جا دارد تشکر ویژهای داشته باشیم از کرونا که اگر نبود مشخص نمیشد کاروان ورزشی ایران در المپیک به جز همراهان متعددی که کنار خود میدید، چند نفر دیگر را هم به عنوان افراد اضافه باید تحمل میکرد. جا دارد تشکر کنیم از مقامات برگزارکننده ژاپنی و حتی کمیته بینالمللی المپیک که با اعمال محدودیت برای کشورها در اعزام نفرات به المپیک باعث شدند بیتالمال و پول مردم ایران بیشتر از این خرج مسافرت مفت و مجانی آقایان توریست ورزشی نشود.
بسیاری از مسئولان ورزش کشورهای جهان اعلام کردند که برای اعزام بهتر ورزشکاران و کادر فنی تیمهایشان از سفر به توکیو خودداری میکنند. اتفاقاً اینجا در ایران هم نمونهاش را داشتیم، وقتی رئیس فدراسیون بدمینتون برای اینکه تنها بانوی بدمینتون ایران بتواند با مربی عازم المپیک شود قید حضور در توکیو را زد. با این حال حضور آدمهای بیربط و هیچکاره در المپیک باز هم اینقدر زیاد بود که چنین رفتارهایی دیده نشد. در حالی کاروان ایران با ۱۸۸ نفر راهی توکیو شد که از این تعداد تنها ۶۵ نفر ورزشکار بودند و نزدیک به دو برابر اعضای کاروان را مربی، مدیر و همراه تشکیل دادند.
الهام هاشمی، سرمربی تیم ملی تیراندازی با عصبانیت تمام اعلام میکند که اجازه ندادند کمک او با تیم اعزام شود یا اینکه کارهای ترخیص قطعات اسلحه ملیپوشان از گمرگ انجام نشد. خب معلوم است چرا، چون وقتی علی دادگر رئیس فدراسیون که اتفاقاً از اعضای هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک هم هست همراه با حسنیخو عضو هیئت رئیسه فدراسیون زودتر از همه چمدان سفر را بستند باید هم کمکمربی و قطعات در ایران بمانند و در نهایت تیم نتیجه نگیرد، به هرحال این دو واجبتر بودند.
اصلاً مهم نیست، مهم مسافرت دستهجمعی آقایان هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک است. مثلاً محسن رضوانی رئیس فدراسیون شنا، کاش یکی پیدا شود و بپرسد دو هفته بعد از شنای متین بالسینی و بازگشت او به ایران جناب رئیس در توکیو چکار میکرده که تا روز آخر هم دل نمیکند برای بازگشت! بالسینی در حالی تنها و بدون مربی و ماساژور مسابقه داد که علاوه بر رئیس، محسن وحدانی دبیر فدراسیون نیز راهی توکیو شده بود!
اصلاً انگار فقط کافیست جزو هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک باشید، آن وقت کار تمام است و مسافر میشوید، چه تیم یا ورزشکار داشته باشید چه نداشته باشید. میتوان پرسید که المپیک تابستانی را به اسکی چکار که عبدیافتخاری رئیس سابق فدراسیون اسکی در توکیو حضور داشته یا اینکه مجید شایسته رئیس سابق فدراسیون تنیس و مجید کیهانی رئیس سابق فدراسیون دوومیدانی که در هیچ فدراسیونی مشغول به کار نیستند، قرار بوده چه گلی به سر ورزشکاران ایران در المپیک بزنند که مسافر توکیو شدند یا علیرضا رحیمی رئیس فدراسیون هندبال و محمد علیپور رئیس انجمن فدراسیونهای ورزشی در حالی که هیچ ورزشکاری در توکیو نداشتند! پاسخ روشن است، تمام اینها عضو هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک هستند.
از همه اینها بگذریم، حضور همزمان رضا صالحیامیری رئیس کمیته ملی المپیک و کیکاووس سعیدی دبیرکل کمیته ملی المپیک را در توکیو چطور میشود توجیه کرد، یا با حضور همزمان مدیر روابط عمومی کمیته ملی المپیک و رئیس کمسیون رسانههای آن چگونه کنار بیاییم. از حضور بادیگاردهای وزیر ورزش هم فعلاً صرفنظر میکنیم، حتماً خطری متوجه مسعود سلطانیفر بوده که نیاز به محافظ در دیار غربت داشتهاند! پس میتوان نتیجه گرفت هر که از این قافله جا مانده مقصر خودش است، چراکه یا ممنوعالخروج بوده یا اینکه نتوانسته خودش را وابسته به این سیستم نگه دارد، والا میتوانست مثل بهداد سلیمی به عنوان عضو کادر سرپرستی کاروان ایران برود توکیو و نقش مشوق تمام ورزشکاران را در سالنهای برگزاری مسابقات ایفا کند.
در این میان قصه مدیران وزارت ورزش هم جالب توجه است؛ مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش که اگر مجبور نبودند برای مراسمات رسمی تحویل دولت به ایران برگردند حتماً تا خاموش شدن مشعل رئیس کمیته ملی المپیک را در توکیو همراهی میکردند، اما وقتی نشد بلافاصله معاون خود مهدی علینژاد را راهی کرد که نکند تیم وزارت نفر کم بیاورد در المپیک. عبدالحمید احمدی دیگر معاون وزیر ورزش هم که مانند تمام رقابتهای بینالمللی در توکیو مشغول کار فرهنگی بود و حضورشان هم حتماً لازم بود. بالاخره ثمرات فرهنگی حضور او در مسابقات گوناگون طی سالهای گذشته در ورزش کشور کاملاً واضح و هویداست و نباید به آخرین سفر ایشان به توکیو عیب و ایرادی وارد کرد. از حضور طاهره طاهریان نایبرئیس بانوان کمیته ملی المپیک و ژاله فرامرزیان معاون بانوان وزیر ورزش هم که چیزی نگوییم بهتر است. یا حضور علی رغبتی مدیرکل دفتر برنامهریزی و نظارت وزارت ورزش چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
واقعیت این است که داستان، داستانی تکراری و غمانگیز است. داستانی که قرار نیست پایانی بر آن نوشته شود، حتی با وجود کرونا و حتی با اعلام محدودیت اعزام نفرات. آقایان مسئول باربط و بیربط باید همیشه در مسافرتها حضور داشته باشند. هزینههایش هم اصلاً مهم نیست، به هرحال بیتالمال هست و دست حضرات در دستدرازی به آن کاملاً باز است. لازم هم نیست به جایی پاسخگو باشند که چرا و چگونه برمیدارند و بریز و بپاش میکنند و دور هم خوش میگذرانند و به ریش مردم هم میخندند. مردمی که به سبب همین کرونا طی دو سال اخیر شرایط سختی را میگذرانند، اما ظاهراً کرونا اگر برای مردم نان و آب نداشته برای آقایان مسافرت داشته است.
در نهایت باز باید تشکر کنیم از کرونا و محدودیتهایی که ژاپنی گذاشتند تا این لیست بلندبالای توریستهای ایران در توکیو بیشتر و طویلتر از این نشود و قدری از بیتالمال صرفهجویی شود.
منبع: روزنامه جوان