دوقطبیهای کاذب، 3) توجیه شکست انتخاباتی و 4) ایجاد اشتباه محاسباتی در اردوگاه رقیب، در صدد آن هستند تا با تاکتیک «لیست نمیدهیم و لیست بدهید» بهصورت چراغ خاموش در انتخابات حضور پیداکرده و بازی خود با صندوقهای رأی را پیش ببرند.
معیارهای دوگانه
دوگانگی در برخی از معیارها یکی از ریشهایترین مشکلات جریان موسوم به اصلاحات است. جریانی که در مقاطع مختلف نشان داده است تا جایی از صندوق رای حمایت میکند که خروجی آن با منافع آنها هم راستا باشد و در غیراین صورت باید زیر میز زد.
جالب توجه این است که اینگونه رفتارهای سیاسی اصلاحطلبان ناظر به فضای کنونی نبوده و اتفاقاً مسبوق به سابق بوده است.
برای مثال، بنیصدر که نخستین رئیسجمهور بعد از انقلاب بود و در 2 انتخابات ایران هم ریاست جمهوری و هم مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت کرد و رأی ۷۶ درصدیاش از مردم را نماد مردم سالاری و صندوق سالم رأی میدانست، همین که طیف فکری نزدیک به او در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی زیادی نیاورد، شروع به تخریب نهادهای انتخاباتی در کشور کرد و از تقلب در انتخابات سخن گفت.
همین ماجرا در وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 هم تکرار شد. میرحسین موسوی، خاتمیو کروبی وقتی دیدند که انتخابات به نفع آنان نیست شروع به طغیان و تخریب نهادهای نظارتی و حاکمیتی کردند. این در حالی بود که آنها خود تجربه برگزاری و شرکت در انتخابات دورههای مختلف را داشته و میدانستند که ادعایشان واقعیت ندارد و حتی در محافل خصوصی نیز به آن اشاره میکردند اما به دلیل بزدلی سیاسی، حاضر به اعلام نظر واقعی خود بهصورت عمومی نبودند.
رهبر انقلاب در بیانات چهارشنبه هفته گذشته خود با ابراز تعجب از سخنان برخی که بهوسیله انتخابات به جایی رسیدهاند؛ اما انتخابات را زیر سؤال میبرند، گفتند: «چگونه است که انتخابات وقتی به نفع شماست صحیح و متقن است اما وقتی به نفع شما نیست انتخابات خراب است».
انتخابات دوم اسفند فرصت مناسبی برای تعیین تکلیف اصلاحطلبان با صندوق رای و نظر مردم است. مردمی که از نظر مدعیان اصلاحات اگر به آنها روی خوش نشان دهند، همهکارهاند و در غیراین صورت «لشکر قابلمه به دست» لقب میگیرند!
منبع؛ کیهان