به گزارش راه شلمچه، حجتالاسلام حمید رسایی در این نامه نوشت:
جناب حجتالاسلام و المسلمین محسنی اژهای
ریاست محترم قوه قضاییه
با آرزوی موفقیت برای حضرتعالی در مسیر تحول و اصلاح برخی رویههای غلط در قوه قضاییه که مایه امید نیروهای دلسوز و جریان انقلابی شده، در خصوص جنجال روزهای اخیر مبنی بر توهین به یکی از مراجع محترم تقلید و دستور حضرتعالی درباره بررسی اين ادعا، نکاتی به استحضار میرسد:
(1) فارغ از اظهارنظر درباره ادبیات و لحن انتقادی یک متن که توسط یکی از نویسندگان دلسوز جوان دانشگاهی در نقد بیانات دغدغهمندانه آیتالله العظمی صافی به کار رفته، نباید تردید کرد که قلم یک نیروی انقلابی، هرگز با قصد تخریب و توهین به مرجعیت شیعه به حرکت درنخواهد آمد، آن هم مرجع محترمی که سالها در مناصب حکومتی جمهوری اسلامی مسئولیتهای خطیر داشته است.
نویسنده آن یادداشت، بلافاصله در یادداشت دیگری خود را با تأکيد "مقلّد" ومرجعیت شیعه را "قلّه افتخار صیانت مکتب شیعه" دانسته و در متن اخیر خود نشان داد که برای پذیرش خطایش مقاومتی ندارد و با کمی تأمل بابت لحن تندی که در متن بکار برده بود، عذرخواهی و مانند هر فرزندی که گاه در برابر پدر از کوره در میرود، در نحوه برخوردش تأمل کرد. برخورد پدرانه آیت الله صافی نیز با این موضوع، حکایت از بزرگی منش آن فقیه وارسته داشت و بدخواهانی که دنبال استمرار این فضاسازی بودند را ناامید کرد.
(2) اما به عقیده نویسنده این سطور که سالها به عنوان یکی از مدیران فرهنگی شهر قم، در خدمت مردم، حوزه علمیه و نهاد مرجعیت بوده و کسی نمیتواند خدماتش در این زمینه را انکار کند، برای قوه قضاییه واجبتر از بررسی تعابیر تند و تيز یک نویسنده غیر مشهور و انتقاداتش از بیانات یکی از مراجع مشهور، بررسی و واکاوی اهداف منافقینی است که پشت نقاب دفاع از مرجعیت پنهان شدهاند و همچنان تلاش میکنند تا معرکه گردان موضوع باشند.
چنانچه سابقه قبلی و جوسازی رسانهای این جریان و افراد معلومالحال آنها را بررسی کنید، اذعان خواهید کرد که این جماعت (عمدتا از مدافعان اصلاحات آمریکایی و رسانه های حامی تفکر وادادگان غربگرا) اساسا اعتقادی به نهاد مرجعیت ندارند تا نگران توهین به آن باشند. کما اینکه بسیاری از همین جماعت، روزانه در خصوص نظرات فقهی آیت الله صافی در خصوص موسیقی و حضور اجتماعی زنان در نشریات خود به طعنه قلم میزنند و سالهای قبل، تقلید را کار میمون مینامیدند!
(3) بررسی کوتاه این موضوع، نشان میدهد که این جریان با پنهان شدن سالوسانه پشت نام مرجع دلسوزی همچون آیت الله صافی که صداقت و پایبندیاش به اصول و محکمات نظام اسلامی بارها به اثبات رسیده، در حال انتقام از رهبری معظم انقلاب هستند. جماعتی که در طول سالهای گذشته و بویژه در دورهای که غربگراترین رییس دولت، کلیددار بود، کشور را تا لبه پرتگاه بردند و البته در نهایت با درایت و مدیریت هوشمندانه رهبر انقلاب و یاران صادق ایشان، مورد نفرت افکار عمومی قرار گرفتند.
تردید نکنید که تمام سر و صدای رسانهای این چند روز جریان تجدیدنظرطلب، تحت پوشش دفاع از مرجعیت که پیش از این در حمایت از کودتای سال ۸۸ و سپس در حمایت از پروژه براندازی نرم دولت روحانی در قالب دفاع از ننگنامه برجام دنبال شده، چیزی نیست جز صدای تیز کردن شمشیرهای این جماعت شکست خورده برای تقابلی جدید و با هدف صفبندی در برابر امام خامنهای والا این جماعت و دفاع از مرجعیت!
(4) این جماعت در مرحله اول باجنجال رسانهای و بمبباران تبلیغاتی، به دنبال تثبیت گذاره اهانت به مرجعیت بودند تا در ادامه مسیر و در فاز اصلی این پروژه، کسی جرأت نکند در برابرشان حرفی بزند و اعتراضی کند.
اما فاز اصلی این پروژه: بررسی خط رسانهای این جریان، حکایت از ورود آنها به مرحله جدید این پروژه یعنی تثبیت نیّات شوم خود وغلبه دادن پیامی است که میخواهند تحت نام یک مرجع تقلید دلسوز به جامعه منتقل کنند. این جریان که در طول هشت سال حاکمیت غربگرایان و دولتی که بهشت جاسوسان بود، نتوانست به اهداف خود برسد و شکست خورد، اکنون به دنبال آن است که سیاست شکست خورده وادادگی و التماس از غرب و ادامه مذاکرات ذلیلانه و بیحاصل دوره روحانی را در پوششی جدید به اسم نظرات یک مرجع تقلید دنبال کند.
هدف اصلی این جریان موذی، تقابل نهاد مرجعیت در برابر سیاست اعلامی رهبر انقلاب درمذاکرات پیش روست که ان شالله این آرزو را به گور میبرند چرا که مجموع مواضع مراجع مدافع انقلاب، ازجمله آیت الله صافی نه تنها حکایت از تقابل با سیاستهای اعلامی ولی امر مسلمین ندارد که همواره در آن راستا بوده است.
(5) واکنش سریع قوه قضاییه در برابر یادداشت یک نویسنده غیرمشهور که اساسا بازتابی نداشته و به صورت هدفمند توسط رسانههای یک جریان سیاسی تبدیل به مسأله شد و از طرفی دیگر سکوت این قوه در برابر توهینهای بیشرمانه قلم مسموم فردی غیرمتعادل که رکیکترین ادبیات کثیف را درباره مرحوم آیت الله مصباح یزدی و خانواده ایشان در فضای مجازی به کار برد و بازتاب زیادی هم در رسانههای معاند داشت، سوگمندانه این سیگنال را به جامعه منتقل کرد که ورود قوه قضاییه به یک موضوع باید جنجال رسانهای کرد والا چرا قوه قضاییه با توهینهای بیشرمانه یک فرد غیرمتعادل نسبت به علامه مصباح یزدی که رهبری انقلاب، ایشان را عقبه تئوریک نظام اسلامی و مطهری زمان دانسته و در پیامشان به مناسبت ارتحال ایشان، آن تجلیل ویژه را از شخصیت علامه داشتند، برخوردی نکرد؟!
(6) مردم توقع دارند که سیستم قضایی کشور بویژه دادگاه ویژه روحانیت، پس از پایان مأموریت حسن روحانی در برابر توهینهای مکرر و پی در پی وی نسبت به مقدسات دینی و تحریف مسلمات تاریخی شیعه و اهانتهای ضمنی وی نسبت به رهبر انقلاب، منفعل و ساکت نباشد، اما شاهدیم که حتی پس از اتمام دوره مسئولیتش هم اقدامی برای برخورد با وی گزارش نمیشود.
برای مردم سئوال است که چرا در برابر تصمیمات عامدانه غربگرایان که با هدف لطمه زدن به نظام و تضعیف آن و کشاندن نظام اسلامی به پای میز مذاکره و پذیرش شرایط نظام سلطه بود و برخی از این تصمیمات با برنامه، زندگی مردم را به آتش کشید از جمله در موضوع بنزین و تاراج ارز و طلای کشور، دستگاه قضایی هیچ واکنشی علنی نداشته است. البته ما همچنان امیدواریم که دستگاه قضا در این خصوص داد ملت ایران را بستاند و اگر اقدامی شده، اطلاعرسانی کند.
(7) حفظ جایگاه مرجعیت وظیفه همه ماست، و در این راستا نباید نسبت به هدف اصلی این جماعت منافق که دنبال القای تقابل مرجعیت با ولی فقیه حاکم و سیاست اعلامی ایشان در مواجه با نظام سلطه و اصول تعیین شده در سیاست خارجی است، غفلت کرد که این جماعت برای آینده برنامهها دارد.