به گزارش راه شلمچه، «... این اسناد، توطئههای آمریکا علیه ملّت ایران را نشان میداد؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمیکنید بخوانید این کتابها را، [امّا] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتابها را در کتابهای درسی بیاورید، متأسّفانه نکردند. این [اسناد] نشان میدهد که آمریکاییها در این مدّتی که در ایران حضور داشتند ـ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ـ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئههایی و چه خیانتهایی انجام دادند ...»
این جملات بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشآموزان در 11 آبان 1401 است که به اهمیت اسناد افشا شده لانه جاسوسی آمریکا اشاره داشتهاند.
اسناد لانه جاسوسی آمریکا که پس از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، به تدریج جمعآوری شد و انتشار یافت، حکایتهای دقیقی از حضور عناصر نفوذی و مرتبط با نهادها و سرویسهای امنیتی و جاسوسی ایالات متحده در مطبوعات و نشریات و همچنین مراکز آموزشی و آکادمیک این کشور دارد. براساس این اسناد بسیاری از عناصر به اصطلاح فرهنگی اعم از مطبوعاتی و روزنامه نگار و استاد دانشگاه و... که با سفارت آمریکا در تهران مرتبط بوده، علاوهبر جاسوسی، برای اعمال سیاستهای فرهنگی غرب، هدایت و کنترل میشدند.
سند گویایی از این اسناد، گزارش مفصل مامور اطلاعاتی سفارت آمریکا، «استیوارت راکول» به عنوان کاردار موقت در آذرماه 1342 است که با طبقهبندی دقیق نیروهای شبه روشنفکر و آوردن نام تک تک آنها با ذکر پروفایل و خصوصیات شخصی و همچنین جایگاه اجتماعی و علمی، طریقه ارتباط و اتصالشان را مورد بررسی قرار داده و با دستهبندی کردن آنها، طرح شبکه نفوذ را ارائه میدهد.
در این طرح، نخستین تلاشهای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده آمریکا، شناسایی عناصر مشهور جریان شبه روشنفکری در دانشگاهها و رسانهها و احزاب و حتی دولت بود تا بتوان با مد نظر داشتن خصوصیات و ویژگیها و همچنین ظرفیتها و تواناییهای آنان، شبکهای از این افراد را برای نفوذ افکار و تمایلات و طرح و نقشههای آمریکایی طراحی کرد و تشکیل داد.
طراحی شبکه نفوذ از دانشگاهها
در بخشی از یکی از این اسناد آمده است:
«... یکی از مسائل بسیار هیجان انگیز امروز ایران عبارت است از همنواتر ساختن عناصرجوان طبقه روشنفکر با رژیم (شاه)...»
از همین روی بود که کانونهای استعماری از طریق سفارت آمریکا، سعی کردند با سازماندهی روشنفکران زیر نظر خود و در ارتباط با بخشی از رژیم شاه (که در این مرحله دفتر فرح را وارد عمل کردند) ظرفیت تاریخی/فرهنگی بالقوه این قشر را به خدمت خود بگیرند؛ به تدریج آنها را در رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برخی نشریات و روزنامهها مانند کیهان و همچنین مؤسسات تازه تاسیس مطالعات و تحقیقات اجتماعی و... جمع کرده و در جهت سیاستهای فرهنگی رژیم شاه به کار گرفتند.
مثلا مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در واقع مرکزی بود که به پیشنهاد و ریاست احسان نراقی و با سرمایه و پول فرح دیبا و دفتر وی تاسیس شد و براساس نوشتههای خود احسان نراقی هدف از تشکیل این مؤسسه، ایجاد مرکزی برای جمعآوری شبه روشنفکران بعضا مخالف رژیم شاه در زیر یک سقف قابل کنترل بود و از اینجا بود که بسیاری از این شبه روشنفکران را حقوق بگیر دفتر فرح کردند!
از جمله این افراد میتوان به «حبیبالله پیمان»، «پرویز ورجاوند»،«غلامعباس توسلی»، «شاپور راسخ»، «احمد اشرف»، «باقر ساروخانی» و«غلامحسین ساعدی» اشاره کرد.
اولویتهای شبکههای نفوذ
سند استیوارت راکول به عنوان یک گزارش کلیدی و تعیینکننده، حکایت از آن دارد که در آغاز یک دوران (پس از 15 خرداد 1342) و بعد از بیثمر ماندن تئوری اصلاحطلبانه کندی در ایران، پروسهای نوین برای حضور استعماری آمریکا در ایران ترسیم میشود. پروسهای که نفوذ فرهنگی به وسیله شبه روشنفکران از عمدهترین محورهای آن است. اولویتهای نفوذ در این سند به ترتیب زیر مشخص شده است:
1- دانشگاه تهران؛ هدف اول نفوذ
2- نفوذ از طریق قدرت نرم
3- پرورش دانشجویان هواخواه آمریکا
4- تشویق متفکران آمریکایی به حضور در ایران
5-آموزش زبان انگلیسی به عنوان محمل دیگر نفوذ در مراکز دانشگاهی
به دنبال گزارش فوق، اسنادی به چشم میخورند که همه آنها در دوران پس از خرداد 1342 تهیه شده و به نظر میآید در جهت عملیاتی شدن گزارش «استیوارت راکول» و برنامه اداره اطلاعات ایالات متحده تنظیم شده بودند.استیوارت راکول در ادامه گزارش خود، معتقد است در ابتدا میتوان از پرورش دانشجویان مورد نظر آمریکا درون دانشگاه تهران شروع کرد:
«... سفارت کوششهای ویژهای برای پرورش دانشجویان به عمل آورده و تماسهای خوبی چه در میان دانشجویان غیر سیاسی برقرار کرده است...»
در ادامه گزارش، شگفتی این مامور اطلاعاتی از ظرفیت پذیرش و شیفتگی دانشجویان و روشنفکران ایرانی نسبت به قدرت نرم ایالات متحده قابل توجه است:
«...به طور کلی ما از قدرت پذیرایی جوانان تحصیلکرده ایرانی درباره اندیشههای آمریکایی و اطلاعات درباره آمریکا تحت تأثیر قرار گرفته ایم....»
از همین روی برای تاثیر بیشتر بر دانشجو و روشنفکر ایرانی در گزارش راکول، آموزش پیگیر زبان انگلیسی با حضور اساتید آمریکایی پیشنهاد شده است:
«...ما توصیه میکنیم که همچنین به توسعه برنامه تدریس انگلیسی فولبرایت توجه شود. همچنین ما سرگرم مطالعه درباره امکان استفاده از سپاه صلح برای تدریس انگلیسی اساسی... در دانشگاهها هستیم...»
هشت پیشنهاد CIA برای نفوذ در بین جوانان
راکول 8 پیشنهاد را به عنوان نتیجه گزارش مفصل خود مطرح نموده است که براساس آنها میتوان در میان قشر جوان و دانشجو نفوذ و شبکهسازی کرد:
«... 1-برقراری مرکز مطالعات آمریکایی در لااقل سه دانشگاه ایران یعنی دانشگاههای تهران و پهلوی شیراز و مشهد (با نظارت اداره اطلاعات آمریکا)
2-دو برابر کردن برنامه نمایشها با توجه بیشتر به اندیشمندان جوان
3-تعیین مأمورین جوان اداره اطلاعات آمریکا برای تحصیل تمام وقت در دانشگاه تهران، به پیروی از الگوی آمریکایی لاتین با رسالت اصلی تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی دانشجویان در جهتی مساعد برای سیاستهای ایالات متحده
4-توسعه مرکز دانشجویی انجمن مرکز ایران و آمریکا در جنب دانشگاه تهران از طریق ایجاد فضای اضافی و گسترش کادر.
5-برقراری مراکز دانشجویی مشابه در مشهد و شیراز
6- برقراری یک کتابخانه اداره اطلاعات آمریکا درتبریز
7-توسعه برنامه تولید فیلم مستند اداره اطلاعات آمریکا با تأکید بر موضوعات مثبت مربوط به مدرنیزه کردن ایران
8-دو برابر کردن توزیع «پژوهنده» که نشریه اداره اطلاعات آمریکا برای دانشمندان است...»
رابطان مطبوعاتی، رسانهای و دانشگاهی
گزارش دیگری که از لانه جاسوسی آمریکا در مورد شبکه نفوذی و جاسوسان فرهنگی و رسانهای ثبت شده، به تاریخ 26آوریل 1969 برابر 6 اردیبهشت 1348 است و تحت عنوان لیست رابطین «ال دبلیو سماکیس» تهیه شده است. برخی اسامی لیست فوق که در تاریخ مطبوعات و رسانههای مکتوب ایران نامهای شناخته شدهای بوده و در سالهای پس از انقلاب هم فعالیت داشتند!
از جمله درباره یکی از این رابطین مطبوعاتی آمده است:
«... استعداد پیشرفت مقام در محدوده شغلیش را دارد. او مطمئناً یک خبر فروش خوب است که امکان دارد در آینده منبع اطلاعاتی از این بهتری بشود...»
همچنین درمورد یکی از عناصر نفوذی دانشگاهی آمده است:
«... علی رغم این حقیقت که او درگذشته از تعلق خاطر بیش از حد به آمریکاییان رنج میبرده است... یک منبع اطلاعاتی عالی در مورد پیشرفتهای دانشگاهی است...»
ارتباط روزنامههای رادیکال با سفارت آمریکا
فعالیتهایی که سفارت آمریکا پس از سال 1342 از طریق نفوذ در محافل رسانهای و آکادمیک انجام داد، در سالهای پس از انقلاب هم به خوبی برایشان نتیجه داد. فی المثل در سال 1358 که سال انتشار پیدرپی روزنامهها و نشریات جدید، اغلب با ظاهری به شدت انقلابی و یا ملیگرایانه بود و از همین طریق بعضا سعی در جذب احساسات و شور انقلابی و انحراف آن داشتند، سندی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا به عنوان گزارش مامور سفارت به نام شلنبرگر به واشینگتن پرده از ماموریت یکی از همین روزنامهها به نام «بامداد» برداشته که در آن فضا و در پی تعطیلی روزنامه معلومالحال آیندگان، توانست به سرعت جای آن را در میان جامعه روشنفکری و تحصیلکرده جا باز کرده و زمینهها را برای القاء تئوریهای خود ایجاد نماید:
«... (باری) روزن وابسته مطبوعاتی، روز چهارشنبه 9 می، منصور رهبانی سردبیر بامداد را در ساختمان سه طبقه جدید الاجارهای ملاقات نمود... رهبانی علاقهاش را مبنی بر دریافت مقالات توضیحی از جانب وابسته مطبوعاتی اظهار داشت و علیرغم حساسیت روابط ایران و آمریکا وی روزن را مطمئن ساخت که بامداد برای بالا بردن تیراژش هیچ چیزی را که مستقیماً علیه منافع آمریکا باشد، چاپ نخواهد کرد...»!
یا در سندی دیگر آمده است:
«... روز چهارشنبه، 9 می، وابسته مطبوعاتی روزن با علیرضا نوریزاده، سردبیر امید ایران ملاقات کرد... نوریزاده با صراحت خواستار کمک از دفتر مطبوعاتی و فرهنگی (سفارت) شد...»
سفارت آمریکا: مقاله هم برایتان مینویسیم!
ارتباط با عناصر خودفروخته و نفوذ آنها در احزاب و نشریات وابسته از دیگر ترفندهای سرویسهای جاسوسی غرب بوده و هست. در سندی دیگر ضمن بیان ارتباط عناصر اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا در تهران با یکی از همین عناصر، علنا درباره مراحل نفوذ و سپس تاسیس روزنامه (موسوم به «خلق مسلمان» وابسته به حزب ضد انقلابی خلق مسلمان) و حتی نوشتن مقاله برای آن روزنامه از سوی کارشناسان اطلاعاتی سفارت، رهنمود داده میشود.
در آن سند آمده است:
«... با ملاقات قرارگاه با حسن پسر شریعتمداری موافقت میشود...و برای حفظ شهرت و آینده سیاسی شریعتمداری تأکید دارد بر اینکه ملاقات با احتیاط برگزار گردد....ما علاقه وافر داریم به اینکه فعالیتهای سیاسی او و هرگونه اطلاعات ناشی از آن را اداره کنیم. ما با فکر وسیله ارتباط جمعی به عنوان طرح پیشنهادی برای کمک به گردآوری میانهروهای طرفدار آمریکا از حوزههای دینی، غیردینی، سیاسی و نظامی موافقت داریم.... ما خواهیم توانست مقالاتی برای آن (روزنامه) تهیه کنیم.»!!
منبع؛ دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان