به گزارش راه شلمچه، همایون شجریان فرزند محمدرضا شجریان با انتشار عکسی سیاه نوشته است «خاک پای مردم ایران به دیدار معشوق پرواز کرد».
محمدرضا شجریان طی سه چهار سال اخیر همزمان با تشدید بیماری بارها در بیمارستان بستری شده بود.
جزییات تشدید بیماری این هنرمند شناخته شده موسیقی ایران، زمانی رسانهای شد که بهمن ماه ۹۸ خبر رسید که شجریان در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده است. شرایطی که تا اسفند ماه نیز به صورت متناوب ادامه داشت. در همین شرایط بود که همایون شجریان در شامگاه سوم اسفند ۹۸ به میان مردمی که شبانه در بیمارستان جم تهران حضور پیدا کرده بودند، آمد و در سخنانی روند بیماری و درمان پدر را اینگونه تشریح کرد؛ «از سه چهار سال قبل که پدر در آمریکا مجبور به رادیوتراپی شدند، این رادیوتراپی عوارض سویی به همراه داشت که شرح آن را بعدها در رسانهها هم مطرح خواهم کرد. همان زمان بنده را خواستند که به آمریکا بروم. با مشکلاتی همچون اخذ ویزا و داستانهای دیگر، خود را به آنجا رساندم. شرایط ایشان آن روز به گونهای بود که دکترها او را جواب کردند و حتی گفتند تا یک هفته دیگر بیشتر زنده نخواهند بود چرا که حدود یک هفته بود که پدرم نه آب خورده بود و نه غذا. […] به دلایل عوارض همان رادیوتراپی و تورم مغز، مراحل پیچیدهای طی شده بود و سرانجام هم پزشکان پدر را جواب کردند اما بنده اصرار کردم در صورتی که ایشان عذاب و دردی نداشته باشد، حتی شده برای یک روز هم بیشتر او را برای ما نگه دارند، این کار را بکنند. برای تغذیه در معدهشان لولهای کارگذاری شد تا بتوانند غذا به او بدهند و همین تغذیه مجدد باعث احیا شد. پس از آن شرایطی را فراهم آوردیم تا به رغم برخی مشکلات پدر را به ایران منتقل کنیم.»
این هنرمند باسابقه موسیقی ایرانی از ابتدای سال ۹۹ در چند نوبت به بیمارستان منتقل و در بخش مراقبهای ویژه بستری شد که آخرین نوبت آن روز ۱۳ مهرماه بود.
پیکر زندهیاد شجریان طبق برنامهریزی برای تدفین و خاکسپاری به زادگاهش مشهد مقدس منتقل خواهد شد.
محمدرضا شجریان، 1 مهر ۱۳۱۹ در مشهد متولد شد. خواندن را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد. از کودکی، با توجه به استعداد و صدای خوبش، تحت تعلیم پدر، که خود قاری قرآن بود، مشغول به پرورش صدای خویش شد.
در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش شد. وی در سال ۱۳۳۸ به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد.
پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس مشغول شد و در این زمان با سنتور آشنا شد و فراگیری این ساز را نزد جلال اخباری شروع کرد.
شجریان در سال ۱۳۴۰ با فرخنده گلافشان ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر به نامهای فرزانه (راحله)، افسانه و مژگان و یک پسر (همایون) بود.
او در سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با احمد عبادی آشنا شد و همچنین در کلاس اسماعیل مهرتاش شرکت نمود. در همین سال برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد ابراهیم بوذری رفت. شجریان از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد حسن میرخانی ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۹، درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی به دست آورد.
محمدرضا شجریان تا سال ۱۳۵۰ بهخاطر اینکه پدرش میخواست خانوادهٔ آنها (شجریان) بیشتر با قرائت قرآن و چهرهٔ مذهبی شناخته شوند، با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری میکرد، ولی بعد از آن پدرش به او اجازهٔ استفاده از نام اصلیاش را داد.
وی تا سال ۱۳۴۷ در استخدام آموزش و پرورش بود و پس از مدت زمانی تدریس و مدیریت مدارس، به وزارت منابع طبیعی انتقال یافت. وی در مدت خدمت در آموزش و پرورش در رادکان از توابع چناران به تدریس پرداخت و مدتی در این شهر سکونت داشت.
در ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیفهای آوازی را نزد وی دنبال کرد. در سال ۱۳۵۱ در برنامه گلها با نورعلیخان برومند آشنا شد و شیوهٔ آوازی سید حسین طاهرزاده را نزد او آموخت. از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی ردیف آوازی ایشان و شیوههای تصنیفخوانی را فراگرفت. در همین سال، به همراه گروهی از هنرمندان همچون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجهای، به عضویت مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی به سرپرستی داریوش صفوت درآمد. در آن زمان تصنیف داروَگ را که مربوط به آهنگی از محمدرضا لطفی بر روی شعری از نیمایوشیج بود اجرا کرد. تصنیف داروَگ از اولین تصنیفهایی است که در آن شعر نو بهکارگیری شدهاست. از جمله تصنیفهای شجریان که به زبان محاورهای هستند، میتوان به تصنیف مگه نه (شعر بیژن سمندر، آهنگ از عطاالله خرم) اشاره کرد که در همان دوران اجرا شدهاست.
اجرای زندهٔ راستپنجگاه در سال ۱۳۵۴ در جشن هنر شیراز بههمراه محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگفر، که بعدها در یک آلبوم موسیقی با همین نام منتشر شد، مورد استقبال واقع شد. در آن زمان راستپنجگاه بهندرت اجرا میشد و این دستگاه در حال فراموش شدن بود.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۵۶ در مسابقهٔ تلاوت قرآن کشوری، رتبهٔ نخست را به دست آورد. و در اسفندماه سال ۱۳۵۷ شرکت دل آواز را بنیانگذاری کرد.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۵۷ همانند بسیاری از هنرمندان آن زمان همکاری خود را با سازمانهای دولتی (مثل رادیو)، بهدلیل آنچه خود گفتهاست، «آن موقع، آنجا با روحیات من نمیخواند، سیاست پخش صداها را از رادیو تلویزیون، من حس میکردم کابارهدار دارد تعیین میکند و ابتذال فرهنگی …» ادامه نداد. البته سایر هنرمندان (گروههای شیدا و عارف) و رئیس بخش موسیقی رادیو در آن زمان، هوشنگ ابتهاج نیز آن زمان از رادیو پس از واقعهٔ ۱۷ شهریور به نشانهٔ اعتراض خارج شدند. پس از این اتفاق محمدرضا لطفی کانون چاووش را با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیانگذاری کرد. بیشتر اعضای کانون چاووش همان اعضای گروههای شیدا و عارف بودند. در آن زمان، محمدرضا شجریان بههمراه شهرام ناظری در چند آلبوم مشترک از کانون چاووش آواز خواندن را بر عهده گرفتند که بیشتر محتوای آنها انقلابی و میهنی بود. از میان آلبومهای مشترک شجریان و ناظری میتوان به چاووش ۲ اشاره کرد که شامل دو سرود بسیار معروف شبنورد (برادر نوجوونه، با صدای شجریان) و آزادی (آن زمان که بنهادم، با صدای ناظری) میشد. شجریان در مصاحبه با بیبیسی گفته بود که در آن زمان زیاد انقلابی نبوده (هرچند دولت قبلی را نیز قبول نداشته)، اما چون دوستان او (اعضای کانون چاووش) فعالیت انقلابی داشتند او نیز با آنها همکاری کرده. یکی از سرودهای شناخته شده، چاووش ۶ (امروزه با نام سپیده شناخته میشود) است که مربوط به کنسرت گروه شیدا با آواز شجریان و به سرپرستی لطفی است و در آذر ۱۳۵۸ در دانشگاه ملی اجرا شده که یک اجرا با محتوای انقلابی بوده. جمعیت بسیاری در این کنسرت حضور داشتند و تصنیف معروف سپیده (ایران ای سرای امید) که مربوط به شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگی از محمدرضا لطفی است در همان کنسرت اجرا شدهاست. البته در آن زمان گروه به فکر ضبط اجرا نبود و به صورت اتفاقی کیوان ابتهاج (پسر هوشنگ ابتهاج) این اثر را ضبط کرد. او از آن زمان به بعد در خانه به تحقیق و تدوین ردیفهای آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمیاش همت گماشت. برخی از آلبومهای چاووش امروزه تصحیح شدهاند و مؤسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا با تغییر نام آن را زیر نظر محمدرضا لطفی بازنشر کردهاند. از این آثار چاووشهای ۱ (به یاد عارف)، ۶ (سپیده) و ۹ (جان جان) باحضور شجریان تصحیح شده و با تغییر نام بازنشر شدهاند.
وی در سال ۱۳۵۸ دعای ربنا (برخی آیات قرآن که شجریان آنها را با صوت خوانده) و مناجات مثنوی افشاری را به صورت بداهه و بدون تمرین خواند، ابتدا به قصد این که به هنرجویان آموزش دهد و بهترین را در ماه رمضان برای افطار پخش کنند اما رادیو همان اجرای خودش را پخش کرد و این دعا به مدت سی سال از اصلیترین برنامههای رادیو در ماه رمضان بودند.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۷۰ با همکاری داریوش پیرنیاکان، مرتضی اعیان و جمشید عندلیبی، کنسرتهایی را در تور اروپا و آمریکا برگزار کرد که آلبومهای پیام نسیم، دل مجنون و سرو چمان حاصل این اجراها هستند.
محمدرضا شجریان پس از طلاق از فرخنده گلافشان، در حدود ۵۳ سالگی و در سال ۱۳۷۱ با کتایون خوانساری ۲۶ ساله ازدواج کرد. حاصل ازدواج دوم او پسری بهنام رایان است که در سال ۱۳۷۶ در کانادا متولد شدهاست.
در سال ۱۳۷۱ با همکاری گروه آوا آلبوم آسمان عشق را منتشر کرد. مدتی بعد آلبوم مربوط به کنسرت پاریس سال ۱۳۷۲ محمدرضا شجریان به همراه محمدرضا لطفی و مجید خلج در قالب آلبوم چشمه نوش به بازار عرضه شد.
شجریان مدتی بعد آلبومهای بهاریه، جان عشاق و گنبد مینا که حاصل همکاری خودش با پرویز مشکاتیان در سالهای دهه ۱۳۶۰ هستند را منتشر کرد. آلبوم قاصدک که آخرین همکاری شجریان با مشکاتیان است نیز در همین دوران اجرا شد اما هیچگاه به صورت رسمی و با کیفیت مناسب به بازار نیامد.
آلبوم یاد ایام که حاصل کنسرت آمریکا در تابستان ۱۳۷۱ بود و این اثر اولین آلبوم منتشر شده از همکاری محمدرضا شجریان با پسرش، همایون شجریان بود. یاد ایام در سال ۱۳۷۴ انتشار یافت. مدتی بعد آلبوم رسوای دل با همکاری گروه آوا منتشر شد. وی در سال ۱۳۷۵ نیز در آلبومی با آهنگسازی مجید درخشانی تحت عنوان در خیال همکاری کرد.
در سال ۱۳۷۶ آلبومهای معمای هستی با همکاری محمدرضا لطفی، عبدالنقی افشارنیا و همایون شجریان و عشق داند که مربوط به بداههخوانی و بداههنوازی به همراه محمدرضا لطفی در سال ۱۳۵۹ بود، منتشر شدند. همچنین در این سال، آلبوم شب وصل با همکاری داریوش طلایی، سعید فرجپوری و همایون شجریان به بازار عرضه شد.
شجریان در سال ۱۳۷۷، آلبوم شب، سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد که بر اساس موسیقی مقامی شمال خراسان با آواز محلی است؛ و در آن برخی سازهای محلی نیز استفاده شدهاند. حاج قربان سلیمانی در این اثر به هنرمندی پرداختهاست. محمدرضا شجریان کمی بعد نیز یک بار دیگر با گروه آوا همکاری کرد که حاصل آن دو آلبوم آهنگ وفا و آرام جان بودند.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد.
شجریان با همکاری حسین یوسفزمانی آلبوم بوی باران را در سال ۱۳۷۸ منتشر کرد و از سال ۱۳۷۹، همکاری خود را با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون آغاز کرد و این همکاری تا اوایل دهه ۱۳۸۰ ادامه داشت. اولین آلبوم حاصل این همکاری زمستان است بود که در سال ۱۳۷۹ به صورت زنده در کالیفرنیا، اجرا و ضبط شد و سپس به بازار آمد. آلبوم زمستان است بر اساس شعر زمستان اثر مهدی اخوان ثالث اجرا شدهاست.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۱ دو آلبوم بی تو بهسر نمیشود و فریاد را منتشر کرد که با همکاری حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان اجرا شده بودند. این دو آلبوم نامزد جایزه گرمی شدند. این گروه چهارنفره در زمستان سال ۱۳۸۲ نیز جهت کمک به زلزلهزدگان بم در تهران کنسرتی برگزار کردند که با نام همنوا با بم شناخته میشود. وی درآمد حاصل از فروش دی وی دی این کنسرت را به پروژهٔ باغ هنر بم که خودش آن را تأسیس کرده بود، اختصاص داد.
شجریان، علیزاده، کلهر و همایون شجریان در پاییز ۱۳۸۴ نیز یک کنسرت برگزار کردند که حاصل آن آلبومهای ساز خاموش و سرود مهر بود و پس از آن دیگر این چهار نفر با یکدیگر همکاری نکردند.
از سال ۱۳۸۶، محمدرضا شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرتهایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد. در این دوران، دو اثر به نامهای غوغای عشقبازان (آلبوم صوتی) و کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا (آلبوم تصویری) به همراه گروه آوا اجرا و به بازار عرضه شد. در همین سال مادر شجریان درگذشت و وی در مراسم ختم مادرش پس از ۳۰ سال، دعای ربنا را دوباره خواند.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۷ یک گروه موسیقی بنیانگذاری کرد و آن را به افتخار جلیل شهناز (نوازندهٔ نامی تار)، گروه شهناز نامید. از جمله اعضای این گروه میتوان به مژگان شجریان (دختر او) و مجید درخشانی (نوازنده تار و سه تار) اشاره کرد. از آن زمان به بعد، محمدرضا شجریان با این گروه فعالیت داشتهاست. یکی از ویژگیهای مهم این گروه موسیقی، استفاده از سازهای ابداعی محمدرضا شجریان است که برخی از آنها ویژگیهایی دارند که آنها را مناسب جایگزین با سازهای غربی همچون ویولون میکند.
پس از دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران، محمدرضا شجریان در نامهای به عزتالله ضرغامی از وی خواست تا از پخش آثار او در صدا و سیما خودداری کند. وی گفت: «سرودهایی که خوانده بهویژه سرود ایران، ای سرای امید متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد».
وی اعلام کرد سازمان صدا و سیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و به حکم قانون و شرع از این سازمان خواسته صدا و آثار او را در هیچیک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش نکند. البته همزمان در آن نامه، شجریان دعای «ربنا» و «مناجات افشاری» خود را به ملت ایران تقدیم و تأکید کرد حساب این دو اثر از بقیه آثارش جداست. اما پس از شکایت رسمی وی از صدا و سیما عدهای از مدیران صدا و سیما اعلام کردند دیگر حتی دعای ربنای ایشان را هم پخش نمیکنیم. محمدحسین صوفی، معاون صدای سازمان نیز اعلام کرد: «از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نمیشود». محمدرضا شجریان در گفتگو با بیبیسی گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود». در همین دوران شجریان تکآهنگ زبان آتش را در حمایت از معترضان و در پی اعتراضات سال ۱۳۸۸ با آهنگسازی خودش و تنظیم مجید درخشانی و شعر فریدون مشیری منتشر کرد.پس از این اتفاقات، پخش دعای ربنا نیز در صدا و سیما ممنوع شد.
در سال ۱۳۸۹، محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز یک تور کنسرت جهانی برگزار کرد که دو مورد از این کنسرتها منتشر شدهاند. کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در دبی و اثر دیگر کنسرتی در لندن است که بیبیسی به صورت رسمی پخش کرد. مجید درخشانی (سرپرست گروه شهناز)، این دو کنسرت را از موفقترین کنسرتهای این گروه میداند که در آن بسیاری از سازهای ابداعی محمدرضا شجریان مورد استفاده قرار گرفتهاند.