به گزارش راه شلمچه، حسین امیدی،فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی، در یک یادداشت، به سفرهای اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا و همچنین حمله شب گذشته ایالات متحده و انگلیس به دولت صنعا پرداخته است و می نویسد: حاصل سفر بلینکن، از طرفی عقب نشینی بخشی از نیروهای مستاصل اشغالگر از شمال غزه و از طرف دیگر، حمله غیر قانونی ایتلاف خودخوانده صهیونیزم جهانی به رهبری آمریکا و انگلیس به کشور مستقل جمهوری یمن بود.
در روزهای گذشته آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه صهیونیست ایالات متحده امریکا به منطقه سفر کرد.
گزارشها از بمباران هوایی، موشکی، دریایی و زیردریایی صد موشک به هفتاد و سه نقطه در استانهای مختلف یمن خبر می دهد.
در این سفر بلینکن در گفتارش، واژگان و عبارتهای عادی سازی، ادغام اسراییل با کشورهای منطقه، و تعهد آمریکا به تشکیل کشور فلسطین از بسامد بالایی برخوردار بود.
چنین به نظر میرسد که او با سردمداران عادی سازی عبدالفتاح السیسی مصری، ملک عبدالله بن حسین اردنی، و محمود عباس سافی، محمد بن زاید اماراتی، و محمد بن سلمان سعودی به توافقاتی سری رسیده باشد.
لقلقه زبان منافقانه طرفداران عادی سازی، کمک رسانی به مردم غزه و عدم اجازه جابه جایی فلسطینی ها از غزه بود.
تحلیلگران مستقل سیاسی، امنیتی، و نظامی گسترش دامنه جنگ به دیگر کشورهای منطقه پس از شکست ترمیم ناپذیر صهیونیزم جهانی و مقاومت دلاورمردان فلسطینی و شیرمردان محور مقاومت را پیشبینی میکردند.
آمریکایی ها به خوبی می دانند تداوم جنگ و تثبیت شکست اشغالگران کودک کش اسرائیلی به معنای پیروزی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، حضور مقتدر تاثیر گذار محور مستضعفین در معادلات منطقه، تسلط راهبردی ایران بر دریاها و اقیانوس ها، تقویت، تثبیت، و تجلی اسلام سیاسی شیعی در جهان اسلام، احتمال تکرار بیداری اسلامی و تغییرات جوهری در ساختار سیاسی کشورهای منطقه، تضعیف شدید محور عادی ساز منفعل غربی در منطقه، تقویت حضور دیگر بازیگران کلان جهانی مانند روسیه، چین و زوال نفوذ آمریکا و غرب خواهد بود.
بلینکن به مصر وعده تعویق سر رسید بدهی های خارجی و حمایت از سرمایه گذاری کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و ایجاد محدودیتهایی برای اتیوپی که رقیب مصر است، داد.
بلینکن به محمود عباس وعده سر خرمن ریاست بر کشور فرضی فلسطین؟! در آینده و خلاصی از شر مخالفان و مبارزان مقاومت داد.
بلینکن به پادشاه اردن وعده حل مشکلات داخلی اجتماعی و اقتصادی مانند پرداخت حقوق چهارصد و پنجاه میلیون دلاری ارتش و نیروهای امنیتی و خارجی در مرزهای سوریه، عراق و اسرائیل را داد.
بلینکن به عربستان سعودی، امارات، و ترکیه که پنهان و آشکار از طرفداران عادی سازی هستند تضمینهایی مبنی بر تضعیف و حذف ایران؟! از معادلات قدرت و دریافت کمکهای نظامی، امنیتی، و سیاسی و نیز وعده تشکیل بلوک کشورهای محور عادی ساز به رهبری این سه کشور داد.
او محمد بن سلمان را متقاعد کرد که عدم امنیت در منطقه و شیعیان موجودیت آل سعود را تهدید می کنند لذا چاره ای جز پذیرش پروژه عادی سازی و مدیریت پرونده بلوک جدید به عنوان یک قدرت اقتصادی ندارد.
ظاهراً سعودیها زود فراموش کرده اند در ماه عسل بن سلمان و ترامپ وقتی مراکز نفتیشان توسط یمنیها بمباران شد، آمریکا هیچ هزینه ای برای سعودی نداد. اما امروز برای نجات اشغالگران صهیونیست به یمن حمله کردند.
به گمان بلبنکن، خلاص شدن از شر انصار الله با یک ضربه دردناک نقش آنها را در مردم و کشورهای منطقه ضعیف کرده و به دیگر گروه های محور مقاومت اسلامی پیام می دهد در صورت تداوم عملیات علیه اشغالگران آمریکایی اسرائیلی سخت تنبیه خواهند شد.
بلینکن یونان را متقاعد کرد تا در ازای حمایت از پروژه، مشکلات خود را با ترکیه حل کند.
او نمایندگانی به لبنان فرستاد تا بحران بین لبنان و اسرائیل را به صورت مسالمت آمیز ؟! در ازای تضمین بهبود اوضاع اقتصادی لبنان همانطور که قبلاً به دروغ وعده داده بود، در مقابل خنثی کردن حزب الله و توقف حملات آن به رژیم اشغالگر قدس حل کنند.
در تقابل با دشمنان، رژیم آمریکا سیاستی سنتی و تکراری یعنی استفاده ابزاری از سازمان ملل و شورای امنیت اتخاذ می نماید. اینبار نیز ، آمریکا از این ابزار به صورت غیر اخلاقی بهره جست و کشور یمن را در شورای امنیت محکوم کرد تا کالعاده ناجوانمردانه به آن ضربه وارد کند تا به زعم خود آنها را از حمله به کشتی های اسرائیلی و جرات حمله به آمریکا بازدارد.
مصر و قطر به توصیه بلینکن با حماس، در ازای تضمین جان رهبران حماس، وارد مذاکره آتش بس شده تا اسرائیل را از ورطه ای که در آن گرفتار شده اند، خلاص کنند.
در حقیقت ، نقشه بلینکن قرار دادن تمامی بازیگران مهم منطقه در مقابل دشمن فرضی مشترک به نام جمهوری اسلامی ایران بود.
مصاحبه او پس از پایان سفرش به منطقه تأییدی بر این ادعاست. او دو راه را متصور شد، راه اول دربرگیری اسرائیل با تضمینها و تعهدات امنیتی کشورهای منطقه و آمریکا و ایجاد کشور فلسطین، و دوم سکوت در مقابل حماس، انصار الله، حزب الله و ادامه قدرت نمایی آنها.
پر واضح است که تمامی تحرکات وزیر خارجه آمریکا و نقشه هایی که او و دست نشاندگان منطقه ایش در حال پروراندن و اجرا هستند حاصل عدم فهم درست و ارزیابی واقع گرایانه آنها از تغییرات ریشه ای و مناسبات جاری در جهان در سال دو هزار و بیست و چهار است.
طرح منزوی کردن و به حاشیه راندن ایران و دوستانش در محور مقاومت بارها و بارها شکست خورده و اینبار نیز، صهیونیزم جهانی به رهبری آمریکا شکست سختی را پذیرا خواهند بود.
رژیم اسرائیل تا یک هفته پیش بر نابودی مردم غزه اصرار داشت اما مقاومت جانانه دلاورمردان و شیرزنان فلسطینی، حملات هدفمند دیگر احزاب و گروه های محور مقاومت، حمایتهای میلیونها انسان آزاده در سراسر جهان و نیز پروژه شکایت قضائی آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری و عدم توان دفاع رژیم اشغالگر قدس بحران جدیدی برای این رژیم کودک کش و حامیانش ایجاد کرده است.
نتانیاهو در حالت ضعف و انفعال است. عواقب تضعیف دولت نتانیاهو، کمتر از حجم خساراتی که ارتش اسرائیل متحمل شده است، نیست. زمان این را بخوبی نشان خواهد داد.
رژیم غاصب قدس، همه را بد جور به درد سر انداخته است. اروپاییان راه پس و پیش ندارند. با باید با آمریکا و اسرائیل همراه شوند و در مقابل مردمشان قرار گیرند یا راه گریزی بیابند.ادامه بحران منافع و حتی امنیت همه را به خطر خواهد انداخت.
تهاجم آمریکا و انگلیس به یمن حجم حماقت و استیصال و وادادگی آنها و اسرائیل را نشان می دهد. بایدن نمی بایست با طناب پوسیده نتانیاهو به چاه می رفت.
یمنیها ثابت کرده اند مردمی مومن و متدین هستند و در مقابل هر متجاوز خارجی از خود با قدرت دفاع خواهند کرد و نه تنها هر حمله آمریکا را قاطعانه پاسخ خواهند داد بلکه آنها اعلام کرده اند تا پایان تجاوز اسرائیل به غزه مانع حرکت کشتی های اسراییلی به سمت سرزمینهای اشغالی خواهند بود.
آمریکایی که هنوز نتوانسته است بحران جنگ فلسطین را حل و فصل نماید خود را وارد بحران جدیدی کرده که نتیجه اش دادن امتیازات بیشتر به ایران، روسیه و چین خواهد بود. البته امتیاز دهی آمریکا به چین و روسیه به دلیل ترغیب آنها به عدم استفاده از حق وتو در رای گیری شورای امنیت سازمان ملل متحد است که باز هم ضعف آمریکا را نمایان میسازد.
این تجاوز وحشیانه به مردم یمن آنها را از موضع حمایت و دفاع از مردم مظلوم فلسطین منصرف نخواهد کرد و نیروهای مسلح یمن ممانعت مستمر خود از عبور کشتیهای اسرائیلی یا کشتیهایی که عازم بنادر فلسطین اشغالی هستند ادامه خواهند داد.
علاوه بر آن، تمامی گروه ها و اعضای محور مقاومت با صدور بیانیه های جدا گانه ای حمله به یمن را محکوم کرده و در مواردی بر حجم حملات خود علیه رژیم اشغالگر قدس افزوده اند.
حماس نیز در بیانیهای صریح اعلام کرد که اداره نوار غزه یک موضوع ملی فلسطین است و ما اجازه نمیدهیم اشغالگران اسرائیل و حامیان آن مداخله یا بر ما قیمومیت تحمیل کنند.
از طرفی جمهوری اسلامی ایران به عربستان سعودی اطلاع داد هر راه حلی برای مسئله فلسطین باید در دست مردم این کشور باشد و ما هیچ راه حلی را که مقاومت را از معادله خارج کند نخواهیم پذیرفت.
برخلاف تبلیغات گسترده رسانه ای دشمن، محور مقاومت در اوج پیروزی ها قرار دارد و از نظر منابع انسانی و قابلیت و توان نظامی و اعتبار سیاسی در حال افزایش است.
تجاوز آمریکای ها و انگلیسیها به مردم یمن و تأثیر و عواقب آن بر اساس خسارات مستقیم مادی و انسانی وارده به یمنی ها را نمیتوان ملاک ارزیابی قرار داد. بلکه بر اساس گامها و واکنشهای بعدی یمنیها یا متحدانشان در بحران فلسطین اشغالی و منطقه میتوان وضعیت را بهتر ارزیابی کرد.
تهاجم جدید، درگیری در منطقه ای که مهمترین خطوط انتقال انرژی و زنجیره تامین جهانی از آن عبور میکند، به مرحلهای بالاتر و خطرناکتر می کشاند و در را به روی گسترش دامنه درگیریها و ورود مستقیم یا غیر مستقیم بازیگران بزرگ بین المللی و منطقهای می گشاید.
به دو دلیل میتوان ادعا کرد که تجاوز آمریکایی ها، انگلیسی ها، و در کنار آنها اسرائیلی ها به یمن و فلسطین اشغالی نشان دهنده ضعف و درماندگی آنهاست.
اول اینکه رژیم اشغالگر قدس و هم پیمانانش شکست در جنگ غزه را کاملا پذیرفته اند. بنابراین، شیطان بزرگ و استعمارگر پیر مستقیم وارد جنگ با یمن شدند تا مانع شکستهای سنگینتر در منطقه شوند. غافل از اینکه آنها دیگر نمیتوانند مانع شکست های بزرگتر با پیامدهای ژیوپلتیکی در برابر رقبایی همچون جمهوری اسلامی ایران، روسیه، و چین شوند.
دلیل دوم این است که این روند گسترش دامنه و عرصه های درگیری و ورود طرف های منطقه ای و بین المللی را چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم مانع نمی شود. و این خطری است که همیشه غرب را تهدید می کند و خواهد کرد.
تجربه نشان داده که ممکن است غرب آغازگر خوبی برای جنگها باشد اما الزاما پایان دهنده ایده آلی نیست.
یمنی ها به صراحت اعلام کردند که به تجاوز پاسخ مستقیم داده خواهد شد و دارای ابزارهای مناسب پاسخگویی هستند که آنها را قادر می سازد تا آمریکایی ها، انگلیسی ها، و صهیونیستها را از کرده خود پشیمان کنند.
از طرفی، دیگر اعضای محور مقاومت نیز به نوبه خود، قطعا، یمنی ها را در مقابل آمریکایی ها تنها نخواهند گذاشت.
همچنین روسها و چینیها که به نظر میرسد از گرفتاری آمریکا در غرب آسیا و درگیریهای خلیج فارس سود میبرند، ضمن امتیاز گیری از آمریکا و انگلیس، با تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل مخالفت نکردند. لذا دور از ذهن نیست اگر بخشی از پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی به یمنیها را به عهده بگیرند تا بتوانند غیر مستقیم با آمریکایی ها مقابله کنند.
پیش بینی می شود که پایگاه ها و مقرهای اشغالگران آمریکایی در سوریه و عراق و حتی جاهای دیگر اهداف اصلی محور مقاومت باشد.
همچنین انتظار می رود تحولات جدید به تقابل بیشتر مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی کمک کند و کرانه باختری در کنار نوار غزه وارد عرصه درگیری شود.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که تحولات جدید موقعیت آمریکا و متحدان منطقهای و بینالمللی اش را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد. یکی از دلایل عدم حضور مستقیم طرفهای دیگر به جز بحرین در تجاوز علیه مردم یمن می تواند همین باشد.
به احتمال زیاد اوضاع در منطقه به سمت بالا رفتن سطح و تشدید درگیریها، گسترش میدان جنگ به کل منطقه، و آغاز مرحله گشودن عرصه هایی برای رویارویی مستقیم با آمریکایی ها که منجر به اجرای تصمیم راهبردی محور مقاومت مبنی بر تحقق وعده انتقام سخت و خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی و همپیمانانش از سوریه و عراق و کل منطقه غرب آسیا شود.
انتهای پیام//