به گزارش راه شلمچه، سرانجام «جو بایدن» به عنوان چهلوششمین رئیسجمهور ایالات متحده پس از انتخاباتی بحثبرانگیز که هنوز نتیجه آن را رئیسجمهور کنونی و نیمی از رأیدهندگان نپذیرفتند، مشخص شد.
بایدن، نزدیک به پنج دهه حضوری فعالانه در سیاست امریکا داشته که معاون رئیسجمهور و حضور در سنا از مهمترین آنهاست. بایدن حدود دو ماه دیگر سکان حکومت ایالات متحده را بهدست خواهد گرفت. فارغ از موضوعات کلان سیاست خارجی دولت آینده ایالات متحده، برای بسیاری از ایرانیان این سؤال است که سیاست او در قبال ایران چه خواهد بود؟ در رقابتهای انتخاباتی میان ترامپ و بایدن، شاهد دو موضعگیری متفاوت از سوی بایدن نسبت به ایران بودهایم؛ او خط مشی ترامپ را که همواره سعی داشت با دوری از دیپلماسی و گفتوگوی سازنده و اعمال تحریمهای ظالمانه بر تنش و درگیری با ایران بیفزاید نقد و اشتباه خوانده و از سوی دیگر عزم خود را برای فشار بر ایران در موضوعهایی همچون دانش هستهای، برنامه موشکی و نیز حقوق بشر اعلام کرده است.
این دوگانه، اما سببساز دو نوع برداشت متفاوت شده است:
اول؛ بایدن بر اساس موضعگیریهای پی در پی در رقابتهای انتخاباتی، قصد بازگشت به برجام و عادیسازی روابط با ایران را خواهد داشت. او حدود دو ماه پیش ضمن انتقاد از سیاستهای ترامپ علیه ایران گفت: «اگر ایران خود را با توافق هستهای منطبق نماید و به آن بازگردد، ایالات متحده نیز به توافق بازخواهد گشت.» به این ترتیب با نگاهی خوشبینانه، اکنون ایران از شر یک رئیسجمهور زورگو و جنگطلب رها شده است، تحریمها نیز لغو خواهد شد و در دوره جدید، شرایط به سال ۲۰۱۵ بازخواهد گشت. اما این مهم به دلایل بسیار رخ نخواهد داد، زیرا از یکسو، دولت ترامپ علاوه بر بازگرداندن تحریمهای هستهای، تحریمهای بسیاری را در بخش صنعت نفت و نظام مالی و پولی ایران ذیل مقوله تروریسم قرار داده است و اگر بایدن بخواهد آنها را لغو کند، باید مفروض حاکم در ذهن دولتمردان امریکایی مبنی بر حمایت ایران از تروریسم را نفی کند که در عمل ناممکن است. از دیگر سو، تا چه میزان کنگره حاضر به همکاری در لغو چنین تحریمهایی خواهد بود؟
دوم؛ خط مشیهای ترامپ، اما در شکلی جدید ادامه خواهد داشت. دولتمردان ایالات متحده به کرات تأکید داشتهاند خط مشیهای دولت ترامپ در قالب فشار حداکثری و سیلابی از تحریمها علیه ایران تأثیرگذار بوده است و بهزودی زمانی خواهد رسید که ایران مطالبات امریکا را خواهد پذیرفت. اما شواهد نشان میدهد این سیاست آنگونه که پنداشته میشود کارساز نبوده و به همین دلیل بایدن این راهبرد علیه ایران را «فاجعهای دانسته که امریکا را از متحدان سنتی خود دور و ایران را به دانش هستهای» نزدیکتر کرده است. از این رو سیاست «چماق» ایالات متحده دیگر کارساز نخواهد بود و باید به سیاست «چماق و هویج» روی آورد.
همچنین، اگر سخنان بایدن در دوران رقابتهای ریاست جمهوری را بازخوانی نماییم، به نکات مهمی دست خواهیم یافت:
۱. او اعلام آمادگی کرده که اگر ایران به تمام مفاد موجود در برجام بازگردد، ایالات متحده نیز برجام را خواهد پذیرفت و بر مذاکرات تا حصول نتیجه ادامه خواهد داد. در این خط مشی «ابتدا ایران باید به برجام بازگردد» و نه امریکا! و در این صورت نیز مذاکرات برای رسیدن به برجامی جدید و با حضور سایر متحدان سنتی و به احتمال زیاد عربستان و اسرائیل، با تأکید بر سه موضوع جلوگیری و اعمال محدودیت برای ایران در برنامههای صلحآمیز هستهای، مقابله با سیاستهای منطقهای و دست بالای کشورمان در خلیج فارس و خاورمیانه و سرانجام از میان برداشتن توان موشکی ایران ادامه خواهد یافت.
۲. شرایط فعلی با آنچه در سال ۲۰۱۵ و توافق برجام رخ داد، تفاوت دارد و دیگر آن توافق ایجاد نخواهد شد. خروج یکجانبه ترامپ از برجام نشان داد بدعهدیهای ایالات متحده علیه ایران تمامی نخواهد داشت و به این ترتیب، فرقی نمیکند رئیسجمهور که باشد، زیرا نه از ایران عذرخواهی خواهند کرد، نه تحریمها را برخواهند داشت و نه به توافق سال ۲۰۱۵ بازخواهند گشت.
۳. بایدن هشت سال معاون اول در دولتی بوده که خود پایهگذار تحریمهای گوناگون علیه ایران بود. او طی یادداشتی در «سی ان ان» نوشت: «وعده ترامپ برای تغییر و ممانعت از رفتار تهران در منطقه بدون نتیجه بوده و در اقدام علیه ایران، امریکا متحدان خود را از دست داده است. همچنین ایران ذخایر اورانیوم خود را نسبت به سال ۲۰۱۵ چندین برابر کرده است، بنابراین باید یک راه هوشمندانه علیه ایران اتخاذ شود.» میتوان دید که بایدن تلاش دارد «فشار حداکثری» ترامپ را به «فشار هوشمند» در دولت خود مبدل سازد. در این راستا نزدیک شدن به متحدان سنتی، چین و روسیه جهت اجماعسازی بینالمللی علیه ایران که در گذشته نیز شاهد آن بودیم، اتخاذ خواهد شد.
۴. از آنجا که بایدن با چالشهای متعدد و سهمگین داخلی روبهروست، در چندماه ابتدایی ریاست خود، موضوع روابط با کشورمان در رأس اولویتهای او نخواهد بود و پس از این مدت نیز اتفاقات محدود و موردی رخ خواهد داد. بایدن سعی خواهد کرد با اقدامات نمادین، خود را حامی مذاکره سازنده و تنش زدایی با ایران نشان دهد. از این رو، ممکن است با امتیازات کوچکی مانند لغو قانون سفر مسلمانان و اتباع کشورهایی همچون ایران به امریکا یا کمک به تلاشهای ایران در مهار کووید ۱۹، امتیازات بزرگتری از تهران طلب نماید.
۵. بایدن در همان یادداشت در سی ان ان بیان میکند «با استفاده از تحریمهای هدفمند علیه ایران در زمینه حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر و برنامههای موشکی» اقدام خواهیم کرد. میتوان دید بایدن نیز همانند ترامپ سعی در استفاده از تحریمهای کنونی علیه ایران خواهد داشت.
۶. وی گفته که «با استفاده از توافق امنیتی میان اسرائیل و امریکا که در زمان اوباما منعقد شد، همکاری این دو کشور بیش از پیش خواهد بود تا تلاویو اطمینان یابد در برابر ایران و بازیگران نیابتی آن مصون خواهد ماند؛ به این ترتیب، به تلاشها برای عقب راندن ایران از فعالیتهای بیثبات کنندهاش که دوستان و شرکایمان را تهدید میکند ادامه خواهیم داد.» همچنین بایدن علاوه بر نشان دادن پایبندی دولتش به رژیم صهیونیستی، خواستههای دولتهای عرب منطقه علیه ایران را مدنظر خواهد داشت.
مطالب فوقالذکر نشان میدهد بایدن همانند اعقاب خود، راهبرد مشترکی را علیه ایران دنبال میکند که برآیند آن اعمال فشار روزافزون بر کشورمان است. بایدن برای موفقیت این خط مشی به دنبال اجماعسازی جهانی علیه ایران خواهد بود.
منبع: روزنامه جوان