راه شلمچه- محمدرضا سابقی؛ قرنهاست که سرگذشت راهبران دینی ، از پیامبر(ص) گرفته تا ائمه(ع) و دیگر عالمان ، در صدها کتاب ولی مضامین تکراری و بیشتر با نگاه های قدسی و فوق انسانی و ماورایی نوشته شده است.
شاید در گذشته این نوع نگاه، پذیرفته و حتی قابل افتخار بوده، اما نسل امروز ، یاد گرفته که هویت واقعیش در نشخوار گذشته نیست ، بلکه در اندیشیدن و پرسش و نقد است که می تواند ادعای زیستن انسانی کند.
بنابراین اگر می خواهیم از داشته های گذشته سخن بگوییم باید بدانیم که نسل امروز سخنان تازه می خواهد.
و این نه به معنای آنست که همان مضامین گذشته را در قالبهای جدید بیان کنیم، که قطعا" سازگاری لازم را نخواهد یافت و خیلی زود با قالبهایش دور ریخته خواهد شد.
و نه به معنای آنست که حرف های امروزی را به گذشته تحمیل کنیم و بخواهیم از آنها، تئوریهای امروزی را اثبات نماییم، که این نیز با توجه به تغییرات مداوم ارزشها و نظریه های امروزی، باعث انزوا و ناکار آمدی همآن مضامین گذشته نیز خواهد شد.
مثل آنکه بخواهیم، دموکراسی را از لابلای آیات و روایات عصر نزول در آوریم و بقول معروف، آنها را مصادره به مطلوب کنیم و شاید این طرح حکومتی به طرحی نو و متفاوت ، تغییر شکل و یا حتی ماهیت بدهد و آنگاهست که همان آیات مقدس و روایات نورانی به جمود و انزوا خواهند رفت.
بنابراین بیشتر باید به لوازم فهم متون از قبیل ادبیات عصر گوینده ، نویسنده ، خواننده ، پیش فرضهای خواننده ، شرایط اجتماعی و اقتضائات زمان و زمینه گوینده و نویسنده .. توجه لازم بشود و به اصل پیام آن متون رسید و نباید به پوسته و ظواهر آنها که از همان اقتضائات زمان و زمینه است چسبید، که همانا به بیراهه ها خواهیم رفت..!
یکی از وقایع تاریخی بسیار تاثیرگذار در سرنوشت تاریخی ما ، نهضت امام حسین(ع) بوده که صدها سال بر تعبد و تشرع و ماورایی بودن آن تکیه شده و عمدتا" پیام قابل توجهی برای الگو گیری از آن، یا گرفته نشده و یا به فراموشی سپرده شده است.
در این مجال مختصر ، نگاهی دوباره و متفاوت به نهضت امام حسین ابن علی(ع) شده و سعی می شود به دور از افراطی گری های دینی و یا تسامحات مدرن ، به پیامهای مهم آن ان شاءالله پرداخته شود:
وقتی از امام حسین(ع) سخن می گوئیم، نمی توانیم تاثیر مهم آموزشهای پیامبراکرم(ص) و پدر و برادرش(ع) را نادیده بگیریم.
و چهار اصل مهم، در مسیر آموزه های آن اولیاءالله برای حضرت اباعبدالله هویداست:
۱- اخلاق ، هدف غایی دعوت و عمل حضرت محمد(ص) و ائمه(ع) قبلی است.
( بعثت لاتمم مکارم الاخلاق –حدیث-پیامبر)
۲- هدف غایی زندگی ، سیر بسوی مقصود الهی و کمال معنوی انسانی است.
(يا ايتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي وادخلي جنتي – سوره فجر)
۳- زندگی ، بطور مطلق ، ارزش زیستن ندارد ، مگر با تحقق شرایط ایمانی و اخلاقی آن..
( قل متاع الدنيا قليل و الآخرة خير لمن اتقي و لا تظلمون فتيلا – سوره نسا آیه۷۷)
۴- حکومت ، حق مشروع مردم است .
( لیقوم الناس بالقسط – سوره حدید آیه ۲۵)
در توضیح موارد فوق در زندگی امام حسین(ع) ، باید زوایدی که نه تنها بدرد شفاف کردن آن نمی خورد بلکه در خرافه سازی عقاید ، بدعت گرایی و یا بی اثر کردن آنها ، نقش بسزایی دارد ، را دور ریخت.
بطور مثال اینکه به پاره ای عقاید در مورد حجت خداوند ، بچسبیم(چه درست باشند و چه قابل نقد) مانند داشتن علم لدنی ایشان و یا پیشگوئیها برای ایشان ؛ هدف و روش امام(ع) در هر مرحله را بشدت تخدیر کرده و چیز معقولی برای الگو گیری آیندگان باقی نمی گذارد ؛ چرا که فرزند پیامبر(ص) خود را الگوی دیگران معرفی کرده است.( لكم فِيَّ اسوة - حدیث سیدالشهدا)
و اما بررسی اجمالی نهضت امام(ع):
هدف امام حسین(ع) : اصلاح جامعه از رذایل اخلاقی و نهی حکومت از بدعتها و بی عدالتیها
( انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى-)
ابزار امام(ع) : امر به معروف و نهی از منکر
( اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر -)
▪روشهای امر به معروف و نهی از منکر : آنچه که در اعتقاد و سیره پیامبر(ص) و امامان قبلی و سیره امام حسین(ع) دیده می شود ، روشهای امر به معروف و نهی از منکر را در سه مرحله زیر نشان می دهد:
۱- آگاهی بخشی فردی و اجتماعی از فضایل و اخلاقیات و رفتارهای مقابل آن بعنوان رذایل اخلاقی
( هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة – سوره جمعه آیه۲)
۲- آگاهی بخشی از تخلفات حکومت و عالمان و فقیهان وابسته به آن..
( من رأي سلطاناً جائراً مستحلاّ لحرم اللّه ناكِثاً لعهداللّه مخالفاً لسنة رسول اللّه يعمل في عباداللّه بالاثم و العدوان ثم لم يغيّر بقول و لا فعل كان حقيقاً علي اللّه اَنْ يدخله مدخله – حدیث پیامبر(ص)
۳- و در آخرین مرحله امر به معروف و نهی از منکر ، استفاده از ابزار حکومت، که اختصاص به شرایط ویژه ای (از جمله درخواست و حمایت عمومی مردم) را دارد.
( لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِيَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اَللَّهُ عَلَى اَلْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا – خطبه سوم نهج البلاغه، شقشقیه)
▪هزینه های اقدام برای رسیدن به هدف فوق الذکر :
•گذشتن از آسایش و زندگی عادی و پذیرش فشارها و محرومیتهای حکومت
•از جان خود گذشتن و ایثارگری خالصانه
که هزینه دوم نیز با توجه به ارزش حیات انسانی و اهمیت هدف اصلاح جامعه، به دو مرحله تقسیم می شود:
در صورت مواجهه با حکومت و فراهم بودن شرایطی که بتوان از هجوم آن نجات پیدا کرد و به آگاهی بخشی و نجات مردم منتج شود و بتوان تداوم مسیر بسوی هدف خلقت را ادامه داد ، اقدام برای زنده ماندن عزت مندانه شایسته است.
▪ و در صورت مواجه شدن با ظلم آشکار و ذلت و بندگی ذلیلانه چند صباح عمر ، جان را بر سر هدف گذاشتن و با شهادت ، اخلاق و انسانیت و آزادگی را جاودانه کردن..
( اَلا و انّ .... قد تركني بين السّلّة و الذّلّة و هيهات له ذلك مني ، هيهات منا الذّلّة. - حدیث سیدالشهدا)
● و در یک کلام:
۱- امام حسین(ع) ، نه از روی هوای نفس و یا قدرت طلبی ، که در راستای هدف رسالت پیامبر(ص) و سیره پدر و برادرش ، اقدام به نهضتی اصلاح طلبانه نمودند.
۲- بر اساس موازین و روشهای منطقی ، ابزارهای لازم برای آگاهی بخشی مردمی را ، با پذیرش همه گونه هزینه های مادی و جانی آن ، بکار گرفتند.
۳- در طی این راه پر خطر ، وقتی با اقبال عمومی و درخواست آنها برای حمایت از هدف خود مواجه شدند ، حجت را بر خود تمام شده دیدند و تصمیم به استفاده از آخرین و عالی ترین ترین ابزار رسیدن به هدف خود گرفتند ، که ورود به مرحله فراهم كردن شرايط لازم براي تشکیل حکومت عدل بود. ( توجه شود که حتی اگر قصد اولیه برخورد با حکومت را نداشتند ، ولی تشکیل یک اپوزیسیون در میان جامعه خلافت اموی، به معنای مخالفت با حکومت تلقی شده و چنانچه از طرف حکومت اقدام به سرکوب می شد که نتیجه اش همان تقابل با حکومت و در صورت پیروزی، تشکیل حکومت حق و عدل بود.)
۴- و لیکن در هنگامی که از امکان برخورداری از پشتیبانی مردم! نا امید شدند ، از عملیاتی کردن این مرحله منصرف شده و همه تلاش خود را برای نجات جان خانواده رسول الله(ص) و همراهان فداکارشان بکار گرفته تا ضمن حصول این نتیجه ارزشمند، بتوانند به هدف مقدس خود نیز ادامه بدهند.
۵- سیدالشهدا(ع) در ادامه تلاشهای خود ، وقتی که خودشان و اصحاب خویش را در محاصره شدید نظامی دشمن دیدند و بر سر دو راهی پذیرش ذلت و ادامه دادن عمر و چند صباحی دیگر زیستن! ولی تحت شدیدترین تعرضات امنیتی ، و یا دفاع کردن از دین خدا تا مرز بریده شدن سرهای مقدس آل الله و شهادت قرار گرفتند ؛ راه دوم را عاشقانه برگزیدند و آزادگی و اخلاق و کرامت انسانی را بعنوان پیام جاودانه نهضت مقدس خود به تاریخ "انسان" سپردند . ( لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا – امام علی(ع) نامه ۳۱ نهج البلاغه، وصيت به فرزندان)
فقط ایمان به رحمت خداوند مهربان..
توحید ....
متشکرم