به گزارش راه شلمچه، طبق تعریف غرب از سلبریتیها، ارزش آنها با توجه به خبرسازی و جذابیت برای عامه مردم، تعیین میشود. اگر در این میان سن و سال و به تبع آن، میزان خبرسازی و پیگیری مردم نسبت به آن سلبریتی کم بشود، دیگر مثل قبل از او استقبال نمیشود....
به خاطر همین هم در هالیوود معمولا ستارهها تا زمانی که جوان و جذاب هستند و طرفداران بسیاری دارند، حرف و نازشان خریدار دارد و معمولا در این بازه زمانی، آنها دردسرها و آزارهای زیادی برای گروه تولید آثار، از کارگردان و نویسنده گرفته تا بقیه اعضا، ایجاد میکنند ولی این کوپنها تاریخ انقضاء مشخصی دارند و همیشگی نیستند....
مینی سریال «نولی» به کارگردانی «پیتر هوار» محصول سال 2023 انگلستان است. این سریال با الهام از واقعیت ساخته شده و سرنوشت یک بازیگر زن پر حاشیه تلویزیونی را بعد از حدود 40 سال بازیگری و مورد توجه رسانهها بودن و سپس افول کردن، بررسی میکند.
داستان شهرت و سقوط
داستان سریال نولی، در واقع سلطنت و سقوط زنی به نام «نوئل گوردون»، که از ستارههای قدیمی سریال شبکه ITV بود را به تصویر میکشد.
این زن که از 18 سالگی و در زمان اوج زیبایی و طراوت وارد تلویزیون شد، از همان زمان به شدت مورد توجه قرار گرفت و مدام در سریالهای طولانیمدت بازیگر بود و به واسطه همین هم بین مردم عام به شدت مشهور شد و این شهرت و محبوبیت تا جایی پیش رفت که جمعیت چند هزار نفری از مردم، به خاطر مراسم ازدواج شخصیتی که او نقشش را ایفا میکرد، به محل فیلمبرداری کلیسای مورد نظر آمدند!
در واقعیت اما، نوئل که دوستانش او را نولی صدا میکردند، به خاطر روابط آزادش هرگز ازدواج نکرد و تنها رابطه پایدارش با مردی زندار بود که در نهایت او هم وقتی نولی پا به سن گذاشت، رهایش کرد...
حالا نولی در ابتدای دهه شصت زندگیاش و دهه هشتاد میلادی، قرار دارد و تنها عشق و علاقهاش که ایفای نقش در سریالهاست هم به خاطر استبدار و یکدندگیاش به خطر افتاده و تهیهکنندگان دیگر علاقهای به نگه داشتن او ندارند....
نژادپرستی کلاسیک
در سریال نولی، مخاطبین میبینند که در انگلستان چطور نژاد آنگلوساکسون، بقیه نژادها را تحقیر میکند و به آنها اجازه هیچ اظهار وجودی نمیدهد. برای مثال در سریال میبینیم که زمانی که انگلیسیها میخواستند نشان بدهند که یک شخصیت، تربیت درستی ندارد و به اصطلاح لاابالی است، یکی از مشخصههای آن شخص را لهجه اسکاتلندی یا ولزی اش نشان میدادند! یعنی اگر کسی با لهجه این نواحی صحبت کند، بیسر و پاست و تربیت درستی ندارد!
از طرف دیگر شخصیت نولی در جاهایی از داستان عنوان میکند که زیاد شدن شبکههای تلویزیونی بسیار اتفاق بدی است چرا که نشان دادن شخصیتهایی که با لهجه مثلا ولزی صحبت میکنند، تهوع آور است و اگر مادرش زنده بود، دوست داشت در دهان اینها بکوبد!
اینکه کشورهایی مانند اسکاتلند، ایرلند و ولز، به زور و هزاران خیانت، جزئی از انگلستان شدند بماند ولی سؤال اینجاست حالا که مثلا سالهاست این کشورها انگلستان امروزی را ساختهاند، چرا هنوز هم توسط انگلیسیها تحقیر میشوند و از لهجه شان گرفته تا سبک زندگی شان زیر سؤال میرود؟
پس این به اصطلاح یکپارچکی و وحدت که سران انگلستان از آن دم میزنند، دقیقا کجاست؟
قبلا این سؤال برای مخاطبین شرقی وجود داشت که چرا باید ایرلند و اسکاتلند و ولز، از تیم فوتبال گرفته تا خیلی مناسبات دیگر خود را از انگلستان جدا کنند و علاقهای به یدک کشیدن نام انگلستان نداشته باشند، ولی تولیداتی مانند سریال «نولی» نشان میدهد که نژادپرستی به شدت تحقیرآمیز انگلیسیها، به قدری زیاد است و همچنان پایدار، که جایی برای مردم این سه منطقه که روزگاری مستقل از انگلستان بودند نمیگذارد و تنها راه پیشرفت برای آنها، داشتن استقلال نصفه نیمه است....
قدرت سرمایهداران
در سریال نولی، مخاطبین میبینند که چطور سرمایهداران و تهیه کنندگان شبکههای معروف، از سلبریتیها، در راه هرچه ثروتمند شدن خود استفاده میکنند و در همین جهت بقیه عوامل را مجبور میکنند اخلاقها و عادتهای نفرتانگیز این سلبریتیها را تحمل کنند و در عوض وقتی احساس کنند که سلبریتی مورد نظر، تاریخ انقضایش گذشته، بهراحتی او را کنار میگذارند و به اصطلاح دور میاندازند....
شخصیت نولی در این سریال، به عنوان یک زن که از 18 سالگی وارد این صنعت شد و به قول خودش اولین زنی بود که تصویرش در تلویزیون رنگی ثبت شد، به تصویر کشیده میشود.
این زن به مدت زمان طولانی برای شبکه ITV انگلستان، در نقشهای متفاوت بازی کرد و تماشاچیان زیادی را سرگرم کرد ولی در نهایت زمانی که تاریخ انقضایش تمام شد، بدون هیچ توضیحی توسط عوامل بالا دستیاش، کنار گذاشته شد. سریال نولی به خوبی نشان داد که سلبریتیها برای سرمایهداران حکم عروسکهای خیمه شب بازی را دارند که تا یک زمانی قابل تحملند و وقتی زمانش فرا برسد، با نسخههای جوانتر یا مطیعتر که با سیستم همکاری بهتری دارند، جایگزین میشوند.
جایگاه زنان در سرگرمی
در سریال نولی، مخاطبین میبینند که نولی به عنوان یک زن، زندگی در هم ریخته و شکست خوردهای دارد. او که به حساب شهرت و محبوبیت خود، به مدت زمان طولانی حرفه و کارش را جایگزین خانواده کرده بود، حالا در 61 سالگی میبیند که از جانب حرفه اش هم پس خورده است و تنهاست. این شاید سرنوشت تعداد زیادی از سلبریتیها باشد چراکه معمولا حتی اگر اینها تشکیل خانواده هم بدهند، چندان مقید به حفظ خانواده نیستند و همیشه حاشیهها و شغلشان در اولویت است و به خاطر همین هم معمولا بعد از دوران درخشش خود، تنها میشوند.
در سریال نولی سازنده سعی کرده نشان بدهد که در نهایت یک ستاره تا چه حد به سیستمی که از او ستاره ساخته وابسته است و به قول معروف لگد پراندن برای این سیستم، تا چه حد میتواند برای این مثلا ستارهها گران تمام شود و آنها را در نهایت به التماس بیندازد!
البته نشان دادن تبعیض بین سلبریتیهای زن و مرد و سیستم مردانهای که در آن زنان تا زمانی میتوانند ماندگار باشند که جوان و یا دست کم مطیع باشند، هم جزو نکات مثبت سریال است.
جنگ مغلوب شده
روزگاری نه چندان دور که شبکههای تلویزیونی و اینترنتی آمریکایی، دنیای سرگرمی را مسخ نکرده بودند، انگلستان برای خود جایگاه محکمی داشت، مخصوصا شبکه BBC و سریالهایش خیلی مورد توجه بودند ولی حالا و با زیاد شدن شبکههای سرگرمی آمریکایی، دیگر انگلستان حتی در اروپا هم حرف اول را نمیزند و برای بقا، جنگ فرسایشی بزرگی، مدتهاست که شروع شده است.
شبکه ITV در این میان به عنوان شبکهای داخلی شناخته میشود که در خود انگلستان و بین انگلیسیها محبوب است و معمولا روایتهای آبکی از قهرمانان انگلیسی به خورد مخاطبین خود میدهد و هنوز هم توانسته طرفداران داخلی خودش را نگه دارد.
کیهان