به گزارش راه شلمچه، «ما اشتباه کردیم» این خلاصه سخنان صادق خرازی، چهره مشهور اصلاحطلب در مورد مسئولیت اصلاحطلبان در قبال هشت سال دولت تدبیر و امید است. دولتیها و اغلب اصلاحطلبان لابد از این سخنان خوشحال نمیشوند، اما به نظر میرسد صادق خرازی در مقام یک فعال سیاسی، دریافته که راه موفقیت به عنوان یک «اصلاحطلب» در انتخابات ۱۴۰۰، فقط با پذیرش اشتباه این هشت سال و مسئولیتپذیری در قبال ناکارآمدی دولت روحانی میگذرد. او، اما در ادامه، به شیوه اصلاحطلبی میرود و مسیر تخریب رقیب را پیش میگیرد. با این حساب آیا موفق خواهد بود؟
اصلاحطلبان آدمهای شب انتخابات نیستند و اغلب از ماهها جلوتر بحثهای انتخاباتی را آغاز میکنند. طی ۱۰ ماه گذشته هم آنان بیشتر ظرفیت رسانهای خود و نیز فعالیتهای سیاسیشان را بر انتخابات ۱۴۰۰ گذاشتهاند و از این رو هر روز خبرهای متفاوتی از اردوگاه اصلاحطلبی بیرون میآید. حزب ندای ایرانیان به دبیرکلی صادق خرازی اخیراً کنگره خود را با حضور چهرههای اصلاحطلب از محسن هاشمی تا محمدرضا عارف برگزار کرده است. سخنان صادق خرازی در این نشست بر محور انتقاد به اصلاحطلبان و حمایت همهجانبه آنان از دولت حسن روحانی ایراد شد. او حسن روحانی را کاندیدای اجارهای دانست و این رویکرد اصلاحطلبان را که از کاندیدای اجارهای و نه ذاتاً اصلاحطلب حمایت کردند، اشتباه دانست. او همچنین رویکرد اصلاحطلبان رادیکال در تحریم انتخابات مجلس ۹۸ را اشتباه خواند. خرازی البته در مورد اینکه چرا اصلاحطلبان مجبور به حمایت از کاندیدای به قول او «اجارهای» شدند، در حالی که عارف کاندیدای اصلاحطلبان بود، سکوت کرده است.
خرازی خواستار توبه اصلاحطلبان شد
خرازی در بخشی از صحبتهای خود با طرح انتقاداتی بزرگ از فعالیتهای اصلاحطلبان و نتیجه کار آنها در دولت اعتدال گفته است: «در یک کلام اصلاحات فاقد استراتژی، تاکتیک و هدف و مبانی فکری است به همین جهت است که رئیس جمهورش اجارهای میشود و وزرایش در اوج قدرت مست و مستور هستند و در وقت پاسخگویی بیپاسخ. شما یک اصلاحطلب را نمیتوانید ببینید که بتواند سرش را جلوی مردم با افتخار بالا بگیرد. ما اشتباه کردیم باید بپذیریم که اشتباه کردیم و توبه کنیم از رئیسجمهور اجارهای که داشتیم.»
او تلویحاً به نحوه مدیریت جریان اصلاحات هم اعتراض کرد: «محفلهایی که به صورت مافیا سایه خودشان را در تمام احزاب انداختند، امروز هم باز آنها میخواهند تصمیم بگیرند و امروز ما باید به عنوان مجموعه اصلاحطلبان و همه نحلههای فکری اصلاحیه کشور بفهمیم که در چله دوم حیات انقلابمان بزرگترین بلیه که جامعه ما را در بر گرفته جریانها و احزاب سیاسی هستند که دچار روحیه پدرخواندگی و قیممآبی شدند... نسل اول و دوم در پرتو خودبرتربینی و خودبزرگپنداری در آستانه سده نو و هزاره جدید باز هم مشغول برنامهریزیهای خودشان شدند.»
دبیر کل حزب ندای ایرانیان تصریح کرد: «در معرض نابودی کامل هستیم. لیکن نیک دانستهایم برخی هنوز امید دارند با توسل به این شیوهها شاید از اعمال قدرتشان در بزنگاههای حساس کاسته نشود و همچنان بر اریکه پر زرق و برق قدرت تکیه زنند. هزار فامیل خود را در فلان وزارتخانه و شرکت دولتی جا کنند. پستها را برای دوستان سفارش کنند و در عصر اعتدال هم از قافله اندوختن دنیا جا نمانند. حتی اگر از اصلاح و اصلاحطلبی چیزی باقی نماند.»
او گفته است: «ما اشتباه کردیم و ۱۶ سال است که مدیریت غلط در کشور حاکم شد و منابع کشور را نابود کردهایم ... مهم این است اقتصاد و امور فنی را با مسائل انتزاعی ترکیب نکنیم. ما با فلسفه، محراب و ارزیابیهای درست میخواستیم کشور را اداره کنیم و باید از داشتن رئیسجمهور اجارهای توبه کنیم.»
خرازی در سخنانش گرچه عموم اصلاحطلبان را به وحدت دعوت کرده است، اما تلویحاً هم تهدید کرده که اگر سایر اصلاحطلبان این وحدت را نخواهند، حرفهای جدیدی خواهد زد: «اولین گام ما (گام انتخاباتی حزب ندا) وحدت برای رسیدن به نقطه مشترک است و در صورتی که دوستان ما نخواهند چنین استراتژی و اصول و مبنایی را بپذیرند در مرحله جدیدی در سخن مستقیم با مردم وارد میدان میشویم و حرفمان را خواهیم زد.»
اصلاحطلبان و چالش اقناع افکار عمومی
صادق خرازی در مقام دبیر کل یک حزب اصلاحطلب، قدم اول را درست برداشته است، اما اولاً او همه اصلاحات نیست و حتی بخش قابل توجهی از اصلاحات هم نیست. اصلاحطلبان گرچه در ماههای منتهی به انتخابات، سرشار از تشتت و اظهارنظرات علنی متفاوت و بعضاً متناقض هستند، اما در نهایت با یک دستور از بالا، همه عقب مینشینند. ثانیاً برداشت قدم اول به معنای موفقیت نیست. اصلاحطلبان گرچه این ماهها مدام در حلقه درونگروهی خود دچار گمانهزنیهای مختلف برای چگونگی حضور در انتخابات هستند، اما چالش اصلی آنها اقناع پایگاه اجتماعی خود و مردم برای حضور در انتخابات و رأی دادن به آنهاست. طبیعی است که کارنامه هشت ساله اصلاحطلبان سرشار از گزارههای منفیست که مردم را از آنان ناامید کرده است. دولت ناکارآمد، مجلس دهم خنثی و حاشیهساز و بیسود، شوراها و شهرداریها ضعیف و پر تخلف با پروندههای قضایی متعدد، استانداران ضعیف و...، با این حساب اصلاحطلبان برای اقناع افکارعمومی چه دارند؟
آنها البته یک روش ثابت در اینگونه مواقع دارند و آن هم ترساندن مردم از رقیب انتخاباتی است. این مدلی است که اصلاحطلبان بارها آزمودهاند و البته نتیجه هم گرفتهاند. دستشان خالی است؛ دفاعی از خود ندارند. برنامهای برای اداره آینده کشور هم ندارند، لذا تنها از رقیبهراسی بهره میبرند. آنان در انتخاباتهای گذشته هم میگفتند اگر کاندیدای ما رأی نیاورد، قیمت دلار چند برابر میشود، تحریمها بیشتر و کالاهای اساسی کم و خرید نفت پایین میآید. حتی دروغهای سخیفی همچون «دیوارکشی در پیادهروها» را علم کردند و به دروغ از ۴۰ سال خشونت دستگاه قضایی گفتند یا دروغ حمله «گازانبری» را گفتند. اکنون هم آنان مجلس یازدهم را که فقط «هفت ماه» است بر سر کار آمده، تخریب میکنند. حال آنکه چهار سال از ۹۴ تا ۹۸ مجلس دست آنان بود و اکنون به جای تخریب مجلس جدید باید پاسخ دهند که طی چهار سال که قوه قانونگذاری کشور را در اختیار داشتند، چه کردند.
خرازی میگوید: «سال گذشته حزب ندای ایرانیان یکی از معدود احزابی بود که فریاد میزد نباید انتخابات را تحریم کرد، باید در انتخابات حضور داشت؛ قهر و تحریم برخی در مجموعه اصلاحات این بلا را سر کشور آورد و نتیجه آن شد که شما در چند ماه اخیر شاهد مجلسی هستید که هر مصوبهاش، کاهش توان ملی و کاهش قدرت بازدارنده مردم ایران است و این نتیجه بیتفاوتی دولت آقای روحانی و اصلاحطلبان و در نهایت رشد کسانی است که تفاوت بین دوغ و دوشاب را نمیدانند!»
بله، سال گذشته، پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان سر صندوق رأی حاضر نشد، اما چهار سال قبل از آن، یعنی در انتخابات مجلس سال ۹۴ که پای صندوق آمدند و به لیست اصلاحطلب رأی دادند، چه اقدام مهم و مؤثری برای معیشت مردم انجام گرفت؟ چطور از یک مجلس هفت ماهه انتظار معجزه دارند، اما در مورد مجلس چهار ساله سکوت میکنند؟
هم از این روست که خرازی گرچه قدم اول را درست برداشته و مسئولیت ضعیف و ناکارآمدی را بر عهده اصلاحطلبان دانسته، اما، چون در ادامه میخواهد مسیر فرافکنی در پیش بگیرد و مردم را با رقیبهراسی فریب دهد، یعنی که نمیخواهد تن به درستی دهد.
منبع: روزنامه جوان