انقلابی اصیل دیروز، انقلابی بدلی امروز

اینکه در روز‌های منتهی به روز جهانی استکبارستیزی برخی افراد فعال در تسخیر سفارت امریکا در تهران با انتشار متن یا گفت‌وگویی از مشارکت در چنین رویداد تاریخی ابراز ندامت و پشیمانی می‌کنند تقریباً به یک عادت تبدیل شده است.  

به گزارش راه شلمچه، به طوری که طی سال‌های اخیر افرادی که وابستگی عمدتاً با برند غربزدگی در کشور شناخته می‌شوند، نظیر ابراهیم اصغرزاده، معصومه ابتکار، محسن میردامادی، محمدرضا خاتمی، محسن امین‌زاده، سعید حجاریان، عباس عبدی و محمد موسوی‌خوئینی‌ها در مقاطع مختلف اصل تسخیر سفارت را زیر سؤال برده و بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ سال آن را حاوی هزینه‌ها و پیامد‌های مختلف برای جامعه ایرانی ارزیابی می‌کنند!

علی مطهری که با رویکرد‌ها و مواضع بحث‌برانگیز در عبور از مفاهیم انقلابی گوی سبقت را از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی ربوده همانند همفکران امروز خود اصل تسخیر سفارت امریکا در تهران را زیر سؤال برده و این اقدام را عامل بسیاری از مشکلات داخلی عنوان کرده است!

علی مطهری، نماینده عضو لیست امید در مجلس دهم و کاندیدای رد صلاحیت شده مجلس یازدهم طی یادداشتی که در روزنامه ایران ارگان رسمی دولت تدبیر و امید نوشته با تأکید بر اینکه «تسخیر سفارت امریکا، مردم را در مسیر رنج و سختی انداخت» می‌نویسد: «بدون شک نوع رفتار برخی افراد و گروه‌هایی که خود را انقلابی می‌نامند و معمولاً مرتبط با نهاد‌های حکومتی هستند آفتی است که کیان جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند. این‌ها غیر از رهبر، متعهد به حفظ احترام هیچ یک از مقامات کشور نیستند و به راحتی هتک حرمت می‌کنند.»

مطهری در ادامه نوشت: «وقتی به حرف‌های آن‌ها در پس توهین‌ها دقت می‌کنیم، می‌بینیم انتقاد از وضعیتی است که خود بیشترین سهم را در ایجاد آن داشته‌اند. این‌ها را باید مقصران منتقد و به عبارت بهتر فرصت‌طلبان نامید... نمونه اول این است که در زمان دولت قبلی خیرخواهان و مصلحان جامعه بار‌ها هشدار دادند که مراقب باشید پرونده هسته‌ای ما به شورای امنیت سازمان ملل نرود. اما ژست انقلابی و میل به خودنمایی همین تیپ افراد باعث شد که قطعنامه‌ها را کاغذپاره بنامند و مردم ایران را در یک مسیر رنج و سختی غیرضروری قرار دهند که تا به امروز ادامه دارد؛ شبیه اقدام غیرضروری تسخیر سفارت امریکا که هنوز درگیر تحریم‌های آن هستیم و کسی نیست توضیح دهد که چه ضرورتی برای این کار وجود داشت.»

انقلابی اصیل دیروز، انقلابی بدلی امروز

تعداد بسیاری از افرادی که امروز جزو جریان تجدیدنظرطلب قرار دارند در سال‌های نخست انقلاب اسلامی خود را انقلابی اصیل و بقیه افراد را انقلابی بدلی می‌خواندند و تا مختصات دینی و انقلابی را تا مرز ارتداد بسیاری از مخالفان خود نیز گسترش می‌دادند و امروز همان افراد خواهان طرد اصول ابتدایی و اصلی انقلاب اسلامی نظیر «استکبارستیزی» هستند.

امروز بار اصلی «تلاش برای تغییر ماهیت انقلاب» را همین افراد و وابستگان سببی و نسبی آن‌ها به دوش می‌کشند؛ تلاشی که نقطه اوج آن در توافق هسته‌ای و دوران پسابرجام است. افرادی که نفس حضور سفارتخانه امریکا در تهران را منشأ و مأخذ جمیع بلا‌های زمینی و آسمانی می‌دانستند، امروز در مواضعی رادیکالی خواهان عدول از خطوط قرمزی هستند که به واسطه آن از دیوار سفارتخانه بالا رفتند و در دفاع از اقدام آن روز خود سخنرانی‌ها کردند.

بهزاد نبوی، یکی از سوپرانقلابیون ماه‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی که از همفکران امثال سعیدحجاریان و ابراهیم اصغرزاده است در ۹ تیر ماه سال ۱۳۶۰ بیان می‌کند: «طرد خط انحرافی از انقلاب، یک پیروزی است؛ معادل پیروزی در جبهه مصاف با صدام. ما در جریان اشغال لانه جاسوسی، این خط (انحرافی) را تضعیف کردیم، اما طرد نکردیم. ولی در این مرحله که تنها امید غرب و خصوصاً امریکا برای بازگشت به ایران است، چنین است که این خط را از صحنه خارج کند و کودتا و حمله نظامی نتوانسته امیدی در دل غرب ایجاد کند.» انقلابیون سابق و غربزده‌های امروز مشابه این موضع‌گیری‌ها را به صورت فله‌ای در تریبون‌های آن روز فریاد می‌زدند و خط اصیل انقلاب را مبارزه گسترده در تمام سطوح نظامی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی با نظام سلطه و طرد هرگونه رویکرد امریکایی در اداره امور کشور می‌دانستند و امروز همان افراد معیشت مردم را به روی کارآمدن جو بایدن و تخفیف اصول بدیهی انقلاب در مقابل خواسته‌های امریکا گره زده‌اند.

طرد انقلابی‌گری موازی با تحریف رویداد‌های انقلابی

تحریف یا استتار وقایع و رویداد‌های انقلابی قبل و پس از انقلاب اسلامی از مؤلفه‌های مهم تغییر ماهیت انقلاب اسلامی است که طی سال‌های گذشته به فراخور فضای سیاسی – اجتماعی کشور توسط برخی عناصر سیاسی و رسانه‌های همسوی با آن‌ها مورد استفاده قرار گرفته است.

همانطور که اشاره شد بسیاری از انقلابیون دهه ۶۰ طی سال‌های اخیر مواضع خود درباره انقلاب و انقلابی‌گری را ۱۸۰ درجه تغییر داده‌اند و رسماً خواهان تغییر ماهیت انقلاب برای بهره‌مندی مردم از مواهب دنیوی می‌شوند!

مرتضی الویری سال ۹۴ در گفتگو با روزنامه اعتماد مانند بسیاری دیگر از وابستگان به جریان چپ خط امامی تسخیر لانه جاسوسی را اشتباه می‌خواند: «.. اگر برگردم به سوابق زندگی خودم در جریان اشغال لانه جاسوسی من عضو مجاهدین انقلاب اسلامی بودم و سازمان هم یکی از تشکل‌هایی بود که حمایت می‌کرد... اشغال سفارت امریکا از اشتباهات بزرگ بعد از انقلاب بود برای اینکه تبعات سنگینی برای ما داشت. اشتباه بزرگ من در همین رابطه موضع‌گیری‌ام در مجلس اول بود در تأیید ادامه گروگانگیری.»

تلاش ابراهیم اصغرزاده برای عبور نظام از انقلابی‌گری و پیوستن ایران به آنچه او و همفکرانش جامعه جهانی عنوان می‌کنند هم وزن با افرادی نظیر سعید حجاریان و موسوی خوئینی‌ها و میردامادی است به طوری که وی به کرات از ضرورت عبور از مؤلفه‌های انقلابی‌گری و مفاهمه با امریکا در مورد موضوعات مختلف سخن می‌گوید. وی اخیراً در مطلبی تحت عنوان «دیپلماسی پسا‌انتخاباتی» در روزنامه اعتماد با تأکید بر اینکه «با امریکا درباره مبارزه با تروریسم مذاکره کنیم» می‌گوید: «به نظرم برای اینکه مناسبات خودمان را در منطقه بهبود ببخشیم باید با اروپا و امریکا ارتباط نزدیک‌تری برقرار کنیم و خیلی مهم است که امریکا به اروپا نزدیک شود و همه آن‌ها مقوم برجام باشند. در چنین شرایطی اوضاع ما باثبات‌تر خواهد شد. به همین دلیل مهم است رئیس‌جمهوری که در امریکا انتخاب می‌شود شرایط بازگشت به برجام و مذاکره چندجانبه با ایران را بپذیرد. ما و امریکا راهی جز گفتگو نداریم.»

اصغرزاده که پیش از این گفته بود «عذرخواهی از امریکا کاری انسانی است!» در ادامه می‌گوید: «قرار نیست وارد مرحله تشنج‌زایی شویم. کافی است مذاکره را ابزاری برای جلوگیری از بدترشدن اوضاع در نظر بگیریم... تأیید می‌کنم که پیروزی بایدن شرایط را برای رونق اقتصادی ایران مساعدتر و رشد اقتصادی را کمی مثبت‌تر می‌کند که آثار روانی بر اقتصاد ایران خواهد داشت. موقعیتی ایجاد می‌کند که بتوانیم به‌ویژه با برگشتن امریکا به برجام و مذاکرات دوجانبه یا چندجانبه در چارچوب برجام، شرایط را کمی برای ایران آرام‌تر کنیم.»

هیجانات کاذب مدعیان سیاستمداری

فارغ از نتایج و پیامد‌های بغرنج و دردآوری که کوتاه آمدن برابر امریکا طی هفت سال اخیر برای کشور و جامعه به ارمغان آورده است، مهم‌ترین دلیل عقلی که می‌توان بر اساس آن تحلیل و فهم جریان مورد اشاره را از اوضاع کشور و راه برون‌رفت از وضعیت کنونی را ناقص و غیرعقلایی دانست، این است که این افراد در برهه‌های حساس و مهم کشور نظیر آنچه در واقعه تسخیرلانه جاسوسی اتفاق افتاد، بر اساس هیجانات کاذب و نه منطق و عقلانیت عمل کنند و بعد از گذشت مدتی از رویکرد و تصمیمات خود ابراز برائت کرده و رویکرد متناقضی را در پیش می‌گیرند.

         


                                

منبع: روزنامه جوان

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار