به گزارش راه شلمچه، «یک روز صبح بعد از اذان در منزل در حال استراحت بودم. تلفن زنگ زد، مرحوم مطهری بود، گفتند: دیشب احمد آقا از پاریس تلفن کردند و گفتند، امام تصمیم گرفتهاند بیایند ایران، شما رفقا را خبر کنید و به منزل ما بیایند.
من به بعضی از افراد تلفن کردم و رفتم صبح اول آفتاب منزل مرحوم شهید مطهری، ایشان پیام امام را به ما ابلاغ کردند و بعد فرمودند، باید اول فکر محلی برای استقرار امام باشیم و سپس کمیته استقبال از امام را تشکیل بدهیم... از منزل شهید مطهری تلفن کردیم به مرحوم شهید بهشتی که بیایند آنجا، گفتند که بعضی از دوستان اینجا هستند و دارند مذاکره میکنند، دیدیم که دو تا کار میشود کرد... برای اینکه هماهنگ کنیم به اتفاق مرحوم مطهری رفتیم منزل شهید بهشتی و بقیه افراد جامعه روحانیت مبارز را هم خبر کردیم و همگی در منزل شهید بهشتی جمع شدیم و پس از ارائه نظرات، شورای مرکزی کمیته استقبال تشکیل شد.»
این بخشی از خاطرات شهید حجتالاسلام فضلالله محلاتی درباره کمیته استقبال از امام خمینی است که در 2 بهمن 1357 بلافاصله پس از آن که حضرت امام اعلام نموده بودند که قصد بازگشت به ایران را دارند، تشکیل شد.
اولین جلسه در همان 2 بهمن در منزل آیتالله دکتر بهشتی برگزار شد و در آن جلسه حاضران تاکید داشتند که برای استقبال هر چه باشکوهتر از رهبر انقلاب، همه گروههای مردمی نمایندهای در این کمیته داشته باشند. برای این منظور، نمایندگانی از گروههای مختلف سیاسی معرفی شده و جلسه اصلی کمیته استقبال از امام در مدرسه رفاه تشکیل شد.
در این جلسه افراد زیر به عنوان اعضای ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام انتخاب شدند:
استاد آیتالله مرتضی مطهری (رئیسکمیته و رابط شورای انقلاب)، آیتالله دکتر محمد مفتح و آیتالله فضلالله محلاتی(رابط روحانیت مبارز)، هاشم صباغیان، اسدالله بادامچیان، دکتر کاظم سامی، حسین شاه حسینی، اصغر تهرانچی، علی دانش منفرد.
پس از آن شاخهها و گروههای کاری کمیته تشکیل شد که شامل گروههای؛ تبلیغات، انتظامات، تدارکات مالی، برنامهریزی و تشریفات، برنامهریزی داخلی و پذیرایی، روابط عمومی، اطلاعات، واحد شهرستانها و واحد خبرنگاران داخلی و خارجی میشد.
مسئولیت و محدوده کاری گروههای فوق عبارت بود از:
1- شاخه تبلیغات: انجام کلیه امور تبلیغات شامل تکثیر اعلامیهها، حضور در راهپیماییها، ابلاغ نقطهنظرات لحظه به لحظه امام و کمیته استقبال به مردم و تهیه شعارها؛
2- شاخه انتظامات: مراقبت و تامین امنیت همهجانبه و تنظیم انتظامات راهپیماییها و حفاظت مسیر حضرت امام از فرودگاه تا بهشتزهرا با یاری جستن از مساجد و ائمه جمعه و نیروهای مؤمن؛
3- شاخه تدارکات: تامین کلیه نیازهای تدارکاتی شامل، تامین مواد غذایی، تامین کلیه امکانات مالی، تهیه بلندگو و... برای کلیه واحدهای فعال کمیته؛
4- شاخه برنامهریزی تشریفات: تهیه و تنظیم برنامهریزی از لحظه ورود امام به کشور تا استقرار در مدرسه رفاه، تهیه برنامههای داخل سالن فرودگاه، تنظیم و استقرار نیروهای داخل سالن، تهیه ماشین برای امام در مسیر فرودگاه تا بهشتزهرا و...
5- شاخه برنامهریزی داخلی: مشخص کردن فرد یا افراد مسئول برای کلیه امور، تعیین و برنامهریزی تیمهای انتظامات داخل، تهیه کارت برای افراد و...
6- شاخه واحد شهرستانها: ارتباط منظم با شهرستانها و ارسال اعلامیهها و اخبار به شهرستانها و اخذ اخبار و اطلاعات و نیازهای آنها؛
7- شاخه خبرنگاران داخلی و خارجی: آماده کردن زمینه مناسب جهت پوشش خبری اخبار نهضت اسلامی و مراسم روز استقبال از حضرت امام توسط خبرنگاران داخلی و خارجی در داخل و خارج از کشور.
در کتاب شرح اسم، آمده است:
«... کمیته استقبال، درگیر کار بزرگی شده بود؛ کاری بزرگ در روزی بزرگ. هر چند تلاش میکرد بر امور جاری مسلط شود، اما حادثه پیشرو بزرگتر از آن بود که بتوان کاملاً آن را در دست گرفت. بیشتر فعالیتهای کمیته غیرمتمرکز بود و هر کس مأموریتی که مناسبتر میدید، همان را به عهده میگرفت...»
مقام معظم رهبری از خاطرات خود درباره آن روز چنین شرح دادهاند:
«یکی از وظایف کمیته استقبال توزیع کارت دعوت به فرودگاه بود. آقای مطهری تعدادی کارت به من داد که آنها را پخش کردم و یکی برای خودم ماند. از قضا آقای شیخابوالحسن شیرازی را دیدم. او از این که کارت دعوت به دستش نرسیده، ناراحت بود. کارت خودم را به او دادم.»
پیش از دوازدهم بهمن، استاد مطهری از آیتالله خامنهای خواسته بود سخنرانی و خوشآمدگویی به امام را در تالار فرودگاه به عهده بگیرد. اما ایشان نپذیرفته بود.
آیتالله خامنهای دراین باره گفتهاند:
«... گفتم چرا من؟ آقای مطهری دلیل آورد، اما نتوانست بنده را قانع کند. گفتم من توان سخنرانی در این لحظات بزرگ، که نفس در سینهها حبس میشود، ندارم. شهید مطهری نبود فرصت برای انتخاب فرد دیگر را به عنوان علت آخر مطرح کرده، سخنرانی را به عهده بنده گذاشته بود. روز موعود فرارسید و از خوشاقبالی [من] فرصت برای مراسم خوشآمدگویی نشد؛ فقط اکتفا شد به تلاوت قرآن و سرودی که گروهی از دانشآموزان خواندند و صدایش بین مردم پیچید و زبانها آن را تکرار کرد.»5:
ای مجـاهدای مظهـر شـرف/ای گـذشته زجـان در ره هـدف
چون نجات انسان، شعار توست/ مـرگ در راه حق، افتخار توست...
این شعر در سال تبعید امام خمینی از ایران یعنی سال 1343 توسط حمید سبزواری سروده شد و چهارده سال بعد با تبدیل شدن به سرود استقبال از رهبر انقلاب اسلامی جنبه ملی پیدا کرد.
«حسین شمسایی» از مبارزان و اعضای کمیته استقبال از امام هم به گروهی که برای سرود فوق تشکیل داده بودند، اشاره کرده و گفته است:
«... گروه سرودی که ما تشکیل داده بودیم ۱۵۰ نفر بودند. سرپرست گروه هم آقای شاهنگیان بودند و مرحوم صبحدل و من هم همراه و همکار آقای شاهنگیان بودیم. از کسانی که در این گروه بودند مرحوم حمید سبزواری، صالحی، مرشدزاده و آقای شریفینیا بود که الان هنرپیشه است.آنها را به دو گروه ۷۵ نفره تقسیم کردند. یک گروه در فرودگاه مهرآباد سرود «خمینیای امام» راخواندند. گروه سرود دیگر در بهشت زهرا مستقر شدند تا سرود «برخیزیدای شهیدان راه خدا» را بخوانند. پیشبینی آن را کرده بودیم که با توجه جمعیت زیاد امکان اینکه گروه ۱۵۰ نفره بخواهد خود را به موقع از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهرا برساند وجود ندارد. بنابراین هماهنگیهای لازم از قبل صورت گرفته بود. در آن جمعیت امکان رفتوآمد خیلی سخت بود. قاری که در بهشت زهرا قرآن را تلاوت کرد، محمد اصفهانی بود که الان هنرمند مشهوری است.»
اما مهمترین بخش استقبال از حضرت امام، حفظ امنیت ایشان از لحظه حضور در فرودگاه مهرآباد و در طول مسیر استقبال از فرودگاه تا بهشت زهرا و محل اولین سخنرانی ایشان، سپس تا مکان سکونتشان بود. این موضوع دغدغه بسیار سنگینی برای کمیته استقبال به شمار میرفت.
برای کمیته استقبال جهت امر خطیر فوق، دو گزینه مطرح شده بود؛ گزینه نخست مجاهدین خلق بودند که در آن روزها نام و نشانی برای خود داشتند علیرغم اینکه نفاقشان در داخل زندان، مارکسیست شدن آنها در بیرون زندان و تصفیههای خونین اعضای مذهبی، دیگر آبرویی برایشان در میان انقلابیون پیرو امام خمینی باقی نگذارده ولی پروپاگاندای رسانههای شاهنشاهی و وابسته به کانونهای معلومالحال در چند ماه منتهی به پیروزی انقلاب، مجددا خیانتها و جنایتهای آنها را در محاق برده بود.
مجاهدین خلق شرط وشروط بسیاری مطرح کردند، از قبیل دریافت مقادیر معتنابهی اسلحه و مهمات، عدم دخالت افراد دیگر حتی شورای انقلاب در حفاظت از امام و تصمیمگیری انحصاری آنها و...
گزینه دیگر گروهی از انقلابیون پیرو امام به نام «گروه توحیدی صف» بودند. فرماندهشان، یک جوان 24 ساله رشید، زیبا و خندهرو بود که در گروه با نام «میرزا» شناخته میشد. گروهی که ابتدا با عنوان «فجر اسلام» برای پخش و توزیع اعلامیهها و متن سخنرانیهای امام به وجود آمد و سپس به مبارزه مسلحانه روی آورد. گروه توحیدی صف، علیرغم فعالیتهای بسیار و خالصانه، گروه ناشناختهای بود که تنها نزدیکان امام از جمله آیتالله بهشتی و استاد مطهری و حاج مهدی عراقی از عملکردشان مطلع بودند.
انقلابیون گروه توحیدی صف هیچ شرط خاصی برای محافظت از امام نداشتند؛ همه سلاحها را خودشان تامین میکردند و در مقابل حداکثر 150 نفر تیم پیشنهادی مجاهدین خلق، تامین 4000 نفر نیروی مسلح را برعهده گرفته بودند.
طرح آنها یک تیم گسترده نظامی را دربر میگرفت. تیمی که 10 دستگاه اتومبیل ضد گلوله برای محافظت از امام و یارانشان تدارک دیده، صدها نفر افراد مسلح در فرودگاه و مسیر عبور ماشین ایشان به بهشت زهرا و سپس محل اقامتشان مستقر ساخته، برای درگیریهای احتمالی با مزدوران شاه وتانکهایی که در فرودگاه موضع گرفته بودند، سلاح آرپی جی به داخل انتقال داده و حتی مکان ایستادن هواپیمای امام را به گونهای تعیین کرده بودند که نتوانند هنگام خروج امام از هواپیما، از برج مراقبت فرودگاه، ایشان را هدف قرار دهند.
محمد بروجردی و یارانش برای آنکه وظیفه حفاظت از امام را در روز ورودشان به میهن برعهده بگیرند، شرط و شروط چندانی نداشتند. اما یک شرط داشتند؛ در آن جلسه شورای انقلاب، محمد بروجردی، دکتر بهشتی را به کناری کشاند و شرط خود را آرام برای ایشان چنین شرح داد:
«... هیچ کس متوجه نشود که ما افتخار این مسئولیت را به عهده گرفتهایم. میخواهیم چون گذشته ناشناخته باشیم. ترس از آن را داریم که تمام زحمات ما نزد خدا بیاثر شود. ما قصد نداریم سهمی برای خود قائل شویم.»
به این ترتیب مهمترین و بزرگترین ماموریت کمیته استقبال یعنی حفاظت از جان حضرت امام را محمد بروجردی فرماندهی کرد که در سالهای بعد یکی از موثرترین فرماندهان سپاه در دفاع از انقلاب و نظام اسلامی و در سالهای نخستین دفاع مقدس بود. او «مسیح کردستان» لقب گرفت و در 1 خرداد 1362 به شهادت رسید.
منبع؛ دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان