به گزارش راه شلمچه، پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش پنج روز پس از ارتکاب جنایت با دستگیری و اعتراف چهار نفر از عاملان حادثه وارد مرحلهای تازه شد. چهار متهم پرونده روز پنجشنبه ۲۷ مهرماه در میان تدابیر پلیسی به محل جنایت بازگشتند و پشت درهای بسته صحنه قتل را بازسازی کردند.
بامداد یکشنبه ۲۳ مهرماه خبر قتل دلخراش داریوش مهرجویی، کارگردان کهنهکار و همسر میانسالش روی سایتهای خبری قرار گرفت. خبر تلخی که گمانهزنیها و شایعات زیادی در پی داشت و هر روز هم دامنه آن گسترده میشد. پلیس از همان صبح روز حادثه اعلام کرد تعدادی مظنون در این حادثه بازداشت کردهاست و هر روز هم به تعداد بازداشتشدگانش اضافه میکرد تا اینکه صبح روز پنجشنبه بیست و هفتم مهر، سخنگوی پلیس خبر داد سه نفر از بازداشتشدگان اخیر به قتل اعتراف کردهاند و نفر چهارم متهمان نیز به زودی دستگیر و بازسازی صحنه به سرعت انجام میشود.
حضور خبرنگاران
با اعلام خبر بازسازی صحنه قتل و اینکه به گفته منابع آگاه در پلیس قرار است ساعت ۱۳ در خانه ویلایی مقتول انجام شود، برای تهیه گزارش بازسازی صحنه جنایت از تهران راهی شهرک زیبادشت فردیس در منطقه فرخآباد شدم. ساعت ۹ صبح همراه تعداد اندکی از خبرنگاران به شهرک رسیدیم و به طرف قتلگاه کارگردان معروف به راه افتادیم، اما دقایقی بعد و در نزدیکی خانه مقتول، کارکنان حراست شهرک با خودرو راه ما را سد کردند و گفتند پلیس اعلام کردهاست هیچ خبرنگاری حق ورود به شهرک را ندارد. به هر حال اصرار ما فایدهای نداشت و برگشتیم و در داخل شهرک ۱۰۰ متر مانده به در خروجی ایستادیم. لحظه به لحظه بر تعداد خبرنگاران و عکاسان خبرگزاریها، روزنامهها و سایتها افزوده میشد تا ساعت ۱۳ حدود ۳۰ خبرنگار و عکاس در محل حاضر شدند.
مأموران کلانتری
همه در انتظار بودند تا بر اساس اطلاعرسانی منابع آگاه ساعت ۱۳ کارآگاهان جنایی همراه متهمان وارد شهرک شوند، اما خبری از کارآگاهان نشد و ساعت حدود ۱۳:۱۵ گشت کلانتری ۱۵ مشکیندشت وارد شهرک شد و کنار خبرنگاران توقف کرد. یکی از مأموران از خودرو پیاده شد و از خبرنگاران خواست شهرک را ترک کنند، اما خبرنگاران و عکاسان به او گفتند از ۹ صبح منتظر بازسازی صحنه قتل هستند و تا حضور متهمان همراه کارآگاهان جنایی در محل میمانند. اصرار مأمور پلیس فایدهای نداشت و کار به بگو و مگو رسید و ثانیههایی بعد هم صدای راننده خودروی پلیس که لباس شخصی بود، بلند شد و توجه همه را خودش جلب کرد و، اما در نهایت خبرنگاران در همان محل ماندند. رابط دادستانی هم در محل حضور داشت و مأموران به او گزارش میدادند و به همین دلیل قسم و آیه مأموران که میگفتند بازسازی صحنه انجام نمیشود، فایده نداشت و خبرنگاران را از صحنه دور نکرد.
یگان ویژه
ساعت به کندی میگذشت و حضور مأموران کلانتری منطقه به وضوح در شهرک دیده میشد و همچنان راه را بر خبرنگاران برای حرکت به سوی خانه ویلایی داریوش مهرجویی سد کردهبودند، اما خبری از خودروهای پلیس آگاهی و فرماندهان پلیس نبود. دقایقی مانده به ساعت ۱۷ سه خودروی لندکروز مشکی یگان ویژه با شیشههای دودی وارد شهرک شدند و از میان خبرنگاران عبور کردند و به طرف قتلگاه کارگردان رفتند. حضور مأموران یگان ویژه یا به گفتهای مأموران مخصوص نوپو و نیم ساعت بعد حضور تعداد زیادی مأمور یگان ویژه موتور سوار در شهرک حکایت از آن داشت به زودی متهمان به محل حادثه منتقل میشوند و بازسازی صحنه انجام میشود، اما همچنان خبرنگاران با سد مأموران پلیس روبهرو بودند.
گونیهای آبی
ساعت ۱۷:۳۰ چند خودرو وارد شهرک شدند و یکی از آنها تعداد زیادی گونیهای آبی رنگ حمل میکرد. یکی از خبرنگاران که ساعتی قبل مخفیانه خودش را به نزدیکی خانه داریوش مهرجویی رساندهبود، تلفنی خبر داد مأموران در حال کشیدن گونیهای آبی رنگ دور دیوار و نردههای محل حادثه هستند تا از دور هیچ منفذی به سوی محل اجرای بازسازی صحنه نباشد.
انتقال رعدآسای متهمان
هوا کمکم تاریک و چراغهای شهرک یکییکی روشن میشود و خبرنگاران بدون آب و غذا همچنان سرگردان و حیران در ابتدای شهرک تجمع کردهاند. ساعت حدود ۱۸ عصر است و تعدادی از مأموران یگان ویژه به مأموران کلانتری اضافه میشوند و در نهایت خبرنگاران را از شهرک بیرون میکنند. ساعت ۱۸ و ۱۰ دقیقه در شهرک باز میشود و تعدادی خودروی شاسی بلند پلیس و تعدادی خودرویسواری هم آژیرکشان با سرعت برقآسایی وارد شهرک میشوند و نگهبان شهرک هم به سرعت در را میبندد تا خبرنگاری وارد نشود. گفته میشد داخل یکی از خودروهای مخصوص حمل متهم که عقب آن مجهز به توریهای قفسه شکل است، عاملان قتل بودند و سرنشینان دو خودروی شاسی بلند هم یکی سردار قنبری، رئیس پلیس آگاهی فراجا و دیگری سردار هداوند، رئیس پلیس استان البرز بودند که برای نظارت بر بازسازی صحنه قتل وارد شهرک شدند.
آخرین قاتل
دقایقی پس از حضور مأموران و فرماندهان، دو خودروی پلیس خودروی سواری دیگری را که چند لباس شخصی داخل آن بودند، اسکورت میکردند، وارد شهرک شدند. گفته میشد خودروی سواری حامل آخرین متهم بوده که ساعتی قبل از سوی مأموران بازداشت و برای بازسازی صحنه قتل وارد شهرک شدهاست تا به جمع سه متهم دیگر اضافه شود.
پشت درهای بسته
همه افرادی که قرار بود در بازسازی صحنه قتل حضور داشتهباشند، وارد شهرک شدند و خبرنگاران همچنان پشت درهای بسته و داخل خیابان منتظر دستور مسئولان بودند تا از دور نظارهگر بازسازی صحنه قتل باشند و گزارش آن را تهیه کنند، اما رایزنیهای آنها هیچ فایدهای نداشت. البته همان خبرنگاری که مخفیانه خودش را به محل بازسازی صحنه رساندهبود، به صورت پیامکی و تلفنی با او در ارتباط بودم و هر لحظه از بازسازی صحنه را تلفنی خبر میداد تا اینکه اعلام کرد مأموران یگان ویژه او را در نزدیکی خانه ویلایی داریوش مهرجویی بازداشت کرده و پس از گرفتن کارت شناساییاش از او خواستهاند محل را به سرعت ترک کند.
پایان بازسازی
حدود ۱۵ دقیقه از ساعت ۱۹ گذشتهبود و از دور خودروهای پلیس چشمکزنان به در ورودی نزدیک شدند. خودروها متعلق به فرماندهان بود و انتظار میرفت حداقل توقفی کوتاهی داشتهباشند و دقایقی به سؤالهای خبرنگاران پاسخ دهند، اما یکییکی با سرعت زیاد از میان خبرنگاران در بیرون از شهرک عبور کردند.
چاهکن
بازسازی پایان یافتهبود و تیمهای ویژه پلیس هم محل را ترک کردند. یکی از شگفتیهای صحنه بازسازی حمل یکی از قاتلان بود که سوار بر خودرویسواری در صندلی آخر کنار پنجره نشستهبود. لحظه خروج شیشه عقب خودرو پایین بود و خودرو به آرامی حرکت میکرد که یکی از مأموران لباس شخصی با انگشت به خبرنگاران اشاره کرد، پسر جوان متهم اصلی است و دوربین به سوی وی گرفته شد و در حالی که متهم به بیرون نگاه میکرد، تصویرش ثبت شد، اما یکی از مأموران به سرعت ماسک او را از روی چانهاش بالا کشید تا تصویرش مشخص نباشد، اما دیر شدهبود. گفته میشد این همان متهم آخری است که پس از لو دادن همدستانش مأموران ساعتی قبل او را در حال چاه کندن بازداشت کرده و پس از کشف آلت قتاله، تلفن همراه و مقداری از طلاهای سرقتی همسر داریوش مهرجویی از محل زندگیاش به صحنه قتل آوردهبودند. پلیس در دستگیری این متهم از باغدار قدیمی در آن محل که متهم را میشناخته کمک گرفتهبود. باغدار به بهانه کندن چاه در باغش متهم را به باغش میکشاند و مأموران او را بازداشت میکنند.
قاتل لب شکری
بازسازی صحنه قتل هر چند بدون حضور خبرنگاران و عکاسان برگزار شد، اما تعدادی از ساکنان شهرک از دور نظارهگر بازسازی صحنه بودند. یکی از ساکنان شهرک به خبرنگار ما گفت: دو نفر از عاملان قتل را من از دور شناختم. یکی از آنها باغبان شهرک است و در تعدادی از ویلاها به عنوان باغبان کار کردهبود و همه ساکنان شهرک او را میشناسند، چون از سالها قبل در این شهرک کار میکند. یکی دیگر هم دوست او است و برای کار به این شهرک رفت و آمد داشت و او را میشناختیم. یکی از لبهایش حالت خاصی دارد و به نوعی لب شکری است و این مشخصه ظاهریاش باعث شد الان او را بشناسم.
پدر قاتل
از لحظه حضورم در شهرک تا پایان بازسازی صحنه شاهد ورود و خروج افرادی به داخل شهرک بودم که از شکل و قیافه آنها مشخص بود کارگر و باغبان غیر ایرانی هستند. یکی از ساکنان شهرک گفت: علاوه بر متهمان که برای کارگری و باغبانی به این شهرک رفت و آمد داشتند، خانوادههای آنها هم رفت و آمد دارند و زمان بازسازی صحنه، پدر یکی از قاتلان هم در شهرک حضور داشت و در اطراف محل برگزاری بازسازی صحنه میچرخید.
منبع: روزنامه جوان