به گزارش راه شلمچه، رجانیوز نوشت: سیدحسن خمینی در اظهاراتی درباره کمرنگ شدن اندیشه و سیره امام خمینی(ره) سخن گفته است. این اظهارات وی درحالیست که متهم ردیف اول کمرنگ شدن اندیشه و سیره امام(ره) خودش است؛ چراکه وظیفه موسسهها و مجموعههای تحت امر او پرداختن به همین مسئله است.
سیدحسن خمینی در دیدار با دستاندرکاران برگزاری هفته فرهنگی «بر آستان آفتاب» گفته است که «بحث امام بسیار کمرنگ است و به حدی است که آدم بعضی وقتها فکر میکند نمیتواند این غفلت ناشی از یک ندانم کاری باشد و شاید یک تحلیلی پشت داستان است».
فارغ از درست یا غلط بودن این گزاره، فردی که باید پیش و بیش از دیگران خود را پاسخگوی این مسئله بداند، شخص سیدحسن خمینی است؛ چراکه وی به عنوان تولیت حرم امام(ره) و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، نه تنها حرکت رو به جلویی برای گسترش نام و اندیشه امامخمینی انجام نداده است، بلکه اقداماتی خلاف آرمانهای امام راحل در زیر مجموعههای سیدحسن خمینی نیز رخ میدهد!
در قسمت معرفینامه سایت مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) جملات نوشته شده است که با اقدامات یادگارِ یادگارِ امام و موسسه تحت مدیریتش هیچ تناسبی ندارد.
در این قسمت سایت نوشته شده است: «مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) طول سالهای گذشته کوشیده است، از پیوند عمیق مردم و بویژه نسل جوان با آثار و رهنمودهای حضرت امام پاسداری کند و با تنظیم و انتشار صدها هزار نسخه از آثار امام و دیگر فعالیتهای متنوع خویش در عینیت بخشیدن به حضور نیرومند رهنمودها و رفتار و منش حضرت امام در متن جامعه اسلامی در داخل و خارج کشور گامهای مؤثری بردارد». حال سوال اینجاست که این گامهای موثر چه اقداماتی بوده است؟
سهم تقریبا هیچ در تولیدات رسانهای پیرامون اندیشه و زندگی امام(ره)
در سالهای اخیر شبکههای فارسی زبان معاند، با تولید آثار تاریخی سعی در تحریف تاریخ معاصر ایران دارند و نوک پیکان این آثار نیز برجستهترین شخصیت سده اخیر، یعنی امام خمینی(ره) را هدف گرفته است. سیدحسن خمینی باید به جای قرار گرفتن در جایگاه شاکی و مدعی، در جایگاه پاسخگو قرار بگیرد که با وجود آن همه سند و صوت از اتفاقات انقلاب، چرا هیچ اقدامی برای پاسخگویی به این شبهات انجام نشده است؟
طی سالهای اخیر تنها یک فیلم با عنوان «فرزند صبح» که زندگی امام(ره) را به تصویر کشیده بود و یک مستند با عنوان «بانوی قدس ایران» که به زندگینامه همسر امام(ره) اختصاص داشت از طرف این موسسه ساخته شده که آنها هم با انتقادات زیادی مواجه بودند. برخی آنها را بسیار ضعیف دانستند بهگونهای که در خور شأن امام نبود و برخی دیگر به تحریفات تاریخی این تولیدات رسانهای اشاره داشتند. البته همین فیلم ضعیف از سال ۸۹ تا به امروز، به صورت گسترده اکران نشده است.
در زمینه چاپ و انتشار کتابها و مقالات نیز خط قرمزهای عجیبی از سوی این موسسه مشاهده میشود. برای مثال انتشار و تبیین ماجرای برخورد امام راحل با مرحوم منتظری، خط قرمز مجموعه موسسه تنظیم و نشر آثار امام راحل است. بنابراین هرگونه آثاری که نسبت به نحوه برخورد امام خمینی(ره) با مرحوم منتظری و قائم مقامی و عزل وی است منتشر نمیشود. بخاطر همین مسئله کتابهایی مثل «رنجنامه» و نامههای همچون نامههای مهدی کروبی، حمید روحانی و امام جمارانی درباره آیتالله منتظری و دیگر آثاری که درباره قصه تلخ قائم مقامی نوشته شده است، تجدید چاپ و منتشر نمیشود.
در قضیه شبهات اعدام منافقین در سال ۶۷ و اقدامات رسانهای که در سالهای اخیر توسط این گروهک انجام شده است، نسبتهای ناروایی به امام(ره) زده شد، اما آیا موسسه حفظ و نشر آثار اقدامی برای جلوگیری از تحریف تاریخ توسط منافقین انجام داده است؟
جماران؛ پایگاهی رسانهای علیه اندیشه امام خمینی(ره)
البته ماجرا به همین جا ختم نمیشود. قصه پر غصه موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) ابعاد دیگری دارد که مظلومیت امام راحل در مجموعه تحت مدیریت نوهاش را بیش از پیش عیان میکند.
پایگاه خبری جماران اواخر بهمن ۸۷ و در بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری دهم آغاز به کار کرد. اگرچه تاکید شد که این پایگاه اطلاعرسانی مشی مستقلی خواهد داشت ولی ناگفته پیداست که پایگاه خبری جماران، طی سالهای اخیر بیش از آنکه به تنظیم و نشر آثار امام مشغول باشد، گرایشش به جریان سیاسی خاصی را عیان ساخته است. با اینکه بیش از ۱۵ سال از آغاز فعالیت این پایگاه خبری میگذرد اما همچنان رتبه چشمگیری به لحاظ کیفی و کمی در میان پایگاههای خبری ندارد و نتوانسته بهعنوان یک پایگاه خبری جهانی برای تنظیم و نشر آثار امام خود را مطرح کند.
البته مسئله مهمتر پیرامون این پایگاه خبری رویکرد گفتمانی-سیاسی آن است که کاملا برخلاف سیره بنیانگذار انقلاب است.
سایت خبری جماران ۲۵ شهریورماه سال جاری در مطلبی به نقل یکی از اساتید دانشگاه مفید، خواستار جدایی دین از سیاست شد و دین سیاسی و قدرتزده را موجب توهم خواند! در این مطلب همچنین با اشاره تلویحی به شهدا، آنان افرادی خوانده شدهاند که بین زندگی، آزادی و دین تعارض ایجاد میکنند و اولین گام در رهایی از این تعارض را این دانسته که «دین را از قدرت سیاسی تفکیک کنیم و نگذاریم دین به قدرت سیاسی آلوده شود».
نگاه امام به پیوستگی دین و سیاست مشهود است و برای پیوست همین دو قیام کردند و نظام اسلامی تشکیل دادند تا ساختار حکومت و سیاست بر مبنای دین شکل بگیرد و پیش برود. حال رسانهای که در معرفی خود آورده «پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران با هدف پاسداشت و ترویج اندیشههای رهبر کبیر انقلاب اسلامی کار خود را در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۸۷ شروع کرده...» و حتی اسمش وام گیرنده از امام خمینی است، علنی و صریح مقابل اندیشههای امام میایستد و از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام هم صدایی بلند نمیشود!
موسسه تحریف و تقطیع آثار امام خمینی(ره)
موسسه حفظ و نشرآثار امام خمینی(ره) همانطور که پیشتر اشاره شد، وظیفه پاسداری از آثار و رهنمودهای امام را برای خود در نظر گرفته است اما مدتهاست تقطیع، تحریف و عدم واکنش به دروغپردازیها علیه امام، کار اصلی این موسسه شده است.
سایت «جماران» در سال ۱۳۹۰، در مصاحبه با یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز با انتساب مطالبی به امام راحل (ره) که هیچ تناسبی با شخصیت معنوی و عرفانی ایشان ندارد، نسبت به مسجد مقدس جمکران توهین کرده و حضرت امام را نیز بی توجه به این مسجد معرفی کرد.
این ادعا درحالی مطرح شده که کمی جستجو در صحیفه امام خمینی (ره) که تنها مرجع قابل استناد پیرامون سخنان و مواضع امام است، نشان از ارادت ویژه ایشان به مسجد مقدس جمکران دارد؛ تا جایی که در جلد هـفتم - صفحه ۱۹۵ صحیفه آمده است: «... با توجه به اينكه مسجد مقدس جمكران يادگاری عظيم از حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه -بوده و آن سرور امر به ساختن آن مسجد و توجه شيعيان به آن نموده اند، «طبق روايت مرحوم شيخ صدوق - رضوان الله عليه» بنابراين وقف عام محسوب شده و امر توليت آن با حاكم شرع بوده و اداره آن زير نظر حاكم شرع با هياتی از عدول مومنين و ثقات مطلع امين و علاقهمند به آن جناب «علیهالسلام» بايد باشد؛ و كليه اموال و عوايد حاصله بايد با حفظ مصالح مسجد دقيقا صرف عمران و توسعه و رفع نيازمندیهای آن مكان توسط هيات مذكور شود؛ و اعضای اين هيات صرفنظر از عشق به خدمت در راه اسلام، سزاوار است كه اين خدمت را افتخاری انجام دهند.»
سال گذشته نیز معصومه ابتکار،در گفتوگویی با سایت پرتال امام خمینی(ره) سخنانی ناروا را به امام نسبت داد.
معصومه ابتکار در دروغی آشکار گفته بود: «در ابتدای انقلاب بحث اجباری شدن حجاب مطرح نبود. حجاب انتخابی بود و جالب اینجا بود که اکثریت هم به این سمت آمدند و حجاب را انتخاب کرده بودند. بدون اینکه کسی به آنها امر کند. امام از ابتدا با این نگاههای سختگیرانه و افرادی که موضع صرفاً فقهی داشتند و حتی ابعاد اجتماعی و روانشناختی موضوع را نمیدیدند، درگیر بودند.».
اما امام خمینی(ره)، اسفند ۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس پیروزی انقلاب اسلامی، طی یک سخنرانی در مدرسه فیضیه قم، در مورد حجاب بانوان در فضای عمومی فرمودند: «الآن وزارتخانهها- این را مىگویم که به دولت برسد، آن طورى که براى من نقل مىکنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهاى لخت بیایند؛ زنها بروند، اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.»
موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) نه تنها نسبت به این تحریفها واکنش نشان نمیدهد بلکه خود مبلغ آنهاست و آنها را بازتاب میدهند.
سفیدسازی نهضتی بدتر از منافقین
پس از رحلت بنیانگذار انقلاب در سال ۶۸، خط امامیهای که جریان چپ را تشکیل میدادند، دشمنان خود را دو گروه اعلام میکردند: جریان منتظری و جریان لیبرال که مشخصا در نهضت آزادی معنا پیدا میکرد. و دشمنی این دو گروه با امام و تفکرشان نیز از پیش از فوت ایشان مشخص بود اما پس از رحلت امام(ره) شدت بیشتری گرفت. این جریان، نوک پیکان حملات خود را متوجه مرحوم حاج سید احمد خمینی فرزند و محرم سرّ امام (ره) کرد.
متعاقب انتشار نامه امام خمینی (ره) به حجت الاسلام محتشمی پور، وزیر کشور وقت درباره نهضت آزادی و خطر این جریان، نهضت آزادی با تردید و تشکیک در استناد این نامه به امام (ره)، تلاش کرد تا آن را جعلی و دروغین جلوه دهد و ساخته و پرداخته نزدیکان امام قلمداد کند.
امام در این نامه نهضت آزادی را بدتر از منافقین دانسته و فرموده بود: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»
هرچند طبق قانون مصوب مجلس، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) مرجع صلاحیت و اعلام نظر کارشناسی در خصوص انتساب مطالب به امام بود، یادگار امام پیگیر قضیه شد و اصل دستخط نامه امام در خصوص نهضت آزادی را در اختیار قوه قضائیه قرار داد تا چند کارشناس خبره خطشناس دادگستری مأمور بررسی و اعلام نظر کارشناسی شوند. پیش از آنکه دادگاه رأی نهایی خود را اعلام کند، سید احمد خمینی و مهندس بازرگان فوت کردند؛ لذا پرونده مختومه اعلام شد.
اما بعدها نهضت آزادی و دبیرکل آن یعنی ابراهیم یزدی، این ادعا را دوباره مطرح کردند و برای بررسی این موضوع، دادگاه دیگری تشکیل شد که در پی برگزاری جلسات کارشناسی، دادگاه ادعای نهضت آزادی را رد کرد و اصل دستخط امام خمینی(ره) مورد تأیید دستگاه قضایی قرار گرفت.
همچنین قوه قضائیه در سال ۷۵ ابراهیم یزدی را بهدلیل نشر اکاذیب و توهین به شلاق محکوم کرد. اعتراض یزدی به رأی دادگاه نیز نتیجهای دربرنداشت و دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی را تأیید کرد که با گذشت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، یزدی به جزای نقدی محکوم شد.
هرچند یزدی پدر سید حسن خمینی و محرم سرّ امام (ره) یعنی حاج احمد آقا را به جعل متهم کرده بود اما سید حسن خمینی و اطرافیانش به شکل عجیبی در این سالها به تطهیر چهره یزدی و نهضت آزادیها پرداخته اند.
پس از فوت یزدی، سید حسن خمینی در صفحه اینستاگرام خود با انتشار چند عکس از ابراهیم یزدی نوشت: درگذشت یکى از نخستین وزراى خارجه جمهورى اسلامى مرحوم دکتر ابراهیم یزدى را به دوستان و خانواده ایشان تسلیت عرض مى نمایم و از خداى متعال براى ایشان غفران واسع مسئلت دارم.
سایت جماران نیز، به طور ویژه مراسم ترحیم و واکنشها به فوت وی را پوشش خبری میداد. البته سایت جماران، با دبیرکل نهضت آزادی، محمد توسلی نیز سابقه گفتو گوی اختصاصی دارد تا به هر نحو که میتواند به جریان نهضت آزادی خدمت کند.
سید حسن خمینی البته پا را از این هم فراتر گذاشته و پس از سی و سه سال، دشمنان تفکر امام را به جماران دعوت کرد تا خدمت ویژهای به ملیگراها کند. همانهایی که حاج احمد آقا در نامهای که به عموی خود آیتالله پسندیده نوشت، آنها را افراد بی دینی خواند که در قالب دین، به اسلام و مسلمین ضربه میزنند.
حاج احمد آقا در این نامه نوشته بودند: «مسئله ملیگراها مسئلهای خطرناک است. ملیگرایی در مقابل اسلامگرایی است و اسلامگرایی خط محکم و استوار امام است... اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند. اگر بعضی از آنان به اعمال فردی در چارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید، از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند. آنان بعد از انقلاب لحظهای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بیخبران بود.»
دست دوستی با جریان منتظری
یکی دیگر از افراد و جریاناتی که مغضوب حضرت امام بود و در دو دهه اخیر محبوب بیت امام بوده، شخص منتظری و جریانی است که توسط او راهبری میشد.
همانگونه که اشاره شد این گروه نیز پس از فوت امام، خیلی زود با حمله به حاج احمدآقا، نامه امام خمینی(ره) به منتظری در تاریخ ۶۸/۰۱/۰۶ را جعلی اعلام کردند.
در رد این ادعا نیز قرینه های متعدد دیگری در خاطرات شخصیت های مختلف انقلاب وجود دارد. از جمله خاطرهای از آیتالله ری شهری وزیر اطلاعات وقت است که در آن، به جلسه چند نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری با حضرت امام(ره) اشاره میکند که افراد حاضر از امام خواهش میکنند تا عبارتی از نامه که به سلب «عدالت» مرحوم منتظری اشاره دارد، از نامه حذف شود. خواهش دیگر اعضای خبرگان نیز عدم پخش نامه از طریق رسانه های عمومی است که با اصرار آنها، امام با این دو مورد موافقت می نمایند. آن قسمت از نامه حضرت امام نیز که خط خوردگی دارد، مربوط به همین مسئله(سلب عدالت) است.
اما سید حسن خمینی با این جریان نیز دست دوستی داد و پای حامیان منتظری را نیز به بیت امام باز کرد.
یکی از افرادی که مدت هاست در بیت امام حضور داشته و اینک نقش محوری ای خاصی را در تصمیم گیری های بیت امام، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) و موسسه پژوهشی امام خمینی(ره)برعهده دارد، سید سراج الدین موسوی؛ از اعضای اولیه مجمع روحانیون مبارز است.
سراج الدین موسوی به صراحت از هواداران سر سخت منتظری بوده است. نزدیکی وی به منتظری به حدی بود که پس از اینکه منتظری از حکم دادگاه در مورد مهدی هاشمی(برادر دامادش) اطلاع یافت، برای پیشگیری از اجرای حکم، توسط سراج الدین موسوی یادداشتی را برای امام ره ارسال نمود.جالب اینکه حتی نامه (۶۸/۰۱/۰۶) امام خمینی به منتظری هم او را به تجدیدنظر در این گرایش وا نداشت. شاید همین علاقه به مرحوم منتظری بود که موجب شد وی به وصلت دختر خود با بیت منتظری رضایت داده و دختر وی عروس سید هادی هاشمی، داماد منتظری شود.
سکوت در برابر مهمترین میراث امام خمینی(ره)
اگر درباره مهمترین میراث امام راحل از مردم سوال پرسیده شود قطعا آحاد مردم، «ولایت فقیه» و «نظام جمهوری اسلامی» را به عنوان میراث و یادگار امام خمینی(ره) به شمار میآورند. در سال ۸۸ این میراث گرانقدر توسط عدهای از خواص هتک حرمت شد. اما هیچ یک از دوستداران انقلاب، واکنش موسسه حفظ و نشر آثار و متولیانش را فراموشنکردهاند.
پس از قضایای ۱۶ آذر و هتک حرمت به تمثال نورانی امام، قائم مقام موسسه به جای محکوم کردن این حرکت و تبری جستن از فتنهگران، علیه صداوسیما موضع گرفت و در نامهای عجیب نوشت: «۱۶ آذر ماه، تلویزیون جمهوری اسلامی در چند بخش خبری تصویری را پخش کرد که حاوی حرمت شکنی نسبت به امام عظیم الشان بوده است. بر فرض آنکه آنچه که در تصاویر تنظیم شده و نامرتبط نشان داده شده است، در گوشهای از تجمعات آن روز، توسط فردی مجهول و مغرض انجام یافته باشد، توسعه آن به گونهای که گویی جو غالب چنان بوده است، دروغی بیّن و مسلم میباشد».
همچنین در نمونهای دیگر سیدحسن خمینی برای نرنجیدن هواداران فتنه، بازخوانی نظرات امام در مستند «شاخص» که در دهه فجر سال ۸۸ از صداوسیما پخش میشد را «بزرگنمایی غلط و تحریف گونه قضایای گذشته» خواند.
تحریف عملی اندیشههای امام
حضرت امام در زمان حیات و رهبری خود، اندیشه و اعتقادات مهمی را همچون دوری از اشرافیت، جنگ فقر و غنا، ارزش بالای کوخ نشینان در برابر کاخ نشینان به ارث گذاشتهاند که آنها را نمیتوان در زندگی امروز نوادگان ایشان مشاهده کرد.
سید حسن خمینی و موسسههای تحت مدیریتش جدا از آنکه به جای به نشر و ترویج اندیشههای انقلابی امام بپردازند، از امام خمینی(ره) یک چهره تاریخی خنثی ساختهاند که تنها کارکرد آن حضور در موزههاست و هیچ اثر اجتماعی ندارد حال آنکه رهبر انقلاب در خرداد سال ۱۳۹۶ درباره حضور امام در جامعه فرودند: «جسم امام از میان ما رفته است امّا روح امام زنده است؛ روح امام زنده است، راه امام زنده است، نفَس امام در جامعهی ما زنده است.»