راه شلمچه- سیدحمید مشتاقینیا؛ چندی از شروع ویروس کرونا نگذشت که دکتر فرزاد جلالی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بابل به رسانه ها اعلام کرد دو مورد مشکوک کرونا در بیمارستان آیت اله روحانی بستری گردید. در یک هفته اول فضای شهر بابل هنوز دستخوش تغییرات کرونایی نشده بود اما به ناگاه حجم زیادی از بیماران مشکوک به بیمارستان ها سرازیر شده و امروز در شرایطی هستیم که هر سه بیمارستان دولتی این شهر درگیر کرونا شده اند. در این میان عوامل مختلفی همچون عدم منع آمد و شد به استان مازندران، اقدامات دیرهنگام و بعضا عدم بستن مشاغل غیرضروری در بازارها، عدم رعایت مردم و عدم تمرکز مدیریت ستاد مقابله با کرونا را می توان به عوامل مهم این شرایط نام برد. حال به صورت مختصر به برخی از این عوامل می پردازیم:
مهم ترین مشکل این ستاد، ریاست این ستاد است که زیر نظر معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی بابل می باشد حال آن که مسایل و مشکلات خیلی فراتر از اختیارات این معاونت می باشد. بخش مهمی از مشکلات مربوط به حذف چرخه انتقال می باشد که با توجه به اختیارات فرمانده ویژه منطقی تر این بود که رییس این ستاد فرماندار ویژه شهرستان باشد. همچنین ابعاد دیگر مسئله کرونا همچون مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز وجود دارد که فراتر از شایستگی حقوقی و علمی معاونت درمان می باشد. همچنین پتانسیل هایی همچون امام جمعه،نمایندگان مجلس، فرمانده سپاه شهرستان، دادستان شهرستان، یک نماینده از خیرین، اصناف و نظام پرستاری و حداقل یکی از متخصین عفونی که مهم ترین شخص درگیر مستقیم با کرونا است در کنار ریاست دانشگاه علوم پزشکی، معاونت درمان و از آن مهم تر معاونت بهداشتی وارد ستاد گردند.
یکی از مشکلات موجود اعلان بیمارستان شهید یحیی نژاد به عنوان یکی از مراکز پذیرش و بستری بیماران می باشد حال آن که بخش هایی همچون اعصاب و روان وصل به شبکه مرکزی اکسیژن نیستند و حتی این بیمارستان از داشتن دستگاه اکسیژن ساز تاکنون بی بهره بوده است و اکسیژن دهی به بخش ها به شیوه قدیمی کپسول دهی انجام می گیرد که مشکلات را افزایش داده است. یکی از دغدغه های مهم مسئولین این بیمارستان در این روزها پر شدن کپسول های اکسیژن می باشد که عملا وقت و انرژی مهمی را از آنان گرفته است این دستگاه به تازگی! خریداری شده و تازه قرار است که نصب شود!!
پرستاران و پزشکان فعال در بیمارستان گهگاه از داشتن دستکش لاتکس و برخی امکانات دیگر نیز بی بهره بوده اند و این خود شانس انتقال بیماری را به کادر درمان افزایش می دهد. همچنین یکی از پایه های مهم تشخیص یعنی دستگاه سی تی اسکن در بیمارستان یحیی نژاد وجود ندارد.
در پایان این بند لازم بینیم متذکر شویم که باید این مساله بررسی گردد که کمبودهای ساعتی کپسول های اکسیژن چه بلاهایی بر سر بیماران آورده است.
بیمارستان بالغ بر 500 تخت خوابی آیت اله روحانی تا قبل شیوع کرونا در حال استفاده از کلیه تخت ها بوده است. حال چه شده است که در حال حاضر تنها 230 تخت فعال دارد. با پرس و جو از مسئولین امر این نکته بیان شد که در حال حاضر با کمبود نیرو و پرستار مواجهیم. پس قبل از کرونا این تخت ها چگونه مدیریت می شده است؟ این نه به معنای سوءمدیریت بلکه به معنای عدم مدیریت پرستاران و کادر درمان و بالاخص پزشکانی است که هیچ اطلاعی از آنان وجود ندارد و فردا روزی که بحران کرونا برطرف گردید این عزیزان با قیافه ای حق به جانب بر طبل پیروزی خودشان بر کرونا می کوبند.
مهم ترین مشکل مرتبط با بند 2 و 3 را می توان در غالب عدم آشنایی معاونت درمان با ساختارها و بیمارستان های دانشگاه دانست که موجب فرسودگی کادر درمان با شیفتهای طولانی و پی در پی شده است و جلسات بیرون از گود مسئولین بدون نظارت در صحنه بحران کرونا در بیمارستان مشکلی را حل نمی کند.
در بحث غربالگری و پیشگیری از بیماری کرونا، استان مازندران از نعمت طرح پزشک خانواده برخوردار است که کافی بود 200 پزشک خانواده شهرستان بابل در هر روز 30 خانواده را حتی شده به صورت تلفنی پیگیری می کردند تا هم یک آمار دقیق از مبتلایان داشته باشیم و هم توصیه های لازم را جهت کاهش مبتلایان به خانواده آنها دهیم و مهم تر این که کانون های آلودگی شهرستان بابل را شناسایی کنیم تا جهت برنامه ریزی و اقدام منسجم تر دستمان خالی نباشد. یکی از وظایف مهم پزشک خانواده پیگیری بیماران تحت درمان در منزل است که این وظیفه بالکل مغفول مانده است. و مشکل مهم تر آن است که برخی از پزشکان خانواده در مطب های خود حاضر نمی شوند و هیچ نهاد نظارتی وجود ندارد که خاطیان را مجازات کند و آن ها را بر سر وظیفه خود حاضر نماید و بار کلیه بیماران بر دوش امکانات اندک بیمارستان یحیی نژاد و شهید بهشتی قرار می گیرد چرا که مدیریت حداقلی مسئولین حتی نتوانسته پزشکان اسکرین بیمارستان آیت اله روحانی را بر سر کاد حاضر کند و برخی از پزشکان ستادی از ترس کرونا به انجام وظایف خود مبادرت نمی ورزند.
حال آنکه قیم پزشکان خانواده که معاونت بهداشتی می باشد به وظایف خود عمل نمی کند و این مساله مهم کاملا رها شده است. کافی بود قبل از جان باختن پزشک خوشنام این شهرو بستری و قرنطینه عده ای دیگر، در برطرف کردن نیازهای پزشکان خانواده از جمله حداقل وسایل حفاظتی مانند گان، ماسک و مواد ضدعفونی کننده کوتاهی نمی شد.
یکی دیگر از مشکلات عدیده ما این است که ناظر سلامت همان مجری سلامت است. او به تمام بیمارستان های خود ازجمله شهید یحیی نژاد و حتی 17شهریورگواهی درجه یک می دهد درحالیکه این مراکز از حداقل ها مانند دستگاه اکسیژن ساز و ... محروم هستند. این مساله نیاز به حضور یک ناظربیرونی مانند دادستانی یا هر نهاد دیگری را بیش از پیش نمایان می کند.
یکی دیگر از مشکلات مدیریت ستاد بحران این است که از ظرفیت بیمارستانهای خصوصی جهت درمان بیماران کرونایی استفاده نمی کند که یکی از علل آن تعارض منافع برخی از مسولین است که خود از سهام داران اصلی این بیمارستانها هستند. همچنین هر سه بیمارستان دولتی شهر تبدیل به مرکز کرونا شده اند و بخشی از بیمارستان شهید بهشتی به بیماران غیر کرونایی اختصاص داده شده است، حال آنکه گزارش شاهدان عینی حاکی از آن است که همین بیمارستان نیز بیماران غیر کرونایی را پذیرش نمی کند که خود این مساله می تواند منجر به فاجعه انسانی دیگری گردد. به عنوان مثال یک بیمار مبتلا به سکته مغزی از ساعت 18 الی 24 به بیمارستان های مختلف ارجاع می شد و با سطح اکسیژن خون 30 درصد و کاهش سطح هوشیاری تحویل یکی از بیمارستان های مرکز کرونا داده شد. در حالی که با توجه به پیشرفت های علمی این امکان وجود داشت در 3ونیم ساعت اول رخداد سکته مغزی کلیه علایم بیمار را برطرف کرد نه اینکه عاقبت این بیمار در مرکز کرونا به علت آسپیره شدن مواد غذایی به انتوباسیون و تنفس با دستگاه ونتیلاتور ختم گردد.
یکی دیگر از مسایل مرتبط با کرونا مشکلات مربوط به کفن و دفن غیر علمی و غیر منطقی توسط بهداشت می باشد. از نظر علمی غسل و کفن متوفی و تدفین آبرومندانه آن در صورت رعایت اصول بهداشتی هیچ مشکلی ندارد، حال آنکه این نحوه تدفین به دور از شان انسانی متوفی و خانواده داغدار اوست.
بحث دیگر پیرامون نظارت های صنفی می باشد که کماکان بعضی از کسب و کارهای غیرضروری در حال فعالیت می باشند و هیچ نهادی وجود ندارد که این کسب و کارها را ممنوع نماید و این مساله منجر به این شده است که بازار ها هنوز خلوت نگردند و بحران کرونا فروکش ننماید. همین مساله در عدم بستن جاده ها وجود دارد. حال آنکه دو هفته قرنطینه بسیاری از مشکلات را برطرف می نماید و ما را دچار بحران های بزرگتر و با شدت بیشتر نمی نماید که حل مشکل مستلزم انتقال ریاست ستاد مقابله با کرونا از معاونت درمان به سمت فرمانداری می باشد.
مشکلات دیگری همچون نحوه توزیع دارو، نابسامانی پیگیری بیماران، عدم پیش بینی بخش پیشگیری از بیماری های واگیرشبکه بهداشت با توجه به قابل پیش بینی بودن ورود کرونا به کشور نیز وجود دارد که از حوصله بحث خارج می باشد. فقط به ذکر این نکته بسنده می کنیم که ماهیت وجودی این بخش، پیش بینی و مقابله زودهنگام با مسائلی همچون کرونا می باشد که عملا بودن و نبودن این بخش هیچ تفاوتی با هم نداشته است.
مهم ترین مشکل این ستاد، ریاست این ستاد است که زیر نظر معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی بابل می باشد حال آن که مسایل و مشکلات خیلی فراتر از اختیارات این معاونت می باشد. بخش مهمی از مشکلات مربوط به حذف چرخه انتقال می باشد که با توجه به اختیارات فرمانده ویژه منطقی تر این بود که رییس این ستاد فرماندار ویژه شهرستان باشد. همچنین ابعاد دیگر مسئله کرونا همچون مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز وجود دارد که فراتر از شایستگی حقوقی و علمی معاونت درمان می باشد. همچنین پتانسیل هایی همچون امام جمعه،نمایندگان مجلس، فرمانده سپاه شهرستان، دادستان شهرستان، یک نماینده از خیرین، اصناف و نظام پرستاری و حداقل یکی از متخصین عفونی که مهم ترین شخص درگیر مستقیم با کرونا است در کنار ریاست دانشگاه علوم پزشکی، معاونت درمان و از آن مهم تر معاونت بهداشتی وارد ستاد گردند.
یکی از مشکلات موجود اعلان بیمارستان شهید یحیی نژاد به عنوان یکی از مراکز پذیرش و بستری بیماران می باشد حال آن که بخش هایی همچون اعصاب و روان وصل به شبکه مرکزی اکسیژن نیستند و حتی این بیمارستان از داشتن دستگاه اکسیژن ساز تاکنون بی بهره بوده است و اکسیژن دهی به بخش ها به شیوه قدیمی کپسول دهی انجام می گیرد که مشکلات را افزایش داده است. یکی از دغدغه های مهم مسئولین این بیمارستان در این روزها پر شدن کپسول های اکسیژن می باشد که عملا وقت و انرژی مهمی را از آنان گرفته است این دستگاه به تازگی! خریداری شده و تازه قرار است که نصب شود!!
پرستاران و پزشکان فعال در بیمارستان گهگاه از داشتن دستکش لاتکس و برخی امکانات دیگر نیز بی بهره بوده اند و این خود شانس انتقال بیماری را به کادر درمان افزایش می دهد. همچنین یکی از پایه های مهم تشخیص یعنی دستگاه سی تی اسکن در بیمارستان یحیی نژاد وجود ندارد.
در پایان این بند لازم بینیم متذکر شویم که باید این مساله بررسی گردد که کمبودهای ساعتی کپسول های اکسیژن چه بلاهایی بر سر بیماران آورده است.
بیمارستان بالغ بر 500 تخت خوابی آیت اله روحانی تا قبل شیوع کرونا در حال استفاده از کلیه تخت ها بوده است. حال چه شده است که در حال حاضر تنها 230 تخت فعال دارد. با پرس و جو از مسئولین امر این نکته بیان شد که در حال حاضر با کمبود نیرو و پرستار مواجهیم. پس قبل از کرونا این تخت ها چگونه مدیریت می شده است؟ این نه به معنای سوءمدیریت بلکه به معنای عدم مدیریت پرستاران و کادر درمان و بالاخص پزشکانی است که هیچ اطلاعی از آنان وجود ندارد و فردا روزی که بحران کرونا برطرف گردید این عزیزان با قیافه ای حق به جانب بر طبل پیروزی خودشان بر کرونا می کوبند.
مهم ترین مشکل مرتبط با بند 2 و 3 را می توان در غالب عدم آشنایی معاونت درمان با ساختارها و بیمارستان های دانشگاه دانست که موجب فرسودگی کادر درمان با شیفتهای طولانی و پی در پی شده است و جلسات بیرون از گود مسئولین بدون نظارت در صحنه بحران کرونا در بیمارستان مشکلی را حل نمی کند.
در بحث غربالگری و پیشگیری از بیماری کرونا، استان مازندران از نعمت طرح پزشک خانواده برخوردار است که کافی بود 200 پزشک خانواده شهرستان بابل در هر روز 30 خانواده را حتی شده به صورت تلفنی پیگیری می کردند تا هم یک آمار دقیق از مبتلایان داشته باشیم و هم توصیه های لازم را جهت کاهش مبتلایان به خانواده آنها دهیم و مهم تر این که کانون های آلودگی شهرستان بابل را شناسایی کنیم تا جهت برنامه ریزی و اقدام منسجم تر دستمان خالی نباشد. یکی از وظایف مهم پزشک خانواده پیگیری بیماران تحت درمان در منزل است که این وظیفه بالکل مغفول مانده است. و مشکل مهم تر آن است که برخی از پزشکان خانواده در مطب های خود حاضر نمی شوند و هیچ نهاد نظارتی وجود ندارد که خاطیان را مجازات کند و آن ها را بر سر وظیفه خود حاضر نماید و بار کلیه بیماران بر دوش امکانات اندک بیمارستان یحیی نژاد و شهید بهشتی قرار می گیرد چرا که مدیریت حداقلی مسئولین حتی نتوانسته پزشکان اسکرین بیمارستان آیت اله روحانی را بر سر کاد حاضر کند و برخی از پزشکان ستادی از ترس کرونا به انجام وظایف خود مبادرت نمی ورزند.
حال آنکه قیم پزشکان خانواده که معاونت بهداشتی می باشد به وظایف خود عمل نمی کند و این مساله مهم کاملا رها شده است. کافی بود قبل از جان باختن پزشک خوشنام این شهرو بستری و قرنطینه عده ای دیگر، در برطرف کردن نیازهای پزشکان خانواده از جمله حداقل وسایل حفاظتی مانند گان، ماسک و مواد ضدعفونی کننده کوتاهی نمی شد.
یکی دیگر از مشکلات عدیده ما این است که ناظر سلامت همان مجری سلامت است. او به تمام بیمارستان های خود ازجمله شهید یحیی نژاد و حتی 17شهریورگواهی درجه یک می دهد درحالیکه این مراکز از حداقل ها مانند دستگاه اکسیژن ساز و ... محروم هستند. این مساله نیاز به حضور یک ناظربیرونی مانند دادستانی یا هر نهاد دیگری را بیش از پیش نمایان می کند.
یکی دیگر از مشکلات مدیریت ستاد بحران این است که از ظرفیت بیمارستانهای خصوصی جهت درمان بیماران کرونایی استفاده نمی کند که یکی از علل آن تعارض منافع برخی از مسولین است که خود از سهام داران اصلی این بیمارستانها هستند. همچنین هر سه بیمارستان دولتی شهر تبدیل به مرکز کرونا شده اند و بخشی از بیمارستان شهید بهشتی به بیماران غیر کرونایی اختصاص داده شده است، حال آنکه گزارش شاهدان عینی حاکی از آن است که همین بیمارستان نیز بیماران غیر کرونایی را پذیرش نمی کند که خود این مساله می تواند منجر به فاجعه انسانی دیگری گردد. به عنوان مثال یک بیمار مبتلا به سکته مغزی از ساعت 18 الی 24 به بیمارستان های مختلف ارجاع می شد و با سطح اکسیژن خون 30 درصد و کاهش سطح هوشیاری تحویل یکی از بیمارستان های مرکز کرونا داده شد. در حالی که با توجه به پیشرفت های علمی این امکان وجود داشت در 3ونیم ساعت اول رخداد سکته مغزی کلیه علایم بیمار را برطرف کرد نه اینکه عاقبت این بیمار در مرکز کرونا به علت آسپیره شدن مواد غذایی به انتوباسیون و تنفس با دستگاه ونتیلاتور ختم گردد.
یکی دیگر از مسایل مرتبط با کرونا مشکلات مربوط به کفن و دفن غیر علمی و غیر منطقی توسط بهداشت می باشد. از نظر علمی غسل و کفن متوفی و تدفین آبرومندانه آن در صورت رعایت اصول بهداشتی هیچ مشکلی ندارد، حال آنکه این نحوه تدفین به دور از شان انسانی متوفی و خانواده داغدار اوست.
بحث دیگر پیرامون نظارت های صنفی می باشد که کماکان بعضی از کسب و کارهای غیرضروری در حال فعالیت می باشند و هیچ نهادی وجود ندارد که این کسب و کارها را ممنوع نماید و این مساله منجر به این شده است که بازار ها هنوز خلوت نگردند و بحران کرونا فروکش ننماید. همین مساله در عدم بستن جاده ها وجود دارد. حال آنکه دو هفته قرنطینه بسیاری از مشکلات را برطرف می نماید و ما را دچار بحران های بزرگتر و با شدت بیشتر نمی نماید که حل مشکل مستلزم انتقال ریاست ستاد مقابله با کرونا از معاونت درمان به سمت فرمانداری می باشد.
مشکلات دیگری همچون نحوه توزیع دارو، نابسامانی پیگیری بیماران، عدم پیش بینی بخش پیشگیری از بیماری های واگیرشبکه بهداشت با توجه به قابل پیش بینی بودن ورود کرونا به کشور نیز وجود دارد که از حوصله بحث خارج می باشد. فقط به ذکر این نکته بسنده می کنیم که ماهیت وجودی این بخش، پیش بینی و مقابله زودهنگام با مسائلی همچون کرونا می باشد که عملا بودن و نبودن این بخش هیچ تفاوتی با هم نداشته است.