خون گریه کن مدینه!

داغی اگر نبود که گریان نمی‌شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی‌شدیم

به گزارش راه شلمچه، در میان علما مشهور است که رسول خدا (ص) در دو شب باقی مانده از صفر سال یازدهم هجرت یعنی 28 صفر و در روز دوشنبه رحلت کرد و آن حضرت (ص) شصت و سه سال داشت.  این روز همچنین مصادف است با شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام نواده گرامی پیامبر. هر ساله شیعیان این مناسبت‌ها را به سوگورای و عزاداری می‌پردازند. امسال نیز 28 صفر 1403 به مناسبت وفات ایشان در سرتاسر ایران به عزاداری پرداخته می‌شود. 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین سفر حج (در عرفه)، در مکه، در غدیر خم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران یا در ضمن  سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت  خود خبر داد. آن حضرت در حجة  الوداع در هنگام رمى  جمرات فرمود: مناسک خود را از من  فراگیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم. هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید. هنگام بازگشت نیز در اجتماع بزرگ حاجیان فرمود: نزدیک است  فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم.

عبدالله بن مسعود گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یک ماه قبل از رحلت، ما را از وفات خود آگاه نمود... عرض کردیم: اى رسول خدا! رحلت  شما در چه موقع خواهد بود؟ فرمود: فراق نزدیک شده و بازگشت  به سوى خداوند است. 

زمانى نیز فرمود: نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان  شما مى  گذارم و مى روم: کتاب خدا و عترتم، اهل  بیتم... و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود.

روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین  و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و امام علی علیه السلام تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: به من خبر داده‌اند شما از مرگ  پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که  جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد...

در فرصتى دیگر مردم را به رعایت  حقوق انصار سفارش و در خطاب  به انصار فرمود: اى گروه انصار، زمان فراق و هجران نزدیک است، من دعوت شده و دعوت را پذیرفته ام... بدانید دو چیز است که از نظر من بین آن  دو هیچ تفاوتى نیست. اگر بین آن دو مقایسه شود به اندازه تارمویى بین آن دو فرقى نمى  گذارم. هر کس یکى را ترک کند مثل این  است که آن دیگرى را هم ترک کرده است... آن دو کتاب آسمانى و اهل  بیت رسالت هستند... سفارش مرا در مورد اهل  بیت من رعایت کنید و...

نیز فرمود: آیا شما را به چیزى راهنمایى نکنم که اگر بدان  چنگ زنید، پس از آن هرگز به ضلالت نیفتید؟ گفتند: بلى، اى رسول  خدا. فرمود: آن (چیز) على است. با دوستى من دوستش بدارید و به  احترام و بزرگداشت من، او را محترم و بزرگ بدارید. آن چه گفتم  جبرئیل از طرف خداوند به من دستور داده بود.

ابن حجر هیثمى گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیمارى خود که به  رحلتش انجامید فرمود: مرگ من به همین زودى فرا مى  رسد و من سخن خود را به شما رساندم و راه بهانه و عذر را بر شما بستم. آگاه باشید، من کتاب  پروردگارم و اهل  بیت  خود را در میان شما مى  گذارم و مى روم. سپس  دست على را گرفت و بالا برد و فرمود: این شخص على بن ابى  طالب  است که همراه با قرآن است و قرآن با على است و از یکدیگر جدا نشوند تا روز قیامت که با من ملاقات نمایند. 

در روز دوشنبه آخرین روز از زندگى رسول اکرم صلی الله علیه و آله آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: اى مردم! آتش فتنه  ها شعله  ور گردیده و فتنه  ها همچون پاره  هاى امواج تاریک شب روى آورده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالى جان سپرد که سر در دامن على  بن  ابى  طالب علیه السلام داشت. على علیه السلام شیون کنان، رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله را به  اطرافیان خبر داد. در این زمان ابوبکر به محل سکونت  خود در «سنح» رفته بود و عایشه به دنبال وى فرستاد تا بى  درنگ به  شهر آید.


خاکسپاری بدن مبارک پیامبر

پس از رحلت رسول  خدا صلی الله علیه و آله، در حالى که عده اى از سران و سیاست مداران مهاجر و انصار در سقیفه بنى ساعده گردآمده و درباره جانشینى آن حضرت به مجادله و منازعه پرداخته بودند، حضرت على علیه السلام به اتفاق برخى از عموزادگان خویش به غسل دادن و کفن کردن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخت.

امام باقر (ع) در این زمینه چنین می فرمایند: «مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز می خواندند، و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند، اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیرالمومنین (ع) بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد.

اهل  بیت علیهم السلام و وابستگان آن حضرت و بزرگان صحابه درباره مکان تدفین بدن مطهر آن حضرت به گفت  وگو پرداختند و هر کدام پیشنهاد خاصى ارائه کردند. حضرت على علیه السلام که متکفل تجهیز بدن آن حضرت و از نزدیکترین مردان به آن حضرت بود، فرمود: إنّ اللّه لم یقبض روح نبیه إلّا فى أطهر البقاع و ینبغى أن یدفن حیث قبض؛ به درستى که خداى سبحان، جان پیامبرى را نمى  گیرد مگر در پاکیزه  ترین مکان، و سزاوار است در همان مکانى که قبض روح شد، در همان جا دفن گردد. 

گفتار مستدل امیرمؤمنان على  ابن  أبى  طالب علیه السلام مورد پسند همگان قرار گرفت و بدن مطهر رسول  خدا صلی الله علیه و آله را در همان مکانى که جان به جان آفرین تسلیم کرده بود، دفن نمودند.

طبرى، پیشنهاد دفن پیامبر صلی الله علیه و آله را در همان مکانى که وفات یافت، به ابوبکر منتسب کرده و از او نقل می کند: ما قُبض نبىٌ إلّا یدفن حیث قُبض؛ هیچ پیامبرى از دنیا نرفت، مگر این که در همان مکانى که قبض روح شد دفن گردید.

هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت در داخل مسجد النبى قرار دارد و زیارتگاه مسلمانان و مشتاقان آن حضرت از سراسر عالم است. 

اگر خوشت اومد لایک کن
1
آخرین اخبار