به گزارش راه شلمچه، جواد ظریف خود را برای ریاست جمهوری آماده میکند. غافل از اینکه او با پرونده تحمیل برجام، ارتباطات سیاسی با بیگانگان، اتهامات واهی زدن به جمهوری اسلامی، سابقه چندین بار قهر و استعفا و... اساسا شرایط اولیه برای نامزدی در این پست خطیر را ندارد. حتی کسانی چون دکتر متکی که همچون وی سابقه وزارت خارجه را داشته و کارنامه سیاه دیپلماسی سازش نیز نداشتهاند، قبلا نتوانسته تایید مراجع قانونی کشور را برای حضور در انتخابات کسب کنند.
جریان اصلاحات و کارگزاران روزهای سختی را پشت سر میگذارند. هشت سال قدرت داشتن روحانی و جهانگیری، پیروزی لیست امید در مجلس شورای اسلامی و تصاحب شورای شهر و در نهایت ناکارآمدیها و فسادهای فراوان آنها را به منفورترین جریانهای سیاسی داخل کشور تبدیل کرده است. اما این مساله باعث نشده تا خود را برای انتخابات 1400 آماده نکنند.
دو گزینهی علی لاریجانی و محمدجواد ظریف تاکنون بیشترین اقبال را در این دو جریان سیاسی همسو به یکدیگر داشتهاند. علی لاریجانی کاندید محبوب کارگزارانیها و شخص حسن روحانی است، اما برخی افراد در جریان اصلاحات او را فاقد سابقه اصلاح طلبی میداند و برای همسویی با وی مردد است.
گزینه دیگر اما جواد ظریف است. وی با اینکه در مصاحبههای متعدد سعی داشته تا وانمود کند که وارد گود انتخاباتی نمیشود اما در آخرین مصاحبهی خود دلیل این پنهانکاری را گفته است.
او در آخرین مصاحبه از سلسله مصاحبههای خود با رسانههای وابسته یا نزدیک به دولت به روزنامه اطلاعات گفته است: « این که بارها اعلام کردم حاضر نیستم و آمادگی ندارم حضور یابم به این خاطراست که اجازه دهند کار خودم را انجام دهم!» این برداشت از صحبتهای ظریف شاید دور از واقعیت نباشد که او برای حساس نشدن جامعه به تلاشهای احتمالی وی برای مذاکره با دولت جدید آمریکا هدف خود برای حضور در رقابت 1400 را منکر شده است.
ظریف همچنین در ادامه مدعی شده که عدهای میخواهند مانع حضور او در انتخابات شوند: «احساس میکنم انتخابات سال ۱۴۰۰ برای برخی دوستان آنقدر مهم است و انتخابات آمریکا آنقدر معادلاتشان را برای سال ۱۴۰۰ به هم ریخته است که میخواهند مانع شوند.»
ظریف درحالی آرزوی صندلی اصلی پاستور را در ذهن دارد که کار برای وی با چالشهای فراوانی رو به روست. ظریف پس از شکست برجام و رسوایی در سیاست خارجی اعتماد عمومی را از دست داده است.
وی البته مشکل دیگری هم دارد. شواهد نشان میدهد نه تنها وی صلاحیت و شرایط لازم برای نامزدی ریاست جمهوری را ندارد و اساسا نمیتوان او را رجل سیاسی و مذهبی خواند که دلایل محکمی از عدم التزام وی به نظام و ولایت فقیه و ارتباطات مشکوک با بیگانگان و عملکردش به رد صلاحیت او منجر خواهد شد.
نگاهی به پرونده ظریف
ظریف شاه کلید دولت روحانی برای برون رفت از مشکلات کشور بود. این کلید نه تنها هیچ قفلی را باز نکرد بلکه ماحصل آن غل و زنجیرهایی شده که بر صنعت هسته ای وحتی برقلم های دانشمندان جوان کشور در این حوزه خورده شد. ناکامی و روسیاهی ناشی از برجام کار ظریف را به بن بست کشاند. هرچه او امتیاز میداد و عقب نشینی میکرد دشمن وقیحتر میشد. تا اینکه ظریف خود را در انتهای این راه بن بست دید و دست به انتحار سیاسی زد تا دادگاه افکار عمومی و نمایندگان مجلس او را بازخواست نکنند.
جوادظریف همان شخصی است که در رژیم پهلوی از روی «ترس» ایران را با همکاری دوست پدرش که اتفاقا ساواکی هم بوده ترک کرد و به آمریکا رفت. وی در کتاب خاطرات خود(آقای سفیر) میگوید: « کلاس دوم نظری را که تمام کردم و بعد از آن به مدت سه ماه در مدرسه خوارزمی ثبت نام کردم. سرانجام با کمک یکی از دوستان پدرم که به ظاهر انسان متدینی بود، اما بعد مشخص شد با ساواک همکاری دارد، به آمریکا رفتم. در آن مقطع من هنوز به سن هفده سالگی نرسیده بودم و قبل از گرفتن دیپلم به امریکا سفر کردم. علیالقاعده با توجه به وضعیت تحصیلی که داشتم به راحتی در دانشگاه قبول میشدم. سفر من بیشتر به دلیل ترس از دستگیری و گرفتار شدن در ایران بود و راه نجاتی برایم به حساب میآمد.»
اما گویا ترس از موقعیت های خطرناک در وجود او نهادینه شده بود. تا جایی که نه در دوران جنگ تحمیلی وی به ایران و جبهه و جنگ رفته است و نه در میدان دیپلماسی در برابر قلدری آمریکایی ها کارنامه خوبی دارد. او هرگاه تصور کند دستش خالی است و زمین بازی را رها میکند و همچون مورد آخر استعفا میدهد البته با این تفاوت که ظریف در مذاکرات آنقدر دست خود را خالی کرده بود که این مماشات بی حد ومرز کار وی را به استعفا هم کشاند.
او زمانی مسئولیت وزارت خارجه کشور را بدست گرفت که دست ایران برای مذاکره و چانه زنی پر بود. وی در شرایطی که ایران به غنی سازی 20درصد دست یافته بود و 19هزار سانتریفیوژ در حال چرخش بود و آب سنگین اراک در یکی از بهترین وضعیت های خود قرار داشت سکاندار مذاکرات هسته ای شد. مردم و نظام فشارهای ناشی از تحریم ها و ترور دانشمندان و ویروس پراکنی دشمن در تاسیسات هسته ای را پشت سر گذاشته بود و ناتوانی دشمن را علنی کرده بودند.
ظریف اما با مذاکرات پر ایراد و ناتوانی در پافشاری بر خطوط قرمز در برابر زیاده خواهی دشمن نتوانست این دستاورد نقد را به امتیازی نقد برای ایران تبدیل کند.(شبیه به زمانی که یک کودک با چکی سفید امضا برای خرید به فروشگاهی برود که صاحب آن فروشکاه یک دزد همه فن حریف است و با گرفتن یک آبنبات در ازای چک خوشحالی کند!)
وی با کاهش ده ها تن از ذخایر اورانیوم کشور، بتن ریزی در قلب راکتور اراک، جمع آوری تعداد بالایی از سانتریفیوژها و تعطیلی فردو و نطنز نه تنها قدرت بازدارندگی ایران را از بین برد که راه را برای هر چانه زنی دیگری از بین برد. مشکلات ساختاری برجام حتی به حدی بزرگ و فاجعه بود که خروج آمریکا از برجام به راحتی انجام شد و او نتوانست از مکانیزم پیش بینی شده در همان برجام استفاده کند، چرا که قطعا و به ناحق آمریکا و اروپا ایران را محکوم ومتخلف از برجام معرفی میکردند، این رخداد می توانست علی رغم تاییدهای مکرر آژانس نسبت به ایران رقم بخورد!
پذیرش محدودیت های خارق العاده و بی نظیر و بازرسی های بی سابقه ناشی از پذیرش پروتکل الحاقی حتی کار را به نظارت بر پروژه های علمی و بازرسی دشمنان از دانشگاه های ایران کشاند. اما خروجی این عقب نشینی های تاریخی چیزی نبود جز فشار بیشتر دشمن و خاموش کردن موتور علمی و صنعتی کشور.
این عقب نشینی حتی تا جایی پیش رفت که نه تنها وزیر خارجه روحانی با خواسته آمریکایی ها در بازگرداندن کشتی حامل کمک های انسان دوستانه از یمن موافقت کرد که حتی مسئولان دولتی به خود اجازه تست ماهواره های علمی را تا 5سال ابتدایی دولت ندهند و مشخص نیست اینها چه ارتباطی به مذاکرات هسته ای داشته است!
نه تنها ظریف در عقب نشینی و انفعال بی سابقه عمل کرد و هر روز در یک قاب با همتای بدذات آمریکایی خود قرار می گرفت که احتمالا وی واسطه تماس بی فایده روحانی و اوباما برای اولین بار پس از انقلاب شد و سیاست خارجی ایران را به تذبذب رای در دنیا متهم کرد.
این عقب نشینی از منافع ملی و دادن امتیازات نقد و گرفتن وعده های نسیه البته بی علت نبود. در حالیکه حامیان دولت به انگلیسی صحبت کردن ظریف افتخار میکنند وندی شرمن در خاطره ای تحقیرآمیز از ظریف، ازعدم تسلط بر زبان انگلیسی در طول مذاکرات هسته ای به عنوان یکی از عوامل ناکامی ایران در توافق یاد شده نام برده است.
وندی شرمن در کتاب «نه براي ترسوها، درس هايي در مورد شجاعت، قدرت و پشتکار» (Not for the Faint of Heart - lessons in Courage, Power & Persistence)، به صراحت میگوید ظریف حتی در دوره بوش درصدد ارتباط با دولت آمریکا بوده است.
وی میگوید نماينده دائمي ايران در سازمان ملل تلاش کرد کانال ارتباطي مخفيانه اي با دولت آمريکا برقرار کند، ولي دولت بوش دستِ رد به تلاش هاي وي زد؛ آن مرد، کسي نبود جز (محمد) جواد ظريف.
ظریف که توسط حامیان لیبرال خود به خاطر آنچه لغو تحریم ها معرفی میکردند به عنوان قهرمان دیپلماسی ایران خوانده میشد اما در روزهای آخر وزارت خود نه تنها اعلام کرد که در اعتماد به آمریکا اشتباه کرده است که حتی به این نکته مهم اشاره کرد که اکنون با وجود برجام، نفت کمتری نسبت به قبل از امضای توافق برجام به بیرون صادر میکنیم! این جمله سنگین حکایت از واقعیت تلخی دارد به نام شکست خوش بینی به آمریکا و در ازای آن محکم تر شدن زنجیر تحریمها!
او در دوره خود حتی دیپلمات باهوشی نبود. بارها برای بدست آوردن منافع جناحی در مسئولیتی که باید برای منافع ملی ایران میجنگید سواستفاده کرد.
ظریف در سال93 در شورای روابط خارجی آمریکا حضور پیدا کرد. فارغ از اینکه چرا باید وزیر خارجه کشورمان در چنین جلسه ای شرکت کند اما صحبت های ظریف در جمع دشمنان تعجب برانگیز است. در این نشست وزیرخارجه کشورمان در پاسخ به سؤال هاله اسفندیاری، همکار جورج سوروس و مسؤول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون با گره زدن مساله دیپلماسی به انتخابات گفته بود مذاکرات هستهای تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غربستیز واگذار خواهند کرد.
شورای روابط خارجی19353.mp4 | دانلود فیلم
ظریف بعدا هم در پاسخ به سوال روزنامه ایتالیایی کوریه دلاسرا درباره اینکه «آیا هنوز مقاومتی برای تعامل و گشایش(روابط) با غرب (در ایران) وجود دارد؟» نسبت به رای نیاوردن در انتخابات های ایران اظهار نگرانی کرده و می گوید: «برای اینکه همه عواقب و نتایج توافق(هستهای) پذیرفته شود، توافق باید نشان دهد که منافع دارد. اگر مردم منافع آنرا ببینند، آنها به حمایشان ادامه میدهند اگر اینطور نشود آنها میتوانند به صندوقهای رای بگویند که به آنهایی که از توافق حمایت کردند، رای ندهید. من معتقدم که توافق به نفع همه است.»
اما این موارد تنها نمونه هایی نیست که نشان میدهد که ظریف از سیاسیبودن اهداف مذاکرات با طرف غربی و آمریکایی صحبت می کند.
پیشتر و هنگامی که روحانی به عنوان دبیرشورای عالی امنیتملی در دولت اصلاحات مشغول مذاکره با طرف غربی بود نیز ظریف در سخنانی که فیلمش سالها بعد منتشر شدخطاب به البرادعی دبیرکل آزانس بینالمللی انرژی اتمی گفته بود: «بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری از شکست مذاکرات ما سود میبرند.آنها موفقیتی در این گفتگوها نمی بینند و از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هستند. اعتبار اروپایی ها و مذاکره کنندکان ایرانی هردو در ایران از دست رفته است»
البرادعیz_0.mp4 | دانلود فیلم
موارد مکرر بالا تنها نمونه هایی از مواردی است که اسناد آن به بیرون درز کرده است.
او حتی برای تحمیل خسارتی دیگر که خواسته اروپا و آمریکا بود(FATF) حتی کشور را به پولشویی متهم کرد بدون آنکه حاضر به ارائه سندی در این خصوص باشد.
وی به صراحت درگفت و گو با خبرآنلاین کشور و مردم خود را متهم کرد که در ایران "خیلی ها از پولشویی منفعت میبرند" و "آنجاهایی که هزاران میلیارد پولشویی انجام می دهند حتما آنقدر توان مالی دارند که ده ها یا صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی در کشور" کنند. این صحیت های ظریف اما بهانه دست آمریکایی ها شد چراکه اتاق خزانه داری آمریکا با طرح این ادعا که نظام اقتصادی ایران در حال پولشویی برای دور زدن تحریم هاست به نهادهای مالی خارجی هشدار داده است که روابط تجاری با ایران نداشته باشند و این سخنان وزیر مستعفی بازی در پازل دشمن تحلیل میشد.
او در حالی ادعاهای اتاق جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران را تکرار کرد که که صحبت هایش اهرمی به دست بیگانگان برای فشار بیشتر به مردم شده و به سند رسمی از پولشویی برای دشمن تبدیل شد.
رسانه های دشمن با خوشحالی تمام این صحبت های بی پایه، سیاست زده و ضدمنافع ملی کشور را مخابره کردند.
استعفای ظریف نیز یکی دیگر از برگهای تاریک سیاست ورزی نابخردانه توسط وی بود. او درشرایطی که میراث شوم برجام، بتن ریزی در صنعت هسته ای کشورمان، افزایش فشارها و زیاده خواهی های دشمنان که ناشی از سیاست های منفعلانه و مماشات کارانه و صحبت ها و چانه زنی های سیاسی ظریف گریبان گیر کشور شده بود و در زمان پیروزیهای مقاومت در منطقه استعفا داد و نمایش اختلاف در کشور را برای بیگانگان اجرا کرد..
وی با مواضع ضدامنیت ملی و منافع ملی و همچنین با کارنامه ای تیره و تار به اتلاف سرمایه های ملی و عمر جوانان ایرانی را پشت شعارهای فریبنده ای چون تنش زدایی و مذاکرات برد برد دست زد.
وی با چنین کارنامه ای اگر نگوییم رد صلاحیت میشود قطعا سزاوار عدم احراز صلاحیت است. چرا که افراد دیگری که قبلا در مسئولیت کنونی وی در وزارت خارجه بوده اند و کارنامه ای با این اشتباهات و انفعالات تلخ و ضدمافع ملی نداشته اند نتوانستهاند خود را به رقابت های انتخاباتی برسانند، بنابراین حساب ظریف از اکنون مشخص است.
منبع؛ رجانیوز