به گزارش راه شلمچه، محمود احمدینژاد علی رغم همه فعالیتهای کمنظیری که در دوران ریاست جمهوری داشته اما در پایان دوره دهم ریاست جمهوری رفتار عجیبی هم داشت که هنوز بابت آن هزینه گزافی هم داد اما بعید است هنوز آن رفتارهای عجیب را به گردن بگیرد و بگوید اشتباه کردهام!
احمدینژاد همیشه یک جریان ساز بوده و اصلا به تنهایی یک رسانه و یا تفکر بودهاست و بر این اساس اهالی سیاست سعی میکردند با او مناظره و یا نزاع رسانهای نداشته باشند و معمولا این احمدینژاد بود که همواره از تنش استقبال میکرده و از درگیریها هیچ ابایی نداشته و علت این ستیزه جویی در احمدینژاد عوامل زیادی را میشود بیان کرد اما شاید مهمترین آن عدم اتکا به جریان سیاسی بودهاست چراکه معمولا جریانهای سیاسی هستند که باعث شکلگیری دولتها میشوند اما احمدینژاد هرگز خود را وامدار جناح سیاسی خاصی نمیدانست و به جای اینکه به چهرهها دل ببندد به جامعه نزدیک میشد و به نوعی طبقات اجتماعی پایین جامعه را هدف قرار داده بود و سفرهای استانی، شعار عدالت خواهی، سهام عدالت، یارانه نقدی، ساخت مسکن مهر، پرداخت وامهای زود بازده روستایی، و ... نشان از نگاه عمیق احمدینژاد به جامعه بود.
یکی از ویژگیهای دیگر محمود احمدینژاد روحیه جهادی و خستگی ناپذیر او در کنار شجاعت در تصمیمات وی بود و آنقد در این باره اعتماد به نفس داشت که در مقطع کوتاهی تبدیل به غروری شد که باعث تولید اسفندیار رحیم مشایی و حمیدرضا بقایی شد و آنقدر ادامه داد تا اینکه هرچه را که رشته بود به خاطر این دو نفر عاقبت پنبه شد و هرگز دست از این لجاجت بر نداشت و هرچقدر جلوتر میرفت توهم آن دو نفر بیشتر میشد و اما احمدینژاد بیشتر ذوب در آنها میشد!.
اما احمدینژاد 1400 چه مدلی خواهد؟
یکسال دیگر به انتخابات ریاست جمهوری باقی ماند و با توجه به عملکرد ضعیف دولت تدبیر و امید و همچنین انتقادهای بیرحمانه حسن روحانی در سال 1392 تا انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 و اینکه همه ناتوانیهای دولتهای یازدهم و دوازدهم به گردن احمدینژاد انداخته شد آیا احمدینژاد هم منتظر یک فرصت نخواهد بود تا حداقل خود را ثابت کند؟
واقعا در سر محمود احمدینژاد میگذرد؟
اگر بگوییم احمدینژاد سودای ریاست جمهوری ندارد سخت در اشتباهیم چراکه وی در آرزوی بدست آوردن قدرت سیاسی است و برای رسیدن به آن لحظه شماری میکند و هرگز ناامید هم نمیشود و قطعا برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 برنامههای زیادی دارد اما به خوبی میداند که سد بزرگی به نام شورای نگهبانی دارد که در برابر قانون اصلا با کسی تعارفی ندارد کما اینکه صابونش به تنش خورده که هم او و هم مشایی و بقایی از فیلتر شورای نگهبان تنوانستند عبور کنند که اگر در انتخابات آینده از مشایی و بقایی و جریان به اصطلاح انحرافی فاصله بگیرد اما باید به نوعی برای نظام هم قابل اعتماد نشان دهد.
حال اگر احمدینژاد موفق به کسب رضایت شورای نگهبان گردد قطعا اقبال زیادی خواهد داشت و او میتواند به خوبی افکار عمومی را با خود همراه کند و اتفاقا باعث مشارکت در انتخابات هم میشود و از طرفی هم رأی احمدینژاد هرگز قابل انتقال نیست و مردم فقط به خودش رأی خواهند داد که شاید به این موضوع پیبرده که تا کنون هیچ یک از کاندیداها را حمایت نکرده است.
با توجه به قحطالرجال بودن انتخابات پیشرو و از طرفی هم دو جناح سیاسی مطرح کشور هم دستشان خالی است؛ اصلاحطلبان به خاطر عدم توانایی در عملکرد دولت روحانی و مجلس و اصولگریان هم به دلیل نداشتن چهرههای مطرح، احمدینژاد این موقعیت را بعید است از دست دهد و به نظر میآید از هر ابزاری که دارد سعی میکند از این فرصت استفاده کرده تا به این مهم دست یابد و انتظار میرود وی بصورت عملی به همه حاشیههای بیمورد این سالها خاتمه دهد و در کنار تضمین عملی به نظام، دوباره چهره دولتی انقلابی را مردم پس از سالها تجربه کنند.