به گزارش راه شلمچه، سازمان صداوسیما از طریق خانه بهداشتی که سالها پیش راهاندازی شده کوشیده است به زعم خود بخشی از دغدغههای درمانی هنرمندان همکار این سازمان را حل کند ولی بخش عمده جامعه هنری از سینماگران تا فعالان موسیقی و هنرهای تجسمی و فعالان ادبیات همچنان از فقدان یک بیمه درمانی جامع رنج میبرند.
به تازگی خبری از ابتلای یک بازیگر سریالهای مهران مدیری به بیماری ام. اس و عدم توان در تأمین هزینههای درمانش منتشر شده و متعاقب آن هم برخی مخاطبان از مهران مدیری خواستهاند به کمک وی بشتابد.
اینکه دستگیری از همنوع و در اینجا همکار از ریشهدارترین توصیههای اخلاقی بزرگان دین ماست و همین توصیه هم مخاطبان را واداشته از مهران مدیری بخواهند به کمک همکارش برود کاملاً منطقی است ولی سؤال این است که چرا مدیران فرهنگی برای بهبود وضعیت این هنرمند بیمار و دهها هنرمند سرشناس دیگر که از تأمین هزینههای درمان عاجزند، تصمیمی بنیادی نمیگیرند؟ واسپاری تأمین هزینههای درمان هنرمندان به شرکتهای بعضاً گمنامی که میخواهند با الصاق خود به هنرمندان برای خویش رزومهسازی کنند چقدر در ایجاد وضعیت فعلی برای هنرمندان بیمار مؤثر بوده است؟
وزارت ارشاد همه ساله از بودجهای میگوید که برای تأمین هزینههای بیمه درمانی هنرمندان هزینه میکند، البته مدیران ارشاد هم راست میگویند، چون واقعاً بودجهای هنگفت برای هزینه بیمه تکمیلی هنرمندان پرداخت میشود ولی مسئله آن است که شرکتهای بیمه واسطی که این بودجهها را دریافت میکنند از حداقل کیفیت خدمات دهی برخوردارند.
سؤال مهمی که وجود دارد این است که چه باید کرد؟ به نظر میرسد یک الگوی امتحان پس داده حذف واسطهها از مسیر درمان هنرمندان بیمار است، فیالمثل چرا یک بیمارستان یا لااقل کلینیک فوق تخصصی جامع برای هنرمندان اختصاص داده نمیشود یا دست کم چرا وزارت ارشاد مستقیماً در تعامل با وزارت بهداشت شرایط ارائه خدمات کاملاً ارزان در چند بیمارستان و کلینیک جامع را برای هنرمندان فراهم نمیکند؟ در شرایط فعلی با صندوق اعتباری هنر هم مواجهیم که سالانه از ارشاد بودجهای قابل توجه برای خدماترسانی به هنرمندان دریافت میکند. آیا در ماجرای پیش آمده برای یک بیمار مبتلا به ام. اس کمترین واکنشی از سران همین صندوق دیدهاید؟ یادمان نمیرود که مدیر همین صندوق بلافاصله پس از درگذشت یک هنرمند مشهور در خانه آن هنرمند مرحوم ظاهر شده بود و با بازماندگان مرحوم عکس یادگاری گرفته بود. سؤال اصلی این است که چرا به جای تسلی دادن به بازماندگان هنرمندان مرحوم فعالیتهایی جامع و درجه اول برای کمک به هنرمندان در قید حیات، اما بیمار صورت نمیپذیرد؟
چرا صندوق اعتباری هنر در قالب یک طرح پنج ساله و با صرفهجویی در بودجه دولتی شرایطی را برای راهاندازی یک بیمارستان جامع برای هنرمندان فراهم نمیکند. فرض بر اینکه پول تأسیس بیمارستان را هم نداشته باشند. آیا وزارت ارشاد قادر به اختصاص یا ایجاد یک درمانگاه مجهز برای هنرمندان نیست که هنرمند بیمار دستکم دلخوش باشد به اینکه اگر بیمار شود درمانگاهی هست که با روی باز و بیچشمداشت او را پذیرش کند. انجام این کارها به شدت ساده و شدنی است اگر بخواهند این کارها انجام شود، به خصوص که الگوهایی مانند وزارتخانههایی مانند نفت یا شهرداریها و بانکها را داریم که با یک برنامهریزی ساده کاری کردهاند که پرسنلشان هنگام بیماری مشکلی در تأمین پرداخت هزینههای درمان نداشته باشند. چرا مدیران ارشاد و خانه سینما و خانه موسیقی و صندوق اعتباری هنر به فکر الگوبرداری از این نمونهها نیستند؟ آقایان تا کی میخواهند فقط نظارهگر دردها و گلایههای هنرمندان بیمار باشند؟
منبع: روزنامه جوان