به گزارش راه شلمچه، پس از حادثه 11 سپتامبر، نوع جدیدی از تهدید در قالب گروه تروریستی القاعده مورد توجه قرار گرفت. القاعده با تمسک به ایدئولوژی افراطگرایانه، رویکرد خشونتباری را در قبال غرب و بهویژه آمریکا در پیش گرفته بود. این تهدید، ماهیتی جدید داشت زیرا القاعده از داشتن قلمرو محروم بود و سربازان آن میتوانستند در هر نقطهای از جهان به اهداف و منافع آمریکا حمله کنند.
با توجه به ماهیت پراکنده تهدیدها و عناصر القاعده، استفاده از پهپادها توسط آمریکا بهعنوان ابزارهایی که قادر بودند با دقت بالا و با کمترین ریسک از منظر تلفات جانی و مالی، مواضع و شخصیتهای کلیدی القاعده را هدف قرار دهند در دستورکار قرار گرفت.
هواپیماهای بدون سرنشین با توجه به دوری آمریکا از مواضع القاعده و با توجه به نیاز واشنگتن جهت نفوذ به قلمرو دیگر کشورها و کشتار هدفمند نیروهای القاعده، سلاحی کاملا کاربردی به نظر میرسیدند. با این همه، براساس آمارهای تایید شده، رویکرد واشنگتن در استفاده از پهپادها برای هدف قرار دادن تروریستهای القاعده، ابدا به اصول اخلاقی پایبند نبوده و با بیتوجهی به منطق تمایز(فرق گذاشتن میان نظامیان و غیرنظامیان)، موجب کشتار گسترده مردم بیگناه نیز شده است. امری که انتقادهای گستردهای را از واشنگتن به همراه داشته است.
با گذشت زمان و با توجه به گسترش فعالیتهای گروههایی نظیر القاعده و همچنین افزایش نیاز به انجام عملیاتها و کشتار هدفمند، استفاده از پهپادها توسط دیگر دولتها نیز گسترش یافت. در روزهای اخیر، به کرات اخباری در حوزه مسائل خاورمیانه منتشر شده که وجه مشترک آنها استفاده از پهپادها در میادین نبرد بوده است. اخیرا حشدالشعبی عراق اعلام کرده بود برخی پادگانها و انبارهای مهمات این گروه در عراق هدف حملات پهپادی قرار گرفته است. رژیم صهیونیستی نیز دو پهپاد خود را در جنوب بیروت به پرواز درآورد که انفجار یکی از آنها موجب شد تا آسیبهای گستردهای به یک ارگان رسانهای حزبالله لبنان وارد شود.
ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای نیز بهطور گسترده از پهپادها استفاده میکند. بهطوری که این کشور مواضع داعش و حزب دموکرات کردستان در خاک سوریه و عراق را با استفاده از پهپادها با دقت بالا هدف قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران همچنین در مدت اخیر یک پهپاد پیشرفته آمریکایی را که حریم هوایی این کشور را نقض کرده بود، سرنگون کرد.
ایران تا جایی در حوزه توانایی پهپادی خود پیش رفته که «پایگاه خبری هیل» که به کنگره آمریکا نزدیک است در گزارشی اعلام کرد: «ایران در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت در زمینه استفاده از پهپادهاست.» با این حال، در تازهترین رویداد مرتبط با حملات پهپادی، جنبش انصارالله یمن اعلام کرد که در عملیاتی با حضور 10 پهپاد، تاسیسات نفتی آرامکو در خاک عربستان را مورد حمله قرار داده است. این حمله به قدری بر اقتصاد عربستان تاثیرگذار بود که خبرگزاری رویترز از توقف صادرات نفت این کشور خبر داد و قیمت نفت در بازارهای جهانی، افزایش بیسابقهای را تجربه کرد.
با توجه به تحولات اخیر و پررنگ شدن نقش پهپادها بهویژه در میادین نبرد خاورمیانه، در این گزارش سعی میشود ابعاد مختلف فلسفه استفاده از پهپادها در میدانهای نبرد، از طریق پاسخ دادن به چهار پرسش اصلی مرتبط با آنها بررسی شود.
پهپادها در چه کلاس تسلیحاتی قرار دارند؟ پهپادها در زمره «سیستمهای تسلیحات خودمختار مرگبار» Lethal Autonomous Weapons Systems(LAWS) قرار دارند. این نوع از سیستمهای تسلیحاتی در محاوره، «رباتهای قاتل» Killer Robots نامیده میشوند. برخی کارشناسان با تکیه بر قابلیت یادگیری ماشینها با استفاده از هوش مصنوعی، یک سلاح خودمختار را به مثابه سلاحی تعریف میکنند که برای یادگیری یا انطباق عملکردش با شرایط متغیر محیطی(منظور شرایطی است که قرار است در آن به کار گرفته شود)، برنامهریزی شده است.
تعریف واحدی از این نوع تسلیحات وجود ندارد با این حال، تمایزگذاری میان تسلیحات مختلف بر پایه میزان نظارت و مداخله انسانی، امری رایج است. «سازمان دیدهبان حقوق بشر» با درنظر گرفتن میزان کنترل انسان در استفاده از سیستمهای تسلیحات خودمختار مرگبار، تقسیمبندی سهگانه مفیدی را از آنها ارائه کرده است: 1- سلاحهای انسان- حاضر(تحت هدایت انسان): رباتهایی که صرفا با فرمان انسان، اهداف را انتخاب و هدف قرار میدهند.
پهپادها در این گروه تسلیحاتی قرار میگیرند. جنگندههایی نظیر پردیتور(Predator) و ریپر (Reaper) نیز در این گروه تسلیحاتی قرار دارند. 2- سلاحهای انسان- ناظر(تحت نظارت انسان): رباتهایی که قادرند با نظارت عامل انسانی، اهداف را انتخاب و هدف قرار دهند(عامل انسانی در این نوع از سلاحها قادر است رفتار رباتها را کنترل و تصمیمات آنها را باطل سازد). ازجمله تسلیحات انسان ناظر میتوان به سامانههای تسلیحات دفاعی خودکار، مثل: سامانه تسلیحات نزدیکزنِ Phalanx MK 15 نیروی دریایی آمریکا، سامانه موشکی Aegis(کَشتی پایه) و سامانه اسرائیلی دفاع موشکی(زمینی) گنبد آهنین(Iron Dome) و همچنین نسل دوم هواپیماهای بدون سرنشین، مثل: Navy X-47B و Taranis اشاره کرد. 3- سلاحهای انسان-غایب(خودمختار): رباتهایی که قادرند بدون فرمان انسانی یا تعامل با انسان، اهداف را انتخاب و هدف قرار دهند. فقط این نوع از تسلیحات، کاملا خودمختار در نظر گرفته میشوند. هنوز هیچگونه سلاح انسان- غایبی ساخته یا مورد استفاده قرار نگرفته است.
پهپادها و تحول در معادلات جنگ استفاده از پهپادها موجب ایجاد سه چرخش عمده در شیوههایی شده است که جنگ از طریق آنها مورد بررسی قرار میگیرد و تجربه میشود: 1) جنگها در گذشته محصور در محدودیتهای جغرافیایی بودند، حال آنکه در جنگ با استفاده از پهپاد، اهمیت سنتی مولفههای جغرافیایی را کمرنگ میسازد.
2) بازیگران اصلی در جنگهای گذشته دولتها بودند، حال آنکه استفاده از پهپادها در میدانهای نبرد، حالتی فردی به جنگ داده و نه قلمرو یک کشور، بلکه حیات و زندگی افراد را بدون تلاش برای تصرف خاک آنها مورد توجه قرار میدهند. فراموش نکنیم که اصلیترین اهداف حملات پهپادی از زمان اوجگیری استفاده از آنها در میدانهای نبرد، انسانهای بیدولتی بودند که در چارچوب گروههای تروریستی نظیر القاعده به فعالیت میپرداختند.
3) و درنهایت اینکه استفاده از پهپادها، حالتی دائمی و همیشگی به جنگ میدهند که در آن هر لحظه امکان درگیری وجود دارد و «پیشدستی» در قالب آن تبدیل به یک قاعده میشود.
چند نوع حمله پهپادی وجود دارد؟ بهطور کلی، حملات پهپادی را براساس شیوه هدفگیری میتوان به دو نوع تقسیم کرد: حملات نشاندار ( Signature Strikes) و حملات شخصیتی (Personality Strikes). «حملات نشاندار» آن دسته از حملاتی هستند که در جریان آنها پهپادها، افراد ناشناخته را براساس الگوهای رفتاری مرتبط با فعالیتهای تروریستی و نه هویت شناختهشده آنها، هدف عملیات قرار میدهند. قابل ذکر است این نوع عملیات بهدلیل بالا بودن تلفات غیرنظامیان با الزامات حقوق بشر بینالمللی سازگار نیست.
«حملات شخصیتی» آن دسته از حملاتی هستند که در آنها افراد براساس هویت شناختهشده و مشخص هدف قرار میگیرند. تفاوت میان حملات نشاندار و شخصیتی در این است که حملات شخصیتی، افرادی را که هویت آنها مشخص و در لیست ترور قرار دارند، هدف قرار میدهد. حال آنکه حملات نشاندار، افراد ناشناخته را صرفا براساس الگوهای رفتاری مرتبط با فعالیتهای تروریستی نابود میسازند. نقطه ضعف اصلی حملات نشاندار این است که صرفا با حدس و گمان و بدون استماع قضایی مظنونان، دست به کشتار آنها میزند. متاسفانه آمارها حاکی از افزایش قابل توجه قربانیانی هستند که در اثر حملات نشاندار جان باختهاند. طبق آمار، در فاصله سالهای 2004 تا 2007، فقط 9 نفر در قالب حملات نشاندار جان باختند، حال آنکه این میزان در فاصله سالهای 2008 تا 2012 به 300 نفر رسیده است. انتقاد اصلی به حملات نشاندار این است که این حملات برای جان غیرنظامیان اهمیتی قائل نیستند و فرقی میان تروریستها و نظامیان با افراد بیگناه قائل نمیشوند.
کارنامه منفی عملیات پهپادی آمریکا ایالات متحده آمریکا کشوری است که منفیترین کارنامه را در این زمینه از خود بهجای گذاشته است. پنتاگون در گزارشی اعلام کرده: «حملات هوایی ائتلاف آمریکا علیه داعش (که حملات پهپادی هم جزء آنها هستند) تا ژانویه 2019، موجب مرگ 1257 غیرنظامی در عراق و سوریه شده است.» با این حال، یک گروه ناظر جنگ سوریه که عقبه دانشگاهی نیز دارد، اعلام کرده حداقل 7500 غیرنظامی درنتیجه حملات هوایی و پهپادی ائتلاف آمریکا در عراق و سوریه کشته شدهاند. «بنیاد آمریکای نوین» نیز در گزارشی اعلام کرد «از سال 2004 تا 2017، مجموعا 409 عملیات پهپادی توسط آمریکا انجام شده که درمجموع موجب کشتهشدن 288 غیرنظامی و همچنین 275 تن دیگر شده که هویت آنها معلوم نبوده است.» با این حال، دیگر نهادها این آمارها را دقیق نمیدانند و تاکید دارند شمار کشتهشدگان غیرنظامی ناشی از حملات پهپادی آمریکا در مناطق مختلف جهان، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در ارزیابیها گفته میشود.
اخیرا نیز عدم شفافیت در تعداد تلفات غیرنظامیان ناشی از حملات پهپادی آمریکا، با دستور دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا مبنیبر عدم ارائه آمار در این زمینه تشدید شده است.درست در همین نقطه است که بسیاری از کارشناسان بر الزام اخلاقی در استفاده از پهپادها تاکید دارند و بر این باورند که باید سازوکارهای نهادینه شده و قانونی جهت استفاده از پهپادها در میدانهای نبرد، با مشارکت طرفهای مختلف بینالمللی هر چه زودتر تهیه شود و ناقضان آن، با مجازاتهای گسترده بینالمللی مواجه شوند. این گروه بر این باورند کشورهای استفادهکننده از پهپادها باید منطق «تمایز» (Distinction) را که مبتنیبر فرق گذاشتن میان نظامیان و غیرنظامیان است، اساس کار خود در بهکارگیری پهپادهای جنگی قرار دهند.
مزایای استفاده از پهپادها در میدان نبرد مزایای استفاده از پهپادها در میدانهای نبرد موجب شده تا کشورها بهسمت استفاده از این نوع تسلیحات سوق داده شوند. از جمله این مزایا میتوان به مواردی که در ادامه میآیند، اشاره کرد: اولا، پهپادها در زمره سلاحهایی هستند که همچون جنگندهها نیازی به خلبان ندارند. آنها از راه دور و با استفاده از اپراتورهای زبده، راهبری میشوند. از این رو، استفاده از آنها با توجه به اینکه با تلفات انسانی همراه نیستند، از مزیت برخوردار است. ثانیا، استفاده از پهپادها در میدانهای نبرد در مقایسه با جنگندههای پیشرفته از مزیت اقتصادی نیز برخوردار است.
هزینه ساخت و استفاده از یک پهپاد به مراتب کمتر از میلیونها دلاری است که باید صرف ساخت یا خرید و نگهداری از جنگندهها شود. اضافه بر این، سامانههای پدافندی که باید این پهپادها را هدف قرار دهند در بسیاری از موارد هزینه ساخت و نگهداریشان به مراتب بیشتر از خود پهپادهاست. این مورد بهخصوص برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است بهویژه اینکه ایران بهدلیل تحریمهای غرب، فرصت دستیابی به جنگندههای پیشرفته که رقبای منطقهای و بینالمللی این کشور قادر به خرید آنها هستند را نداشته است. درواقع، ایران با دستیابی به فناوری پهپادی و گسترش آن توانسته تا حد زیادی مقابل رقبا و دشمنان خود به یک موازنه قابل قبول دست یابد.
درنهایت سومین مزیت پهپادها این است که آنها دقت در هدف قراردادن اهداف دشمن را ارتقا میبخشند. یک پهپاد با پرواز بر فراز هدف مورد نظر خود و انتقال مستقیم تصاویر به اپراتورهای هدایتکنندهاش، با دقت بالا دشمن را هدف قرار میدهد. اهمیت این نکته زمانی مشخص میشود که به این مورد توجه کنیم تسلیحاتی مانند موشکها لزوما دقیق نیستند و تحقیقات و هزینههای گستردهای باید انجام شود تا آنها قابلیت نقطهزنی را کسب کنند.
جدای از افزایش ضریب دقت در عملیاتهای نظامی، پهپادها محدودیتهای جغرافیایی و توپوگرافی را برای دولتها از بین میبرند و نهتنها فاکتور مکان را به چالش میکشند، بلکه در مقیاسی گسترده و بیسابقه قادر به هدف قراردادن دشمنان هستند. درحقیقت، پهپادها مفاهیم «اینجا» و «آنجا» را بهنحو موثری تحت تاثیر قرار داده و «آنجا» را برای «اینجا» بهطور کامل در دسترس قرار میدهند.
منبع؛ فرهیختگان