راه شلمچه- محمدرضا سابقی؛ آن چیزهایی که فمنیستها از مردان خوب توصیف میکنند را بکل از ذهنتان بریزید دور..!!
یک مرد جذاب از نظر جنس مونث، مردی نیست که مهربان و حرفگوش کن باشد و نوبتی ظرفها را بشوید و زنش را روی سرش بگذارد؛ .. اصلا"! و ابدا"!
واقعیت این است که زنها بخاطر ماهیت تکاملیشان مردی را ترجیح میدهند که آنها را تحت سلطه قرار بدهد، برایشان قاطعانه تصمیم بگیرد و رویشان غیرت داشته باشد؛ درست از جنس همان مردان غارنشین عصر حجر!!
این خصلتی بجا مانده از دوران هزاران ساله تکاملی بشر است.
اگر زنهای فمنیست خلاف این را تبلیغ میکنند، شک نکنید که دروغ میگویند یا هرگز یک مرد واقعی سراغشان نیامده است. یا به دنبال اسم و شهرت و زر و ثروت هستند و لاغیر ..
من این مساله را به سیاست و جامعه ایرانی هم تعمیم میدهم. واقعیت این است که بسیاری از جوامع و از جمله جامعه ایرانی، به خاطر تاریخ و سابقه و جغرافیایش ذاتا" ماهیتی زنانه دارد و به همین دلیل هم اسم ایران یک اسم مونث است برخلاف بسیاری از کشورهایی که نامشان مذکر محسوب میشود.
عدم درک این مساله دقیقا منشاء افتراق روشنفکران ایرانی با جامعه ایرانی طی دهههای اخیر بوده است، جایی که روشنفکران هرگز نخواستند بفهمند که جامعه مونث ایرانی هرگز یک سیاستمدار سوسول نمیخواهد که با صدای زنانه به او بگوید: «تو چه میخواهی تا من برایت همان بشوم!»
بلکه برعکس، جامعه ایرانی همواره تشنه یک سیاستمدار مقتدر بوده که با صدای مردانه و گردن افراخته جلو بیاید و بگوید: «من اینم! میخواهی؟!»
اپوزوسیون برانداز و اصلاحطلب ایران سالهاست که با شعارهای دموکراسی و حقوقبشری و... سعی میکند انعکاس مطالبات تکتک اعضای مردم باشد اما هیچگاه توفیقی بدست نیاورده، زیرا جامعه ایرانی خستهاند ازین همه هیاهو و جیغ و تشویش زنانه..
متاسفانه بر حسب رفتار و عشوه های اصلاح طلبان و کردار و بزک های اصولگرایانه، در میان انبوه پیام ها و کلیپ و کپشن های مردم در فضای مجازی و شبکه ها و.. می بینیم که جامعه ایرانی این روزها خیلی صریحتر از همیشه میگوید که ما یک رضاخان قلدر حتی بیسوادش (با همان توصیفات منفی که داشت و بدرستی دستگاهای تبلیغاتی و رسانه ای از او ارایه میدهد) میخواهیم: «مردی که برای خودش یک راهحل مشخص! داشته باشد و بی توجه به همه آقازادگان پهلوی یک تصمیم بگیرد و برای عملی کردن آن تصمیم دست به هر کاری بزند..» !!
اصلا" به نظر می رسد که "شاید" جدی شدن گزینه نظامی برای انتخابات ریاست جمهوری پاسخی به این عطش جامعه ایرانی است. گزینهای که البته فعلا" و در حال حاضر وجود ندارد.
اما چنین مردی در خارج از مرزهای کشور هم به هیچ عنوان وجود ندارد.
آن طرف نماد براندازی، فقط رضا پهلوی ابله، ظاهرا" دموکراسیخواه حقوقبشری قرار دارد که از مادرش پول تو جیبی میگیرد و به غایت ، غیر جذاب است و این طرف هم اصلاحطلبانی هستند که روز به روز بیشتر با شعار دموکراسی و حقوقبشری شبیه اوا خواهرها میشوند.
اصولگرایان هم اگرچه خیلی تلاش میکنند، نقش یک مرد مقتدر را بازی کنند اما رفتارهای پرخاشگرانه و عصبی آنها بیشتر از آنکه نشان اقتدار مردانه باشد، ناشی از ماهیت و استرس زنانه آنهاست و به همین دلیل هم در افکار عمومی پذیرفته نمیشوند؛ پروژه عده ای دیگر از همین دوقطب هم به همین دلیل مضحکه شد. زیرا مرد مقتدر، نقشی نیست که بتوان آن را فقط با عربدهکشی و لاتبازی ایفا کرد بلکه که یک خصلت ذاتی است که میتواند حتی در یک لبخند، بروز کند و یا با یک پرخاشگری، محو بشود. و آنچه که در ناخودآگاه مردم بر اثر کنشها و واکنشهای سیاستمداران در لحظات خاص و حساس ثبت میشود هرگز قابل مهندسی نیست.
اما در یک دهه اخیر تنها گزینهای که به عنوان یک مرد سیاسی در ذهن جامعه ایرانی داشت شکل میگرفت احمدینژاد بود:
«سیاستمداری سرسخت که برای رسیدن به هدفش هر کاری میکند، مثل مردهای پایینشهری دهه30، پشت رفقایش میایستد، بجای شعار و عشوه، فقط عمل میکند، هرگز مثل زنان، احساساتی نمیشود، و نهتنها رفتارش واکنشی نیست بلکه با کنشهایش دشمنانش را تا حد جنون به واکنشهای عصبی وا میدارد و بی توجه به قیل و قال آنها، با خونسردی خدمات و هدفش را پیش میبرد آن هم با تخصص و تعهد و به هر قیمتی..»
این راز استقبال این روزهای مردم خسته از هیاهو، از احمدینژاد است، که ای کاش او بیاید و با شعبدههای غیرقابل پیشبینیاش، بساط همهمه حمام زنانهای که جریانات سیاسی داخلی و خارجی براه انداختهاند را جمع کند..
استقبال بخش عظیم و زیادی از جامعه ذاتا" مونث ایرانی از او اتفاقا" بر اساس همان تصویر سیاهی است که دشمنانش از او به عنوان “بد_بوی” ساختهاند:
«پوپولیست، تیرخلاصزن، لمپن، لاتی که هیچ منطقی ندارد، و شاید جزئی از کانون مرکزی قدرت است و به هر طریقی میخواهد به هدفش برسد.» ..
و هر شخصی از دو جناح حاکم بر کشور، و مسلط بر مردم، با خودش میگوید ای کاش این احمدی نژاد در تیم ما بود تا با دل قرص دنبالش بیفتیم.
بخش اصلی حامیان احمدینژاد هم اکثریت ملت ناراحت از وضعیت فعلیند که علاوه بر خدمات او؛ مجذوب کنشهای تهاجمی او علیه مفسدان داخلی و بینالمللی بودند و آن را نشانه اقتدار و مردانگی وی میدانستند.
اما تصویری که رسانههای متعدد و معاندش و بعضا" اطرافیان نااگاه فعلی احمدینژاد برطبق امیال اصلاح طلبان و اصول گرایان سعی دارند تا جایگزین تصویر موجود او بکنند واقعا هیچ جذابیتی ندارد و اگر عمومی شود نقطه پایان اوست.
ایران، این زن زیبای چندهزار ساله، یک مرد واقعی میخواهد نه یک مرد به اصطلاح سوسول..
به درستی واژه مونًث را برای ایران بکار برده اید مطمئنا هضمش برایمان سخت باشد اما حقیقتی است تلخ که طی پورسه ای برنامه ریزی شده از سالهای دور توسط غرب بر کشور ما زیرکانه و به شکلی ناجوانمردانه به اجرا در آمده در این راه اعتقادات دینی و مذهبی مردم را ابزار رسیدن به سلطه گری خود قرار داده اند و جالب این که به شکلی در احاد جامعه نفوذ کرده که مردم خود این ابزار را در اختیار بگیرند و عده ای با این ابزار به خواسته هایشان برسند،معترض شوند ،مدعی شوند بی ادعا باشند حاکم و مجرم شوند اعتراض کنند و در پی نابودی یکدیگر باشند و خود را محتاج به حمایت آن ابر قدرتها بدانند.
حال ظهور مردی همچون احمدی نژاد مرهمی است موقتی.
روسیه و آمریکا نیز همچنین بوده..
ادامه و بحث این موضوع جدای از سیاست جالب است..
البته تعمیم دادن این مساله توسط شما به سیاست و جناب احمدی نژاد نیز جالب بود.
اما چرا شخصی مثل حسن روحانی با دنیایی از بی لیاقتی و ایجاد کشتار آبان ۹۸ تائید صلاحیت می شود. و بزرگمردی همچون احمدی نژاد که در مسیر آرمان انقلاب ۵۷ حرکت می کرد رد صلاحیت می شود.
سپاسگزارم