به گزارش راه شلمچه، در دوران هشت ساله دفاع مقدس، مازندرانیها در دو جبهه همزمان نقش مهمی داشتند که حضور رزمندگان در خط اول جبههها و همچنین کمکهای مردمی به جبههها در نوع خود بیسابقه بوده است.
سردار شهید همدانی به فاصله چند ماه مانده به شهادتش در باره نقش مازندرانی در دوران دفاع مقدس به راه شلمچه گفته بود؛ هر جایی که در زمان عملیات نیرو نیاز داشتیم سراغ لشکر ویژه ۲۵ کربلا میرفتیم که همیشه بیشترین نیروها و بهترین رزمندگان را در گردانها داشتند و از آنطرف کمکهای مردمی به جبههها باز هم متمایز بودند که در یک مرحله بیش از یک میلیون و ۲۰۰ کامیون کمکهای مردمی به جبههها اعزام کرده بودند که این هم بیسابقه بوده است.
لشکر ویژه ۲۵ کربلای مازندران ضمن اینکه رزمندگان مومن و شجاعی داشت اما فرماندهان بزرگی داشت که در عملیاتهای مختلف دفاع مقدس نابغههایی بودند که به فرماندهان خطشکن معروف بودند.
لشکر کربلا از ابتدای تشکیل تا انتهای دفاع مقدس یک فرمانده داشت و او هم مرتضی قربانی بود. یک اصفهانی که گذشته از چند ماه اول تشکیل تیپ کربلا، از تابستان سال ۱۳۶۱ فرماندهای یگانی را برعهده داشت که از دو استان مازندران و گیلان نیرو میگرفت. مازندران در آن زمان از رامسر تا گنبدکاووس را شامل میشد که بعد از جنگ، استان گلستان تشکیل شد.
در ماههای اول، نیروهای هر تیپی از نقاط مختلف ایران بودند. چنانچه تیپ کربلا گردانهایی از قم، اصفهان، تهران و دیگر نقاط کشورمان داشت، اما مدتی بعد قرار میشود هر تیپی به استان یا منطقهای از کشور واگذار شود و تیپ ۲۵ کربلا هم به استانهای مازندران و گیلان واگذار شد.
سردار قربانی در همین خصوص میگوید: «اوایل فرماندهی و ارکان تیپ کربلا از بچههای اصفهان بودند. با احتساب این تیپ، استان اصفهان سه یگان عمدهی کربلا، امام حسین (ع) و هشت نجف را داشت. با تقسیم بندی سپاه برحسب مناطق، تیپ کربلا به منطقه سه کشوری که شامل استانهای مازندران و گیلان بود واگذار شد. (گلستان آن موقع جزو استان مازندران بود). در عملیات رمضان (تیر سال ۶۱) پشتیبانی تیپ کربلا را دادند به استانهای شمالی. من همچنان فرمانده این تیپ بودم و تا پایان دفاع مقدس در همین مسئولیت انجام وظیفه کردم.»
تیپ کربلا به محض تشکیلش در سه عملیات بزرگ طریق القدس، فتح المبین و الی بیت المقدس شرکت کرد. فتح خرمشهر یک تکان اساسی برای این تیپ بود! چرا که آنها صرفا در محور شلمچه ۴۰۰ شهید دادند که در یک مورد، ۴۵ نفر از بچههای زواره اصفهان یکجا به شهادت رسیدند.
با فراز و فرودهای بسیار، تیپ کربلا که بعد از عملیات محرم (اواخر پاییز ۶۱) تبدیل به لشکر شده بود، تقریبا در تمام عملیات بزرگ و تاثیرگذار دفاع مقدس شرکت کرد و غالبا به عنوان لشکر خط شکن به نبردهای بزرگ و سنگین ورود میکرد. اوج این حضور را باید در عملیات والفجر ۸ یا همان فتح فاو بدانیم که نیروهای این لشکر به عنوان اولین رزمندههای ایرانی قدم به شهر فاو گذاشتند و پرچم گنبد امام رضا (ع) را بر مناره مسجد فاو به اهتزاز درآوردند.
یکی از فرماندهان برجسته این لشکر سردار شهید محمدحسن طوسی بود که در جریان عملیات والفجر ۸ و آزاد سازی شهر بندری فاو به عنوان فرمانده اطلاعات عملیات در پیروزی این عملیات نقش ارزشمندی داشت که به «نابغه فاو» معروف است.
«محمدحسن طوسی» سال ۱۳۳۷ در روستای «طوسکلا» از توابع شهرستان «نکا» به دنیا آمد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب اسلامی شهرستان نکا و با همراهی تعداد از روحانیون سرشناس اقدام به حفاظت از شهر و مردم آن کرد تا این که بعد از مدت کوتاهی، در مرداد ۱۳۵۸ به سپاه پاسدران انقلاب اسلامی پیوست.
طوسی در اوایل انقلاب و برای مقابله با ضد انقلاب به گنبدکاووس اعزام و پس از آرامش در این شهر به کردستان رفت. در آن جا با احمد متوسلیان آشنا و در سال ۱۳۵۹ فرمانده عملیات سپاه ساری شد. همزمان در سپاه ساری فرماندهی «گروه شهید» را پذیرفت و در برقراری امنیت در جنگلهای آمل، سوادکوه، ساری، گرگان و جنگلهای گیلان از خود شجاعت وصف ناپذیری به خرج داد. در همان زمان به دلیل لیاقت به فرماندهی طرح و عملیات سپاه منطقه سه – گیلان و مازندران – منصوب شد. همزمان و در زمستان سال ۱۳۶۰ بعد از پایان یافتن غائله ضدانقلاب در آمل، به «تیپ ۳۱ عاشورا» اعزام شد.
در معاونت اطلاعات و عملیات تیپ ۳۱ با دوست دیرینهاش شهید «حسین اکبری دنگسرکی» بارها و بارها برای شناسایی به قلب دشمن زد. در همین مرحله بود که افق جدیدی در مقابلش باز شد و او با غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری آشنا شد. آشنایی محمد حسن طوسی و غلامحسین افشردی تنگاتنگ شد تا حدی که بارها و بارها این دو در جلسات مختلف در کنار هم قرار گرفتند.
بعد از شرکت در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس در سال ۱۳۶۱ به مازندران برگشت و جانشین قرارگاه حضرت ابوالفضل(ع) که کار اعزام نیروی رزمی و پشتیبانی به جبههها را در مازندران به عهده داشت، شد.
در سال ۱۳۶۲ به «لشکر ۲۵ کربلا» پیوست و معاون اطلاعات و عملیات این لشکر شد. محمدحسن طوسی «عملیات والفجر ۶ » را نیز تجربه کرد. در همین عملیات بود که برادرش محمدابراهیم طوسی به شهادت رسید. شهید مرشدی وقتی از محمد حسن طوسی خواسته بود که اجازه دهد هر طور شده پیکر محمد ابراهیم را به عقب بیاورند محمدحسن طوسی در جوابش گفته بود:یا همه شهدا یا هیچکدام. که این موضوع باعث شد پیکر محمد ابراهیم طوسی بعد از ۱۳ سال کشف شود.
بعد از عملیات والفجر ۶ در عملیاتهای «قدس ۱ و ۲ » و عملیاتهای ایذایی دیگر شرکت کرد. اوج زحمات محمد حسن طوسی را در «عملیات والفجر ۸» میتوان مشاهده کرد.
در عملیات والفجر ۸ و ادامه آن برای چندمین بار مجروح شد و حتی به حالت اغما رفت. بعد از این عملیات، «عملیات کربلای۱» – آزاد سازی مهران – از محمد حسن طوسی خاطرات خوشی دارد. حضور در «عملیات کربلای ۴» و پس از آن «عملیات کربلای ۵ » که سختترین نوع عملیات در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران لقب گرفت عملیاتهایی هستند که محمد حسن طوسی به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ویژه ۲۵ کربلا به ایفای نقش پرداخت.
در فروردین سال ۶۶ بار دیگر به شلمچه رفت و در حالی که جانشین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا بود، با تنی خسته و مجروح در دشت تفتیده شلمچه و نوزدهم فروردینماه ۱۳۶۶ در سن ۲۹ سالگی برای همیشه و بر اثر اصابت ترکشهای گلوله «خمپاره ۶۰ » عراق به شهادت رسید.
عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو
اگر عراق را سرزمینی مثلثی شکل فرض کنیم، فاو در منتهیالیه ضلع شرقی آن چسبیده به خلیجفارس قرار دارد. مهمترین شهر عراق نزدیک به فاو، بصره است. ضمن آنکه شهرهای ابوالحسیب، زیبر، صفوان و امالقصر همگی در این منطقه واقع شدهاند. وجود شهرهای ایرانی آبادان، خرمشهر و محدوده شلمچه و اروندرود نیز در این منطقه بیش از پیش بر اهمیت آن افزوده است. کشور کویت نیز کمترین فاصله با این منطقه حساس را دارد. همچنین نزدیکی به جزیره بوبیان، هورعبدالله و پایانههای نفتی الامیه و البکر واقع در خلیجفارس بر اهمیت و حساسیت آن افزوده است.
عارضه مهم این منطقه رودخانه خروشان اروند است که از تلاقی دو رودخانه دجله و فرات سرچشمه گرفته و در عرض ۴۰۰ – ۱۶۰۰ متر متغیر بوده و از جزر و مدهای بسیار شدیدی برخوردار است.
ساحل شرقی اروندرود در دهانه خلیجفارس مکان آرایش و مبدا حرکت رزمندگان اسلام جهت انجام عملیات و تحقق فتحی دیگر است.
آموزش نیروهای اسلام به دو بخش عمومی و تخصصی تقسیم میشود. از آنجا که عمده تجربیات رزمندگان در جنگهای آبی و خاکی در آبهای راکد هور حاصل شده بود آموزش خاص در منطقه اروند و رودخانه بهمن شیر و سدهای آبی که همان شرایط اروند را داشتند آغاز میشود و آشنایی با شنا، قایقرانی و جنگ تن به تن شکل گسترده و در عین حال فشردهای به دورههای آموزش یگانها بخشید. در برخی از یگانها پنج الی شش ماه قبل از عملیات، آموزش غواصی و تمرینات تخصصی آن به اوج خود میرسد و نیروها اوقات زیادی را در آب به سر میبرند و در شرایط مختلف آب رودخانه به مانور میپردازند ودر جهت ورزیده شدن، شب و روز نمیشناسند تا آمادگی نیروها از حد انتظار افزایش یافت و آماده عملیات گسترده بودند.
عناصر شناسایی پس از گذراندن دورههای سخت و طاقتفرسای غواصی پا به مرحله حساس و مشکلتری میگذراند و در شرایط بسیار خطرناک عملیات شناسایی را آغاز میکنند. عبور از اروند و نزدیک شدن به خط دشمن که با تجهیزات و امکانات کامل از تسلط بالایی برخوردار است میتواند بسیار خطرناک باشد. دشمن با کمک «رازید» که یک نوع رادار سطحی است و دوربینهای دید در شب و پروژکتورهای قوی و دیدگاههای متنوع و سنگرهای چند دهنه در نزدیکترین نقطه ساحل و اسکلههای مستحکم کاملاً بر رودخانه اشراف داشت. این مرحله از عملیات کاری پرخطر و شاق بود و کلیه مراحل شناسایی میباید در شب انجام میشد که احتمال هر نوع اتفاقی اجتنابناپذیر بود و کوچکترین نقص در کار موجب اسارت، شهادت و لو رفتن عملیات میبود و اصل مهم غافلگیری را خدشهدار میکرد و در مجموع طی سه الی شش ماه کلیه یگانهای عملیاتی بالغ بر ۷۰۰ الی ۸۰۰ بار از اروند عبور کرده و موفق شدند به عملیات شناسایی در خطوط مختلف بپردازند.
اعجابانگیزتر اینکه در هیچیک از این عملیاتها حادثهای که باعث لو رفتن اهداف شناسایی شود اتفاق نیفتاد و با توجه به جریان متلاطم آب در اروند و شدت امواج رودخانه هیچ گونه تلفات جانی نیز نداشت.
به موازات فعالیتهایی که در امر آموزش و شناسایی صورت گرفت رزمندگان اسلام همچنان سرگرم احداث جاده، پل، سولهسازی، سنگرسازی و حمل و نقل وسایل نظامی وامکانات مورد نیاز بودند. ساخت پلهای ارتباطی در میان نخلستانهای ساحل اروند و آمادهسازی نهرها و آب راههای منتهی به اروند و استقرار قایقها در این نهرها از مسائل قابل توجه بود. احداث پل بر روی بهمنشیر برای تردد و رساندن امکانات به رزمندگان اسلام بود. کارهای بسیاری انجام شد که رعایت اصل حفاظت و پنهان ماندن از دید دشمن در اصل آن قرار داشت و با این همه مشکلات تمام وسایل مورد نیاز رزمندگان و وسایل عبور با استتار کامل در نخلستانهای حاشیه اروند مستقر گردید برای شب امید.
اروند رام شدنی نیست. به هیچ شناگر ماهری سواری نمیدهد. ۴۰۰ تا ۱۲۰۰ متر عرض دارد و با جزر و مد بیش از چهارمتر چشمها را خیره میکند. در هنگام جزر آب با سرعت زیادی از شمال به جنوب رو به خلیجفارس میریزد. در هنگام مَد این را با خشونت و خشم باز میگرداند. محاسبه سرعت و جریان آب اروند و پیشبینی جزر و مد و تهیه جدول این تجهیزات پیچیده به کمک چند دانشجو آغاز میشود. یک سال تلاش بیوقفه و طاقتفرسا توانست آرامترین زمان اروند را به سپاه اسلام بنمایاند. درست ۳۶ ساعت به شروع عملیات مانده بود که نتیجه محاسبات آماده میشود اما همین نتایج باید باز به میزان واقعی جزر و مد آزمایش میشد.
تنها در صورت صحیح بودن پاسخها بود که میشد به نتیجه عملیات دلخوش داشت در غیر این صورت اما جواب درست بود.
تمام گردانهای عمل کننده با آرایش مخصوص، اول غواصی و بعد حرکت قایق در آبراه و نهرها آماده هستند. نمنم باران ساعتی قبل از عملیات شروع شده است. لبخند شوق واشتیاق فرا رسیدن عملیات در چهره رزمندگان مشهود است. غواصها حالی دیگر در بینشان حکمفرماست. دستور ورود غواصها به اروند فرا میرسد و فرماندهان خود مستقیماً ناظر بر ورود نیروهای غواصی بر اروند هستند و هیچکس نمیداند لحظهای بعد چه خوهد شد. سرانجام غواصها از دیدها محو میشوند و فرماندهان پس از اطمینان از رهایی موفق غواصها به سنگر هدایت بازگشتند و انتظار لحظه موعود را میکشند.
سرانجام ساعت ۲۲:۱۰ تاریخ ۲۰ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ از سوی قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) با رمز «یا فاطمه الزهرا (س)» دستور شروع عملیات صادر میشود.
پس از اعلام رمز حرکت، قایقها و انتقال گردانها در زیر آتش خمپاره و توپ و تیربارهای بیامان دشمن به سرعت انجام شد و در همان ساعت اولیه خطوط اول اروند توسط نیروهای رزمنده اسلام تصرف و حرکت نیروها برای تصرف خطوط بعدی آغاز گشت.
حضور گسترده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عملیات هلکوپترهای هوانیروز در عمل تدارکات و کارهای رزمی دفاعی در عملیات والفجر ۸ توانست توانمندیها و قدرت جنگ هوایی جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان ثابت کند.
عملیات والفجر ۸ و عبور نیروها تحت نظر قرارگاههای خاتمالانبیاء (ص)، قرارگاه کربلا و قرارگاه نوح طبق نقشه عملیاتی فوق انجام گرفت.
مناطق تصرف شده شامل شهر فاو، راسالبیشه، جاده فاو - بصره، پایگاههای موشکی، منابع نفتی، اسکله البکر والامیه و محورهای امالقصر، جاده البحار – بصره، نخلستانهای حاشیه اروند، کارخانه نمک و دریاچه نمک را تصرف کرده و با هجوم تانکها و هواپیماهای بیشمار پاتکهای گسترده عراق در طول ۹۰ روز مقاومت و نبرد فاو توانست توانمندی رزمندگان را به جهانیان نشان دهد.
طی یک روز تممی پلهای رودخانه بهمنشیر منهدم میشود. پل ایستگاه هفت آبادان بدون استفاده میگردد و پل مهم و استراتژیک بقیهالله (عج) به زیر آب میرود و لحظاتی پس از این اقدام، رژیم عراق در رادیوی خود محاصره رزمندگان اسلام در فاو را اعلام میکند. در این سوی جبهه قوای مهندسی از نصب پلهای معلق سود چندانی نمیبرند. انتقال خودروهای سنگین که بعضاً جنبه حیاتی هم دارند از عرض بهمنشیر عملاً غیرممکن میشود و بدین ترتیب دستاوردهای عملیات در معرض تهدید جدی قرار میگیرد. تمام توجه فرماندهان به بهمنشیر معطوف میگردد.
جنگ مهندسی از اروند به بهمنشیر برمیگردد. جنگ پلها آغاز شده است. هر تحرکی در دو سوی بهمنشیر زیر حملات سنگین دشمن قرار داشت. ساخت یک سد خاکی بر روی رودخانه بهمنشیر آغاز میشود. حدود صد کامیون کمپرسی بدون وقفه به طور شبانهروزی کار خود را آغاز میکنند. ظرف ۳۶ ساعت اولین سد خاکی زده میشود. لحظه عجیبی است آن لحظه که دو سوی بهمنشیر از هم باز میماند. این پیوند، پیوند خاک با خاک نیست؛ پیوند عشق با استقامت است.
جنگ پلها نیز با پیروزی سلحشوران به پایان میرسد. دشمن همچنان زبونی را تجربه میکند و آنگاه که همه درها را به روی خود بسته میبینید از سلاح شیمیایی بهره میبرد. استفاده مکرر و بسیار وسیع عراق از سلاح شیمیایی به حدی است که در تاریخ جنگ سابقه ندارد. انتشار صد کیلوگرم گاز شیمیایی در هر کیلومترمربع جسارت و وقاحت میطلبد و سکوت جهان میتواند به آن دامن بزند اما پدافند مؤثر واحد شیمیایی سپاه اسلام در کنار یاری خداوند مثل همیشه دشمن را ناکام میسازد. باران شروع به باریدن میکند. خنثیسازی مناطق آلوده توسط گروههای راهنما و خودروهای خنثیسازی انجام میگیرد. با امداد غیبی یاران سپاه اسلام دوباره جان میگیرد و جوانه میزند و دشمن به خاک یأس مینشیند.
با آنکه روزها از شروع عملیات گذشته است، اما همچنان پاتکها و حملات توپخانهای و هوایی عراق با شدت ادامه دارد. نبرد هنوز با همان شدت گذشته استمرار دارد. حملات فراوانی برای بازپسگیری کارخانه نمک و پیش روی از جاده فاو – بصره میکند و در تبلیغات خود از پیش رویهای چند ده متر و چند صد متر به سوی فاو یاد میکند و به دنبال تخلیه آب دریاچه نمک از پاتک قریبالوقوع قوای زرهی برای بازپسگیری فاو و عقب راندن نیروهای اسلام در رسانههای گروهی جهان سخن میراند. اما این بار تلخی شکستی دیگر را تجربه میکند. مهندسی جنگ طرحی دیگر را در صحنه فاو میگسترد و آن انتقال آب از اروند به خطوط مقدم جبهه است. در زیر آتش شدید دشمن کانالها حفر میشود و آب به خطوط مقابل دشمن انتقال مییابد. پمپها روشن میشود وجنگ پمپها آغاز میگردد. آب اروند نیز به جنود خداوند میپیوندد و دشمن حقیرتر از هر وقت دیگر زمینگیر میشود. دشمن نیز با پمپهای خود قصد تخلیه آب را دارد.
در زمانی که دشمن از پیش روی چند متری خود صحبت میکند و هرگونه پیش روی را برای قوای اسلام غیرقابل نفوذ تلقی میداند عملیات محدود «یا مهدی (عج)» آغاز شد و برای همیشه خیال صدامیان را از بازپسگیری کارخانه نمک و به دنبال آن پیشروی در منطقه راحت میکند. بیش از ۲۰۰۰ تن از نیروهای دشمن در این منطقه به هلاکت میرسند.
فتح فاو در عملیات والفجر ۸ برای جهانیان باورکردنی نبود. عبور از اروند و مقابله با دشمن که درسنگرهای مطمئن به انتظار نشسته است غیرقابل باور بود و پس از فتح فاو رسانههای بیگانه به نفع رژیم صدام تبلیغات واهی کردند. با دعوت از تمام خبرنگاران برای بازدید از فاو و حضور این خبرنگاران در فاو، منطقه عملیاتی والفجر ۸ که مصادف با ددمنشیهای صدام در استفاده از سلاحهای شیمیایی بر علیه رزمندگان اسلام بود، تمام تبلیغات دشمن را نقش بر آب کرد و تمام خبرنگاران از نزدیک شاهد سقوط شهر فاو توسط رزمندگان اسلام بودند.
ساخت پل بعثت و سدهای خاکی بر روی بهمن شیر از توانمندیهای بسیار بالای مهندسی جنگ حکایت دارد که رزمندگان اسلام دوشادوش برادران جهاد سازندگی به طور شبانهروزی کارهای مهندسی را انجام میدادند.
ساخت پل بعثت از نصب ۵۰۰۰ لوله در عمق ۱۸ متری اروند به طول ۴۰۰ تا ۱۶۰۰ و به عرض ۱۲ متر در بستر رودخانه نصب شد و سپس جاده خاکی به ارتفاع یک متر برای عبور انواع وسایل سبک و سنگین در طول شبانه روز راهاندازی گردید و پس از هر بمباران لولهها تعویض و تردد از روی پل امکانپذیر بود. علاوه بر پل بعثت ساخت پلهای خیبری و دبهای برای حمل ونقل وسایل و تردد رزمندگان از کارهای قابل توجه مهندسی جنگ بود.
در این عملیات ۸۰۰ کیلومترمربع از زمینهای دشمن آزاد شد و بیش از ۵۰۰۰ نفر ازنیروهای آن کشته و زخمی و نزدیک به ۳۰۰۰ نفر به اسارت درآمدند. انهدام وسایل و تجهیزات دشمن در این عملیات قابل ملاحظه بود به گونهای که بیش از ۶۰۰ تانک و نفربر، ۵۰۰ خودرو، ۱۵۰ قبضه توپ، ۴۵ فروند هواپیما، ۱۰ فروند هلیکوپتر و سه ناوچه دشمن نابود شد.
به دنبال تحولات جدید و تغییر توازن به سود ایران شورای امنیت سازمان ملل در سوم اسفند ماه ۱۳۶۴ به تهیه پیشنویس و صدور یک بیانیه مهم اقدام کرد ولی این پیشنویس با مخالفت آمریکا و فرانسه روبرو شد. سرانجام پیروزیهای به دست آمده در عملیات والفجر ۸ و نیز اقدامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران منجر به آن شد که شورای امنیت در پیشنویس اولیه قطعنامه بعدی گامی به سوی خواستهای به حق ایران بردارد.