اختصاصی راه شلمچه ( گزارش رسیده ) - اول اردیبهشت هرساله داغی بر دل کارگران می گذارد که گاها با بغض ها ونفرین ها واشک ها به پایان میرسد؛ روز کارگر تنها به نمادی برای تقدیرها و ثبت تصاویری تبدیل شده که بیش از تأمین رضایت خاطر کارگران، بوی تبلیغات و کارگزار انتخاباتی می دهد!
زندگی کارگران روی خط بیتوجهی مسئولان از ریل خارج شده است و این عمق فاجعه را می توان وقتی درک کرد که ببینید فاصله حقوقی یک کارگر با یک مدیر میانی تا 10 برابر تفاوت دارد؛ حالا قرار است مدیر در ایران زندگی کند و کارگر در توهمات مسئولان زندگی آبرومندانهای داشته باشد؛ مگر می شود؟
براستی کجا مدیران بالا دستی نشستند و درد دل کارگران را گوش دادند؛ عده ای (از نمایندگان ومدیران ومسئولین) که خود را کارگر میخوانند و با این شعار خود را بالا کشیده اند، یادشان رفته که حق وحقوق همان کارگرانی که نردبان ترقی آنان بودند را پیگیر باشند، هرچند این رویکردشان تنها بازار داغ شعارها بوده که هیچگاه عملی به خود ندید.
کارگری نا امیدانه تنها قیمتها را نگاه میکند و میگذرد. میگوید: میترسم به میوه فروشی بروم چرا که قیمت میوهها برایم عذاب آور است؛ هیچکس به عمق بدبختی زندگی ما کارگران توجهی نمیکند؛ اگر هر اتفاقی بیافتد و هر جایی کم و کسری باشد، هر کسی تخلفی کند یا بودجهای کسری بیاید باز هم این ما هستیم که سنگ زیرین آسیابیم.
با این دلگویه از یک کارگر شریف باید اذعان داشت روز مهندس، روز حسابدار وروز شورا وووو از آنان بنوعی تقدیر می کنند حال دلیل تقدیر از آنان چیست آنانی که حق الجلسات خویش را می گیرند وحتی خیلی خیلی بیشتر !
کارگران نسل های سوخته قرن ها و همه عصرها هستند؛ زحمتکشانی که با چشمانی قرمز، اشکهای خویش را از خانواده هایشان مخفی می کنند تا مبادا فرزندانشان بادیدن اشک ها وزخمهای دستشان زندگی برایشان تیره وتار شود!
آقایان محترم قدری از آه وناله کارگران وخانواده هایشان شرم کنید؛ انصافتان کجاست؟! از خدا و روزی که باید پاسخ این همه بی انصافی وحق وناحق کردنها را بدهید، هراس ندارید!؟
قصه دردناک واگذاری کارخانه های کوچک و بزرگ به هم پیمانانتان و ویران کردن آبادی های زندگی کارگران را به چه قیمتی مهندسی کردید؟! چطور توانستید کاخ های مجلل، اتومبیل های مدل به مدل تهیه کنید حال آنکه کارگران در پائین ترین سطح معیشتی گذر عمر می کنند و شما در عیش و نوش خود...
آقایان مدعی خدمت، حال این روزهای کارگران خوب نیست، حال شما مدیران و مسئولان واعضای شوراهای شهرو کارگری چطور است ؛ بیایید حداقل روز کارگر پای درد و دل آنها بنشینید و ببینید دردهایشان چیست؟ ببینید با شرایط تورم امروز وحقوق کم آنان، آیا شما می توانید زندگی کنید!
نگویید مادرس خواندیم ! آنان هم خواندند؛ از شما باسوادتر نباشند کم سوادتر نیستند! حال شما کجا واینان کجا و البته که باید پرسید این همه تفاوت در نوع زندگی از کجا آمده است؟!
ما کارگران شاکر خدای مهربانیم، خدای که زندگی زیبا با کار کردن را به ما ارزانی داشته و بوسه می زنیم بر دستان پدران و مادران کارگرمان که نماد استقامت و بردباری در مقابل همه رنج ها ومشقّت ها بوده و هستند.
این تحلیل خبری در مخلص کلام خاطر نشان می کند کافی است مسئولان نگاهی به سبد معیشت خانوار و حداقلهای یک زندگی معمولی رو به پایین بیاندازند و متوجه شوند این مبلغی را که به اصطلاح با عنوان دستمزد کارگران در سال 99 مصوّب کردهاند تنها جوابگوی یک دوم ماه آن هم با بدترین شرایط ممکن است؛ حالا چه زمانی قرار است مسئولان از خواب غفلت بیدار شوند البته اگر خود را به خواب نزده باشند و درد جامعه کارگری را درک کنند، تنها خدا میداند و بس!