به گزارش راه شلمچه، محمدحسن وکیلی با اشاره به شبههای نوشت: قانون حجاب در کشور ما سبب میشود که مردم دچار عقده شوند. بر اساس قانون حجاب، میان پسرها و دخترها فاصله ایجاد شده و آنها از کودکی همدیگر را نمیبینند و در بزرگسالی حقّ ارتباط با همدیگر را ندارند و این قوانین سختگیرانه، باعث میشود که در دل دختران و پسران ما عقدۀ داشتن روابط آزاد شکل بگیرد و همیشه مایل به آن باشند که در موقعیّت خاصّی آن عقده را از دل خود خارج کنند؛ در حالی که در کشورهای دیگر، دختران و پسران بهشکل عادی، کارهای روزمرۀ خود را در کنار هم انجام میدهند، با همدیگر به مدرسه یا گردش میروند و مسئلۀ پوشش برای آنها اهمیّت و حساسیّت خاصّی ندارد و حتّی ممکن است همدیگر را بهصورت برهنه ببینند؛ به همین جهت هیچ عقدهای درون آنها شکل نمیگیرد.
به تعبیر دیگر، قانون پوشش اسلامی بیش از آنکه آرامشزا و کنترلکنندۀ غریزۀ جنسی باشد، موجب فعّالشدن و حساسشدن این غریزه میشود. افرادی که در قیدوبند قانون پوشش، پرورش پیدا میکنند؛ در برابر کوچکترین مواجهه با فرد نامحرم یا عوامل محرّک دیگر، بهسرعت تحریک میشوند و هیچگونه سعۀ صدری از خود نشان نمیدهند؛ امّا افرادی که این مسائل برای آنها عادی شده است، در مواجهه با این موضوعات رفتارهای سبک سرانه از خود نشان نمیدهند.
برای پاسخ به این شبهه به سه نکته اشاره میکنیم:
نکتۀ نخست آن است که قانون پوشش اسلامی هیچگاه باعث بهوجودآمدن عقده در دل انسانها نمیشود. قانون پوشش اسلامی، یک جزء از نظام کلان تربیت جنسی و جنسیّتی اسلام است که باید در کنار سایر قوانین، این مجموعه ملاحظه شود. یکی دیگر از مهمترین بخشهای این مجموعه، قانون ازدواج است.
بر اساس قوانین اسلامی هرچند افراد از ابتدای سنّ تکلیف موظّف به رعایت ضوابط پوشش هستند، امّا چون در آغاز دورۀ جوانی به تشکیل خانواده و ازدواج تشویق میشوند، میتوانند به غریزۀ جنسی خود پاسخ بدهند و بدین ترتیب هیچگونه عقدهای در آنها شکل نمیگیرد.
این آسیب در جوامعی شکل میگیرد که در کنار الزامیبودن پوشش حدّاکثری، راهی برای تأمین نیازهای جنسی در نظر گرفته نشده است. طبیعی است که اگر برای رفع نیازهای جنسی تدبیری اندیشیده نشود، انسان دچار حرص و طمع میشود. اسلام هیچگاه نیازهای جنسی را سرکوب نمیکند، بلکه بر تأمین نیازهای جنسی تأکید و توجّه دارد و در نهایت هدف اسلام، تأمین این نیازها بهصورت متعادل و قانونمند و در چارچوب خانواده است.
نکتۀ دوّم آن است که حتّی اگر از موضوع ازدواج صرفنظر کنیم، در جامعهای که تحریکهای بیجهت بیرونی وجود نداشته باشد، عقدههای جنسی پدید نمیآید. عقدههای جنسی وقتی پدید میآیند که محرکهای جنسی از قبیل فیلمها و تصاویر مستهجن بهصورت گسترده در جامعه شیوع پیدا کند و میل جنسی بیمورد، در مردان و زنان انباشته شود و از راه ازدواج مشروع پاسخی درخور، به آن داده نشود. شاهد عینی این مسئله، تجربۀ جوامع اسلامی در دههها و سدههای گذشته است. مثلاً در کشور ما در دهۀ شصت و هفتاد، با اینکه ازدواج جوانان ایرانی در اوایل بلوغ انجام نمیپذیرفت و محرکهای جنسی هم به شدّت و کثرت امروز نبود، باز هم عقدۀ جنسی در بین جوانان وجود نداشت.
نکته سوّم این است که عقدۀ جنسی در جوامعی که پوشش اسلامی ندارند نیز وجود دارد و این گمان، که در جوامع مدرن و آزاد، عقدۀ جنسی وجود ندارد مسلماً غلط است. مهمترین شاهد این مدعا، آمار بسیار زیاد تجاوز جنسی در کشورهای مدرن است که مسئله پوشش در آنها مراعات نمیشود. سِرّ این مسئله این است که قوای شهویّه انسان، اشباعناپذیر و نامحدود است. این قوا همانند تمایل انسان به خوردن و خوابیدن عمل میکنند؛ یعنی همانطور که انسان هرچقدر غذای لذیذ بخورد، باز هم در وعدههای بعدی تمایل دارد که غذای لذیذ دیگری بخورد، قوای شهویّه انسان نیز بعد از هر تجربهای، بهدنبال تجربۀ دیگری است و محدودیّتی برای این قوّه، وجود ندارد.
به همین دلیل، پس از شکستن هر محدودیّت، افراد بهدنبال ردّکردن محدودیّتهای دیگر میروند و سرانجامی برای این مسیر، قابل تصوّر نیست. امروز در دنیای غرب به حدّی در این زمینه افراط شده است که انسانها سر از گرایشهای عجیب و غریب جنسی درآوردهاند که قابل ذکر و گفتگو نیست. با این حال عقدههای روحی و روانی برطرف نشده و آرامشی برای جوامع غربی به وجود نیامده است.
با دقّت در این مسئله روشن میشود که آنچه مشکل دنیای امروز است، مسئلۀ پوشش و حجاب نیست؛ بلکه مسئلۀ شدیدبودن و سیریناپذیربودن قوای شهویه انسان است؛ امّا راه حلّ این مشکل، آزادگذاشتن مسیر این قوا نیست؛ بلکه تنها راهحل آن، برقرارکردن حدّ تعادل است.
حدّ تعادل، زمانی برقرار میشود که محرکهای بیمورد جنسی از زندگی انسانها برچیده شوند و زمینۀ برطرف کردن نیازهای جنسی افراد در چارچوب قانونی ازدواج فراهم شود.
اگر چنین اتّفاقی برای جوامع بشری بیفتد انسانها میتوانند به آرامش کامل برسند و در سایه این آرامش، در زمینههای علمی و اقتصادی پیشرفت کنند و علاوه بر امور دنیوی به امور اخروی خود نیز رسیدگی کنند و خود را برای رهاشدن از حصار و تنگنای طبیعت آماده سازند و با عوالم ملکوتی و ذات ربوبی مأنوس شوند.
منبع؛ کیهان