به گزارش راه شلمچه، پروفسور جان مرشایمر، استاد دانشگاه شیکاگو، در مقالهای بهتفصیل به دلایل وقوع جنگ اوکراین پرداخته و سناریوهای غرب و روسیه برای آغاز و تداوم جنگ را بررسی کرده است. مرشایمر بر این باور است که غرب بهعمد این جنگ را به راه انداخت تا هیمنه قدر قدرتی روسیه را شکسته و این کشور را از صفوف قدرتهای بزرگ خارج کند. غرب و اوکراین بهاتفاق روسیه را تهدید موجودیتی مینگرند و روسیه نیز غرب و اوکراین را تهدید موجودیتی مینگرد. در این وضعیت، شکلگیری یک صلح پایدار- اگر نگوییم غیرممکن- بسی دشوار است.
مرشایمر نوشت: آیا توافق صلح معنادار در جنگ اوکراین ممکن است؟ پاسخ من خیر است. ما اکنون در جنگی هستیم که هر دو طرف- اوکراین و غرب در یکسو و روسیه در سوی دیگر- یکدیگر را بهعنوان یک تهدید موجودیتی مینگرند که باید شکست داده شوند. با توجه به اهداف حداکثری، دستیابی به یک معاهده صلح قابل اجرا تقریبا غیرممکن است. علاوهبر این، دو طرف اختلافات آشتیناپذیری در رابطه با سرزمین و روابط اوکراین با غرب دارند. بهترین نتیجه ممکن یک «نبرد منجمد» است که بهراحتی میتواند به یک جنگ داغ تبدیل شود. بدترین نتیجه ممکن هم یک جنگ هستهای است که بعید است؛ اما نمیتوان آن را رد کرد.
کدام طرف احتمالا در جنگ پیروز میشود؟ روسیه در نهایت در این جنگ پیروز خواهد شد؛ اگرچه اوکراین را قاطعانه شکست نخواهد داد. به عبارتدیگر، قرار نیست تمام اوکراین را که برای دستیابی به سه هدف مسکو ضروری است، فتح کند. آن سه هدف این است: سرنگونی رژیم، غیرنظامی کردن این کشور و قطع روابط امنیتی کییف با غرب.
اما در نهایت بخش وسیعی از خاک اوکراین را ضمیمه میکند و درعینحال اوکراین را به یک کشور ناکارآمدِ به درد نخور تبدیل میکند. من طرفدار این یا آن یکی نیستم. من فقط به شما میگویم که درصورتیکه جنگ به پیش برود یا ادامه یابد، به نظر من چه خواهد شد. در نهایت، من رفتار روسیه یا اقدامات هیچ یک از کشورهای درگیر در مناقشه را توجیه نمیکنم. من فقط اقدامات آنها را توضیح میدهم. برای درک اینکه جنگ اوکراین به کجا میرود، لازم است وضعیت فعلی را ارزیابی کنیم. این مهم است که بدانیم سه بازیگر اصلی -روسیه، اوکراین و غرب- درباره محیط تهدید خود چگونه میاندیشند و اهداف خود را چگونه ادراک میکنند. وقتی درباره غرب صحبت میکنیم، عمدتا درباره ایالات متحده صحبت میکنیم؛ زیرا متحدان اروپاییِ آمریکا وقتی پای اوکراین به میان میآید، راه خود را از واشنگتن جدا میکنند. همچنین درک وضعیت کنونی در میدان جنگ ضروری است.
ازآوریل۲۰۰۸ مشخص بود که همه رهبران روسیه به تلاشهای غرب برای وارد کردن اوکراین به ناتو و تبدیل آن به یک سنگر غربی در مرزهای روسیه به عنوان یک تهدید موجودیتی مینگرند. در واقع، پوتین و معاونانش بارها این نکته را در ماههای قبل از تهاجم روسیه بیان کردند، آن گاه که برای آنها آشکار شد اوکراین تقریبا یکی از اعضای دوفاکتوری ناتو است. از زمان آغاز جنگ در ۲۴فوریه۲۰۲۲، غرب با اتخاذ مجموعه جدیدی از اهداف که رهبران روسیه آنها را بهشدت تهدیدآمیز تلقی میکنند، لایه دیگری به این تهدید موجودیتی افزود. غرب مصمم است روسیه را شکست دهد و این کشور را از صفوف قدرتهای بزرگ خارج کند (اگر نگوییم با تغییر رژیم یا حتی تجزیه روسیه مانند آنچه در سال۱۹۹۱ درباره شوروی انجام داد).
پوتین در سخنرانی مهمی که در فوریه گذشته ایراد کرد، تاکید کرد که غرب یک تهدید مرگبار برای روسیه است. او گفت: «طی سالهای پس از فروپاشی شوروی، غرب هرگز از تلاش برای به آتش کشیدن کشورهای پساشوروی و مهمتر از همه، پایان دادن به حیات روسیه بهعنوان بزرگترین بخش بازمانده از قلمروهای تاریخی دولتِ ما دست برنداشت. آنها تروریستهای بینالمللی را تشویق به حمله به ما کردند، درگیریهای منطقهای را در امتداد مرزهای ما دامن زدند، منافع ما را نادیده گرفتند و سعی کردند اقتصاد ما را مهار و سرکوب کنند. نخبگان غربی هدف خود را که شکست استراتژیک روسیه است، پنهان نمیکنند».
یادآور میشود مرشایمر پیش از این تصریح کرده است: «ریشه اصلی جنگ اوکراین، تلاش آمریکا برای تبدیل اوکراین به خاکریز غرب در مرز روسیه است. اگر سیاست توسعه ناتو دنبال نشده بود، بعید بود جنگ رخ بدهد. آمریکا اوکراین را به ویرانی هدایت کرد».