به گزارش راه شلمچه، حجتالاسلام حمید رسایی نماینده دورههای هشتم و نهم مردم تهران در مجلس در یادداشتی نوشت: روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس (نماینده سبزوار) سرباز راهوری که اجازه استفاده از خط ویژه به او نداده را سیلی زده! این اتفاق واکنشهای درسآموزی را به دنبال داشته که مرور میکنیم:
۱. سرباز راهور بدون ملاحظه جایگاه صاحب خودرو، بر امرای ضوابط تاکید کرده که به دلیل ایستادگی بر امرای قانون شهری و جلوگیری از تبعیض و زیر بار درخواست غلط یک نماینده، باید مورد تشویق قرار گیرد.
۲. سرباز راهور مدعی است که با راننده نماینده، دهان به دهان شده است. راننده حرف نامربوطی به او زده و سرباز هم جوابش را داده سپس ادعا میکند که نماینده سوار بر خودرو آمده به او سیلی زده! سرباز علاوه بر دوربین راهنمایی، به وجود شاهدانی اصرار دارد.
۳. نماینده سبزوار ادعا میکند که سرباز راهور به او توهین کرده اما او به کسی سیلی نزده است. هنوز فیلمی در این باره منتشر نشده اما مردمی که ذینفع نیستند در فیلم شهادت دادهاند. در صورت صحت ادعای سرباز و شهادت شهود، کفه تخلف نماینده مذکور سنگینتر میشود.
۴. برخی مردم حاضر در صحنه، با انتقاد و حمله به نماینده مجلس، بدون لکنت، ترس و واهمه، کار او را تقبیح و در دفاع از سربازی که ظاهرا مظلوم واقع شده، اقامه شهادت میکنند.
۵. مسئولان راهور و نیروی انتظامی از طرفی و مدیریت مجلس از طرف دیگر پس از این موضوع، با صراحت اعلام کردهاند که با بررسی موضوع و ادعاهای سرباز راهور و نماینده مذکور مشاهده مستندات، در صورت اثبات تخلف، با نماینده مجلس برخورد میشود.
تا اینجا در کنار زشتیهای این اتفاق، اما در آستانه چهل و دومین سال پیروزی انقلاب، زیباییهایی هم دیده میشود. یک سرباز در برابر یک نماینده مجلسی که توقع نابجا داشته، ایستادگی میکند، لکنت ندارد، نمیترسد! مردم به نوعی یقه مسئول متخلف را گرفتهاند، نمیترسند، مسئولان عالیتر در صدد برخورد با متخلف هستند و ... این یعنی همان آزادی که سال ۵۷ از جمله شعارهای کلیدی مردم بود. این را باید در تمام سطوح و موضوعات و سوژهها و اتفاقات کشور، ساری و جاری کرد.
تسویه حسابهای زشتتر سیاسی با یک سیلی زشت
اما در کنار پس زمینههای زیبایی که سیلی زشت یک نماینده مجلس به صورت یک سرباز راهور به دنبال داشت، واکنشهایی هم از سوی برخی چهرهها سیاسی و مقامات مجلس و دولت دیده شد. بسیاری از نمایندگان همسو با گرایش سیاسی نماینده سبزوار، با صدای بلند، رفتارش را تقبیح کردهاند و درخواست اعمال قانون درباره رفتار او را داشتهاند.
با این وجود اما برخی چهرههای سیاسی در قالب تسویه حسابهای سیاسی به میدان آمدند. مثلا آقای آشنا (مشاور رییس دولت) با طعنه به مجلس جدید، توییت زده که "چه زود دست بزن پیدا کردند" یعنی این جریان سیاسی کارش زدن مردم است! یا پروانه سلحشوری، نماینده دور دهم، ماستها را ریخته در خورشتها و توییت زده که این، سیلی نظارت استصوابی شورای نگهبان بر صورت مردم است! آقای مهدی نصیری هم برای اینکه از این قافله عقب نماند، در توییتی نوشته که این سیلی، محصول نظارت استصوابی و درآمدی بر شکلگیری دولت نظامیان است که قرار است با مشت آهنین، مشکلات را حل کنند! اینقدر بیربط.
این سیاستزدگی بیمارگونه در حالی است که نماینده سبزوار (در صورت اثبات ادعای سیلی زدن) اولین مسئولی نیست که در چنین بزنگاههایی، از کوره در رفته و دست روی دیگران بلند میکند. در مجلس دهم نیز یکی از نمایندگان در فرودگاه به صورت مأمور راهور نواخت و چندماه قبل، فرماندار دولت در نقده چنین رفتار ناشایستی داشتهاند.
باید از سرکار خانم سلحشوری و آقای نصیری پرسید: آیا وقتی فرماندار دولت روحانی چندماه قبل، درب اتاقش را به روی ارباب رجوع قفل کرد و آنها را با سیلی نواخت، یا وقتی نماینده بیجار و مورد حمایت حزب اعتدال و توسعه (حزب رییس جمهور) بر صورت مأمور راهور نواخت، هم نطق کردید و توییت زدید که اینها درآمدی بر بناپارتیسم و دولت نظامیان است؟ آقای نصیری وقتی فرماندار نقده درب را قفل کرد و افتاد به جان ارباب رجوع، آیا این هم به خاطر نظارت استصوابی است؟
باید به جناب آشنا یادآور شد که وجود چنین رفتارهایی خیلی هم زود نیست، چرا که دوستان همسو با شما آن را آغاز کردند و شما باید پاسخ دهید که وقتی چنین کردند و بر صورت دیگران نواختند، شما چه برخوردی کردید؟
اقایان سیاستزدگی تا کی؟! سئوال این است که مجازات متخلفثن موارد قبل چه شد؟ آیا اگر با آنها برخورد شده بود، امروز توسط مقام مسئول دیگری تکرار میشد؟ اساسا چرا برخی مسئولین تا این حد بی ظرفیتاند؟ مشکل کجاست که یکی دست بلند میکند و دیگری، زبان دراز میکند و به توهین و تحقیر منتقدانش میپردازد؟
آیا مشکل سیاسی است؟ قطعا خیر بلکه نفسانی و حاصل عدم تربیت نفس و گرفتاری درونی است. و این مشکل، سوگمندانه در هر کس که این موضوعات را سیاسی میکند، وجود دارد. دست او برای سیلی بلند است، فرصتش پیش نیامده...