راه شلمچه- محمدرضا سابقی؛ قابل توجه که کار فرهنگی می کنند، این کتاب آداب الصلاة امام را ملاحظه کنید.
در وسط کتاب بخشی با عنوان "وجه تسمیة رحمان و رحیم" دارد و امام در مورد رحمیت، امر به معروف و نهی از منکر بحث می کند. چهار، پنج صفحه بیشتر نیست. ایشان مثل می زند، ببینید خدا با بنده هایش چگونه عمل می کند؟
البته این بحث خواندنی است. امام است، امام به نظر من به مرزهایی رسیده بود.
می گوید فرعون آمد و گفت: انا ربکم الاعلی، ادعای خیلی بزرگی است و درست با خدا در افتادن است. بعد که گفتند موسی خواهد آمد، چقدر کشت. نوزادان را می کشت. یذبح ابناءَ هم و یستحیی نسائهم. زنها را نگه داشت و چه فسادی در جامعه درست کرد! پسرها را کشت و همه را به اسارت کشید.
ایشان می فرماید: خدا اگر می خواست در یک آن طومار فرعون را در هم می پیچید. اما این را نکرد، برای فرعون که استعلا کرد. خدا یکی از بهترین بندگان خودش را به نام موسی انتخاب کرد. این موسی را در کورة حوادث برد و آب دیده کرد. بعد او را برد و هشت سال تحت نظر یک پیامبر خدا تربیت و اصلاح کرد. بعد در آن شب سخت که همسرش وضع حمل داشت و باران و تاریکی بود؛ نوری را دید و چهل روز رفت و پخته شد.
➖ امام می فرماید بعد که قلبش سرشار از رحیمیت نسبت به انسانها شد تازه خدا او را مأمور کرد. باز هم نه به تنهایی، بلکه یک پیامبر دیگر (هارون) را کنارش قرار داد و گفت اذهبا، به سمت فرعون بروید و با او با کلام لین صحبت کنید و بگویید می خواهی تزکیه و اصلاح و آدم شوی؟
امام اینجا نتیجه گیری می کند و می گوید: خدا می توانست او را نابود و معدوم کند کأنه از اول نبوده است. اما خدا می آید بهترین بندة خودش را در یک سیر_تکاملی و متعالی قرار می دهد و حضرت موسی کلیم الله و پیامبر اولوالعزم می شود و یک وزیر هم کنار دستش می گذارد که جنس او هم جنس پیامبری است.
می گوید بروید با او لیّن صحبت کنید و بگویید می خواهی درستت کنم؟ بعد امام نتیجه گیری می کند و می گوید زمانی کار تربیتی من و شما اثر دارد که دلمان سرشار از رحمت نسبت به مردم باشد.
♦️ یک انسان جهانی دلی سرشار از محبت و عشق نسبت به همه مردم دارد