به گزارش راه شلمچه، حامد اسماعیلیون، امید اپوزیسیون خارجنشین آنقدر احمق نیست که به ایران بیاید، اما نه آنقدر که همین را به زبان نیاورد! او درباره سناریوهای مختلف خود درصورت رفتن به ایران به شبکه سعودی اینترنشنال گفته «احمق نیستم. مینشینم فکر میکنم درباره سناریوهای مختلف».
او البته یک سناریو را اینطور تعریف کرده: «از خیابان آزادی تا انقلاب فریاد میکشیدم»! اینکه اسماعیلیون چندین ماه است عدهای را در داخل ایران به انجام آشوب و کشتن مأموران امنیت و آتشزدن اموال عمومی تشویق میکند و عامل کشتهشدن مأموران و آشوبگران شده، اما درباره ورود خودش به این صحنه کارزار میگوید «احمق نیستم که به ایران بروم»، دقیقاً به معنای همان چیزی است که گمان میکند نیست! او چرا باید به ایران بیاید؟ در ایران از پول هنگفتی که سیا و موساد به او میدهند، خبری نیست. در ایران عدهای با لیدری او آشوب میکنند، میکشند و آتش میزنند. اینها کارهایی نیست که او برای آن مناسب باشد. براندازی کسبوکار اوست، اما در مقام درآمدزایی نه دردسرزایی.
براندازی الان دیگر یک شغل رسمی شده است. سران براندازی نیز همگی در حد فهم و شعور اسماعیلیون هستند؛ برخی حتی بدتر. «احمق و احمقتر» را در دیدار برلین یادمان است و «احمق و حمقا» را در دیدار پاریس. یک دیدار از جنس «احمق و احمقتر» هم دیدار فرداد فرحزاد با حامد اسماعیلیون در اینترنشنال بنسلمان (فرزند ارهبرقی) بود.
اسماعیلیون آنقدر کمفهم و بدون بینش حتی در حد یک آدم معمولی است که برای این پرسش از پیش تعیین شده که اگر به ایران بروی چه میشود و چه میکنی، نمیتواند یک جواب درستوحسابی جور کند. کمی پچپچ میکند و بعد پاسخی را که باید مهمترین پاسخ زندگیاش باشد، چون دشمن او را برای لیدری اپوزیسیون انتخاب کرده است، اینگونه میدهد: «احمق نیستم که به ایران بروم». بله احمق نیستی، چون حداقلش آن است که دستمزد ماهانهات از سازمانهای جاسوسی قطع میشود. ظاهراً مصاحبه با فرحزاد، سناریوی نمایش احمقهاست، مصاحبه با فرخنژاد و آن رسوایی او در حرفزدن هم یکی دیگر از این شمایل بود.
منبع: روزنامه جوان