به گزارش راه شلمچه، او در برابر عمق «زخمها و مصائب آبان» از عمق بخشیدنی تازه به جمهوریت میگوید و عمق بخشیدن به جمهوریت را هم در ادامه یادداشتش اینگونه توضیح میدهد: «انتخابات در مفهوم آزاد و قانون اساسی بنیاد خود میتواند تبدیل به جشنواره عبور از رنجها و زخمها باشد و به خصوص زخم آبان را به خاطرهای حزنآلود، اما قابل تحمل تبدیل کند.»
در ادامه، علی ربیعی همچنان اشارهای به موضوع بنزین و جرقه اتفاقات آبان ماه ندارد و از مجلس اول میگوید؛ مجلسی که نظارت شورای نگهبان را نداشت: «هنوز پدران قانون اساسی زنده بودند که مجلس اول به دور از هر نوع نگاه تنگنظرانه و در زیر نظارت مردمی برگزار شد» و در نهایت هم حرف اصلی را میزند: «ما باید فهم خودمان از قانون اساسی را به فهم آن بزرگان و پدران قانون اساسی چنان نزدیک کنیم که حضور آزادانه نامزدهای همه احزاب و همه جناحها و همه سلایق ملی و مذهبی و وفاداران قانون اساسی و ایران در انتخابات و در کرسیهای مجلس را نه فقط تحمل کنیم، بلکه تنها راه نجات کشور در مقابل تحریمها و تهدیدهای نوین بدانیم... تحریمها را گاهی یا کمی تا قسمتی میتوان دور زد، اما جامعه را نمیتوان دور زد و راهحلی اقتصادی یا سیاسی منهای جامعه و مردم ابداع کرد. خیلی صریح باید گفت که پس از آبان دیگر نمیتوان انتخابات را به شیوه سابق برگزار و تکرار کرد. باید با الهام از الگوی مجلس نخست و با نگاه به ایران قرن نوین ۱۴۰۰، تکاملی نوین در شیوه اجرایی کردن اصل انقلابی «ملت- دولت آن هم به رأی ملت» بهعمل آورد.»
در واقع سخنگوی دولت، راهحل درمان زخمهایی همچون اتفاقات و آشوبهای آبان ۹۸ را برگزاری انتخابات آزاد با حضور همه سلایق سیاسی میداند. لازمه آنکه چنین راهحلی، یعنی انتخابات آزاد برای یک مشکل ارائه دهیم، آن است که آن مشکل را ناشی از عدم برگزاری انتخابات آزاد بدانیم. آیا آشوب و اعتراضات آبان ۹۸ ناشی از نداشتن انتخابات آزاد در کشور است؟
آغاز آشوب، همزمان با آغاز ناگهانی سهمیهبندی بنزین
آنچه اعتراض و آشوبها را در نیمه شب ۲۴ آبان کلید زد، آغاز اجرای طرح افزایش قیمت و نیز سهمیهبندی بنزین بود. مردم در جریان اجرای طرح، حتی در حد آنکه «قرار است اجرا شود» و نه با ذکر تاریخ دقیق، حتی مطلع هم نبودند و اجرای ناگهانی آن کاملاً به فضای روانی جامعه شوک وارد کرد. این شوک توانست جامعه را به اعتراض خیابانی برساند و فضای مناسب را در اختیار آشوبگران قرار دهد تا بتوانند برنامهریزیها و سازماندهیهای قبلی و پشت پرده برای برهم زدن امنیت جامعه را با هدایتگری اعتراضات مردمی در کف خیابان گره بزنند و اغتشاش از در و دیوار شهر بالا برود!
آنچه در این میان بیشترین گزاره انتقاد به دولت توسط کارشناسان و مردم بود، «عدم آگاهیبخشی به مردم» و «آماده نکردن اذهان جامعه» برای ورود به طرح سهمیهبندی بنزین بود. حال یک بار دیگر جملهای از یادداشت سخنگوی دولت را با هم مرور کنیم: «تحریمها را گاهی یا کمی تا قسمتی میتوان دور زد، اما جامعه را نمیتوان دور زد و راهحلی اقتصادی یا سیاسی منهای جامعه و مردم ابداع کرد.»
آیا مردم هنگام اجرای این طرح بنزینی احساس دور خورده شدن توسط دولت را نداشتند؟ خصوصاً که در همه سالهای گذشته، دولت تدبیر و امید به کرات گفته بود که با دونرخی کردن بنزین و سهمیهبندی آن و استفاده از کارت سوخت مخالف است و حتی چندی پیش که خبر غیررسمی افزایش قیمت بنزین توسط یکی از خبرگزاریها منتشر شد، دولت شدیداً آن را تکذیب کرد، بنابراین دولت نه تنها مردم را برای اجرای طرح بنزینیاش آماده نکرد، بلکه در ماههای اخیر، آدرس غلط هم داد و مردم را مطمئن کرد که به هیچ وجه افزایش قیمت بنزین در کار نیست. آیا دولت تعمدی برای وارد کردن شوک به جامعه داشت؟ و آیا دولت برای حل مشکلی که با بیتدبیری خود او که منتخب مردم است، شکل گرفته، باید اصل آزادی انتخاباتهای برگزار شده را زیر سؤال برد؟
انتخابات ۹۶ آزاد بود یا نه؟
حسن روحانی در انتخابات اردیبهشت ۹۶ توانست نزدیک ۲۵ میلیون رأی کسب کند و با شکست رقبای انتخاباتی، باری دیگر رئیسجمهور ایران شود. تکنرخی بودن بنزین و عدم استفاده از کارت سوخت از مواضع بنزینی روحانی بود، اما اینکه او نتوانست به این مواضع وفادار بماند، آیا باید باعث شود خود دولتمردان انتخابات را زیر سؤال ببرند؟ این امر اگر توسط منتقدان دولت انجام شود، باز نشانههایی از سیاستورزی را شاید با خود داشته باشد، اما وقتی توسط سخنگوی دولت و در ارگان رسمی دولت انجام میشود، جز خودزنی معنای دیگری ندارد. دولتی که توانایی مدیریت افکار عمومی در یک موضوع ساده را نداشت، حال طرح انتخاباتی میریزد؛ انتخاباتی که او باید مجری باشد ولاغیر.
جبران پشیمانی مردم از رأی به اصلاحطلبان
اصلاحطلبان در وضعیتی نامناسب از جهت اعتماد عمومی و پایگاه اجتماعی به سر میبرند. آنها تمام قد حامی انتخاباتی دولتی بودند که در آغازین ماههای خود در سال ۹۶ با نارضایتیهای عمومی روبهرو بوده و طی دو سال حداقل دو آشوب بزرگ را موجب شده است؛ دولتی که به لحاظ سیاسی و اقتصادی موفق نیست و نتوانسته به وعدههای خود عمل کند. در میان این نارضایتی و آشوب و اعتراض خیابانی، انتخابات مجلس را در مقابل داریم و اصلاحطلبان و دولت آنها به دنبال آن است که بتواند راهی برای فرار از مسئولیت اتفاقات پیش آمده و جلب مجدد افکار عمومی به دست آورد. آنها ماهها در مورد تحریم یا عدم تحریم انتخابات یا شرکت مشروط بحث کردند و حالا با پیشتازی دولت، طرحی دیگر برای انتخابات ریختهاند و میگویند اجازه دهید ملیمذهبیها و ضدانقلاب هم به عرصه انتخابات بیایند و نظارت استصوابی نباشد. دولت و رسانه رسمیاش پیشتاز این بهانهتراشیها شده، چراکه به خوبی میداند مجلس غیرهمسو با دولت و مجلسی که نمایندگانش وکیلالدوله نباشند، با این دولت کنار نخواهد آمد.
روزنامه ایران، این موضوع را رها نکرده و بعد از یادداشت سخنگوی دولت، در شمارهای دیگر، سراغ عباس عبدی رفته تا او صریحتر بگوید که این انتخابات، انتخابات نیست: «فکر نمیکنم در این انتخابات و با این شکلی که دارد برگزار میشود، کسی پیروز میدان باشد. شما وقتی میتوانید حرف از پیروزی و شکست بزنید که یک بازی قاعدهمند وجود داشته باشد. اگر قرار باشد این بازی به معنای دقیق کلمه رخ ندهد، اصلاً پیروزی و شکست معنی نمیدهد. همه متضرر ماجرا خواهند بود، بنابراین ذهن خود را به این سمت نبرید که رقابتی وجود دارد، پس حالا چه کسی برنده و چه کسی بازنده میشود. ذهن را به این سمت ببرید که آیا این بازی که دارد رخ میدهد، آن بازیای است که مشکلات جامعه را حل کند یا نه؟ فارغ از اینکه چه تیمی در آن برنده شود. من فعلاً چنین تصوری را ندارم.»
عبدی در ادامه گفته: «وقتی اصلاحطلبان یا طرفداران آنها نیایند، دیگر فکر نمیکنم که جزئیات نتیجه انتخابات تأثیرگذار و با اهمیت باشد. در مورد همین انتخابات، معتقد بودم که حتی اگر اصلاحطلبان با ظرفیت کامل میآمدند، باز هم کافی نبود، بلکه باید نیروهایی فراتر از اصلاحطلبان هم میتوانستند در این انتخابات حاضر شوند و نامزدهای خود را داشته باشند و طرفداران خود را دعوت کنند. نامزدهای فعلی غیر از اصلاحطلبان بعید است که بتوانند ۱۰ یا ۱۵درصد جامعه را نمایندگی کنند، برای همین خیلی موضوعیتی ندارد که بین آنها دست به انتخاب بزنیم. همه آنها در اصل در شرایط کنونی جامعه ایران یک چیز هستند و یک چیز میگویند.»
نکتـه این است که آیا شما در دولت و مجلس و شوراها نیستید، چرا نتـوانستید مشکلات را حل کنید؟ و اینکه شما نتوانستید جامعه را با خود در اجرای طرح همراه کنید، چه ربطی به نظارت شوراینگهبان دارد؟!
منبع: روزنامه جوان